D. M. Stoddart (auth.), Steve Van Toller, George H. Dodd (eds.)
Necronomicon کتاب اسرارآمیز رستاخیز مردگان انگلیسی
فهرست مطالب
1-2. بیان مسأله اساسی پژوهش.. 6
1-3. اهمیت و ضرورت انجام پژوهش.. 7
1-4. جنبه جدید بودن و نوآوری در پژوهش.. 8
1-8. تعریف واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی. 8
1-12. جامعه آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه10
فصل دوم: بررسی شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روزگار غزالی و حافظ
2-2. بررسی شرایط و اوضاع سیاسی اقتصادی و فرهنگی عصر احمد غزالی. 12
2-2-1. غزالی در دستگاه سلجوقیان13
2-2-2. امتیازات عصر غزالی. 14
2-2-3. دوره اول زندگی غزالی. 15
2-2-4. دوره دوم زندگانی غزالی. 15
2-3. بررسی شرایط و اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عصر حافظ. 17
2-3-3. زهد و پرهیز، فسق و فجور. 19
2-3-5. روابط علمی و اجتماعی. 20
فصل سوم: در احوال، اندیشهها و عاشقانهها و عارفانههای احمد غزالی و حافظ
3-2-1. مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی. 27
3-2-2. مکتب سوم؛ ادبیّات تطبیقی مارکسیستی. 28
3-3. بررسی زندگی نامه و شرح مختصر سبک ادبی احمد غزالی و حافظ. 28
3-6. اندیشههای عرفانی احمد غزالی. 34
3-6-2. عشق از منظر غزالی (سوانح العشاق)37
3-7. بررسی جلوههای عرفانی شعر حافظ. 38
3-8. انسان در عرفان حافظ و نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عرفانی. 41
3-9. اندیشه حافظ در باره عشق. 41
3-10. عشقهای شبه عرفانی در شعر حافظ. 42
3-13. بررسی تجلی عشق در آثار حافظ. 45
3-13-1. بررسی تجلی عشق در آثار احمد غزالی. 49
3-14. مقایسه تطبیقی اندیشههای غزالی با حافظ. 55
3-15. مقایسه عرفان و زهد در اندیشههای غزالی و حافظ. 57
فصل چهارم: تحلیل اندیشههای عاشقانه و عارفانه غزالی و حافظ
4-1. بررسی تطبیقی اندیشههای عرفانی غزالی و حافظ. 63
4-2. بررسی تطبیقی عشق در اندیشههای غزالی و حافظ. 64
آرامگاه احمد غزالی
آرامگاه حافظ شیرازی
عشق وجودی است حقیقی که یک نظام عرفانی را تشکیل میدهد، وجودی پرتحرک و تأثیرگذار که قادر است جهان را به جنبش درآورد و وجود جهان را به اثبات برساند.
عشق از منظر غزالی یک وجود کاملاً حقیقی و شاید بالاتر از یک حقیقت است. عشق در سوانح یک نظام عرفانی است که در آن همه وجود معشوق متصل به عاشق واقعی و معبود واقعی یعنی خداوند است. در اندیشه حافظ هم رگههایی از عشق مجازی و هم رشحاتی از عشق حقیقی دیده میشود. عشق آسمانی و ماورائی که حافظ آن را رندانه به مخاطب ارائه کرده و او را به اوج ملکوت آسمانها میبرد. از دیدگاه او عشق روح و حقیقت عالم هستی است. عشق انگیزه آفرینش است. در اندیشه غزالی و حافظ، موضوع عشق و عرفان از مهمترین مضامین است که حافظ و احمد غزالی در اندیشه خود علیه دنیاطلبی مدعیان دین و زاهدان ریاکار شوریدهاند و پرداختن به دنیا را دوری از دین و فراموشی خدا دانستهاند اما در این میان غزالی این اندیشه را متصوفانه و اندکی عبوسانه بیان کرده است اما حافظ زیرکانه و رندانه این اندیشه را بیان فرموده است. غزالی در عرفان نیز فردی کاملاً خائف با اندیشهای سرشار از تقوا نمود پیدا میکند و حافظ عارف عاشقی است که تجربههای عشقی، معرفتی غزالی را کاملاً در اختیار داشته و از آنها به خوبی بهرهبرداری کرده است.
واژگان کلیدی: غزالی، حافظ، عشق، عرفان.
ادبیات پارسی تجلیگاه آثار گرانبها و ارزشمند اندیشمندان بزرگ، شاعران شهیر و ادبای گرانقدری است که ادبیات اصیل این کهن بوم را با خلق آثار فاخر خود از ترس حوادث و هجمههای فراوان در طول تاریخ مصون داشتهاند. بررسی ماهیت و سرشت اندیشههای این بزرگان در بالا بردن سطح غنای ادبی بسیار اهمیت دارد. بررسی زوایای متعدد شخصیتی و اندیشههای شعرا و ادبا و نویسندگان در ابعاد مختلف دینی، عرفانی، عشق، فلسفه و ... در ایجاد تصویر تازه و شناخت جنبههای جدید از لایههای فکری و اندیشه این افراد بسیار مثمر ثمر بوده و راه را برای ایجاد آثار نو و مسیری تازه میکند.
از جمله کسانی که میتوان به شناخت و مقایسه اندیشههای فکری و فلسفی آنها پرداخت. عارف بزرگ قرن پنجم هجری احمد غزالی و شاعر شهیر پارسی زبان قرن هشتم حافظ شیرازی است که بررسی جامع دیدگاهها و اندیشهها و آرای این دو شاعر و متفکر بزرگ ایرانی و نظریات ارزشمند آنها در خصوص عشق و عرفان و بررسی شباهتها و تفاوتهای فکری آنان از اهمیت زایدالوصفی برخوردار است. احمد غزالی در آثار خود همواره حقیقت عشق را که اصل و اساس هستی میدانسته به وضوح نشان داده و در کتاب سوانح العشاق او مشحون از تصاویر، عبارات اشارت گونه، آیات و احادیث همراه با شعر است که مخاطب خاص خود را طلبیده تا بتواند در دریای ژرف و عمیق اشارات عاشقانه و عارفانه احمد غزالی غوص کرده و معانی پر رمز و راز و احوال درونی او را دریابد. سبک و نوع نگرش احمد غزالی به عشق و عرفان تأثیری مهم بر آثار بعد از خود داشته است. در کنار این عارف و شاعر بزرگوار حافظ این شاعر آسمانی و این عالم ربّانی با عرفانی عاشقانه و غزلیاتی عارفانه اکسیری جاودانه سرشار از حسن و جمال بیمنتهای ربانی را بر دل و جان آدمی نشانده است و با غزلیات شورانگیز خود که برخواسته از گوهر پاک و عشق اصیل و عارفانه است آتش بر همه عالم زده و دل و دین را از وجود همه هوشیاران ربوده است.
هدف عمده و برجسته از نگارش این پژوهش ادبی بررسی وجوه شناخت و تفاوتها در آرا و اندیشههای عاشقانه و عارفانه این دو شخصیت شاعر است. بررسی جایگاه عشق و عرفان در اندیشه این دو شخصیت و مقایسه اندیشه احمد غزالی و حافظ از اهداف مهم این پژوهش میباشد. پژوهش همانطور که در چکیده مطالب عنوان گردیده به روش کتابخانهای صورت گرفته و روش جمعآوری دادهها و اطلاعات مورد لحاظ پژوهش به صورت فیشبرداری از مهمترین نکات ادبی در این خصوص بوده است. با توجه به اینکه پژوهشهای تاریخی و تحقیق و تفحص در اندیشهها و افکار شخصیتهای بزرگ ادبی و تاریخی از دشوارترین انواع پژوهش است. این پژوهش ضمن بررسی آثار منظوم و منثور، پژوهشهای در رابطه با ارتباط بین عوامل دخیل در اثر را مورد تعبیر و تفسیر و ارزیابی قرار میدهد. در این روش هدف این است که با بررسی کیفیت آثار شناخت دقیق و درستی از ضعفها و کمیها و کاستیها ارائه کرده تا وضع موجود بهتر درک گردد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار مدون مرتبط با احمد غزالی و خواجه حافظ میباشد.
آنچه در پایان این پژوهش به دست میآید و به عنوان دستاورد این فعالیت ادبی مورد نظر است، دستیابی به مقایسه تطبیقی اندیشه احمد غزالی و حافظ است به طوری که در پایان مضمون عرفان، جایگاه عشق و اختلاف در اندیشههای ایشان برای مخاطب روشن و واضح گردد. محدودههای مشترک و میزان قرابت اندیشه این دو عارف شاعر در طول این فعالیت ادبی به استناد بسیاری از منابع و مأخذ هستند مشخص گردیده است همین طور تفاوتهای اندیشه و مراتب غیریکسان در اندیشههای عشقی و عرفانی احمد غزالی و حافظ شیرازی نیز تا حد امکان واضح و مشخص گردیده است.
آنچه که واضح و مبرهن است این است که اگرچه مناقشههای غزالی گرایان و حافظ گرایان هنوز به پایان نرسیده ولی از شور و شدتش کاسته شده است. تلقی واقعی بر این اصل مبتنی است که هنر غزالی و حافظ هیچ یک فراتر یا فروتر از دیگری نیست. این دو حریف و هماورد یکدیگرند. این دو در اوج اعتلاء و تلالو ولی سبک و سلیقه هنریشان تفاوتهایی دارد. همچنانکه همانندیهایی هم دارند. غزل حافظ طربناک است. اگرچه غزالی آن شیرینی و شیدایی را ندارد اما شورمندی و شیوایی را به اوج رسانده است. حافظ منسجم است و فکرش تداوم دارد اندیشه فکریش پیوسته و شورانگیز است اما در مقابل غزالی فکری متعالی دارد. راه تصوف از منظر این دو پا بر هستی گذاشتن و گذشتن از خود است. رهایی از خودبینی است. از نظر ایشان عقل وسیله شناخت است. عقل مبنای خودنمایی و نازمعشوق است و عشق پایه جانبازی و نیاز است. از نظر لفظ و سخنوری نیز این دو شخصیت بزرگ معیار فصاحت و بلاغت هستند. از کلام و زبان شعر این دو شاعر و عارف آب لطف میچکد، پاکیزگی، آراستگی، پیراستگی زبانشان مشهود است. هر دو طراز اول و هم طراز ندولی با سبک و سلیقهای متفاوت، به راستی بر هم امتیاز ندارند ولی از هم امتیار دارند و بدون شک فصل تقدم ازآن غزالی است.
فصل اول
1-1. پیشگفتار
یکی از ارکان مهم ارزیابی سطح غنای ادبی آثار مشاهیر ادبیات فارسی، بررسی ماهیت و سرشت اندیشههای آنان است که در آثار ایشان تجلی یافته است، که این خود میتواند در بر گیرنده مراتب دیدگاههای شخصی شاعر در رابطه با روابط اجتماعی، علائق و سلائق و.. و یا زاویه دیدگاه منتقدانه آنان در باره مسائل اجتماعی پیرامون، مضامین دینی، عرفانی، عشق، فلسفه و... باشد. بنابراین ارزیابی این دیدگاهها خود میتواند در ایجاد یک پیش زمینه از اثر خلق شده توسط شاعر، بسیار ارزشمند باشد. در این بین، مقایسه تطبیقی اندیشهها و تفکرات شاعران هم عصر و یا در اعصار مختلف با توجه به سبک و سیاق تبیین آثار آنها ازمسائلی است که میتواند در ایجاد یک تصویر کامل از سطح شباهتها و تفاوتهای سبکی و نگارشی در آثار این شعرا مد نظر قرار داشته باشد.
از جمله شخصیتهایی که میتوان بدین گونه اندیشهها و نظرات آنان را در آثار غنی خود مورد مقایسه قرار داد، میتوان به احمد غزالی و آثار جاودانه وی با اندیشههای حافظ و آثار گرانقدر وی اشاره کرد.
در آثار احمد غزالی میتوان به دیدگاههای جامع و آرای وی دربارهی عشق، عاشق، معشوق و ارتباط مـیان آن اشاره داشت. از اهمیت زاید الوصف آثار غزالی این است که سبک او و نوع نگرش وی به عشق و عرفان بر آثار بعد از خود تأثیر بسیاری نهاده است.
احمد غزّالی در برخی از آثارش نظیر کتاب سوانح سعی در نشان دادن گوشههایی از حقیقت عشق داشته است، امّا لحن کلامش اثر او را، از همان آغاز، در مقام یک اثر شاعرانه و استنباطی فردی و بیانناپذیر از عشق و احوال روانی مترتّب بر آن معرفی میکند. او «عبارت» را در سخن خود به منزلهی «اشارت» به معانی متفاوت میشمارد که برای مخاطبی که ذوقش نبود ناشناخته میماند و در سراسر کتاب عباراتِ اشارتگونه او با تصویر و آیه و حدیث و شعر آمیخته است تا شاید حجاب اشارتهای او را لطیفتر کند.
اما، در طریقت حافظ، عشق سری است نهانی و اکسیری جاودانی از حسن و جمال بی منتهای ربانی بر دل و جان آدمی.آن چه بیش از هر چیز در این غزلیات شورانگیز برجستگی دارد و میتوان آن را محور معانی در اشعار حافظ دانست، شور و حال و نغمه و نالههایی است که از گوهر پاک «عشق» برآمده و آتش به همه عالم زده و دل و دین از همه هوشیاران ببرده است:
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد |
نقش هر برده که زد راه به جایی د ارد |
به نظر میرسد از منظر غزالی عارفان معتقدند که عشق موهبتی الهی است که خداوند به بسیاری از بندگانش هدیه داده است. و عجز پارهای از بندگان در درک آن به عدم صیقلی آئینه روح آنها نسبت داده میشود. وجه تشابه و تاثیر پذیری حافظ از غزالی در این نکته نهفته است. از این منظر، اهل کلام، با قبول مُباینت کلی میان خالق و مخلوق، عشق بنده به خداوند را انکار میکنند. بدین صورت است که هر جا در قرآن لفظ حُب و مشتقاتش را دیدهاند آنرا تاَویل به تعظیم خداوند و اطاعت از دستورها و فرمانهای او کرده اند، حال آنکه غزالی عقیده دارد که نه تنها عشق بنده به خداوند میسر است بلکه جز خدا کسی قابل عشق ورزی نیست.
غزالی در تفسیر علما از حٌب به تعظیم و اطاعت از خداوند میگوید: «حٌب و دوستی خدا چگونه به طاعت تفسیر کرده شود؟ طاعت تبع و ثمره دوستی خداست، پس چاره نیست از آنکه دوستی متقدم باشد، آنگاه پس از آن دوست را طاعت دارد».
صورت موزون و متعادل طریقت درواقع صورت یک شیوهی ترتیبی مبنی بر عشق به خدا بود با رعایت تمام آداب شریعت که به قول مولانا جایی تقلیل در طعام، اجتناب از زیادت کلام، احتراز از اختلاط با انام، التزام خلوت و عزلت در حد متعادل، کثرت صوم، قلّت نوم و ذکر علیالدوام از آنجمله آداب است. (زرین کوب، 1373: 85).
تلقی حافظ هم از طریقت همین صورت متعادل معمول آن بود- فقط با تکیه بیشتر بر عشق که عبودیت مورد تأکید در شریعت را به صورت یک اشتیاق و نیاز درمیآورد و ذکر حق را که در طریقت در آن باب تا حد التزام علیالدوام آن تأکید میشود.
بیگمان، ادبیات غنی پارسی با وجود تجلی آثار فاخر شعرا و ادبا از قرون گذشته تا به امروز به عنوان یکی از گران بهاترین و پر نغزترین شکل ادبیات در سطح بین الملل متجلی گردیده و عمده محبوبیت و مقبولیت عامه آن به دلیل تنوع سبکها و گرایشهای ادبی است که شعرا و ادبای این پهنه سرزمینی با در الهام گیری از مراجع طبیعی و رخدادهای پیرامونی توانستهاند به تبیین اندیشههای ذهنی خود در قالب ادبیات نثر و نظم دست یابند.
در ادبیات ملل و بخصوص در ادبیات پارسی، از مهمترین زمینههایی که همواره به منظور رصد و پایش سبک معنایی شعرا میتواند وجه مستمسک قرار گیرد، بررسی اندیشهها و تفکرات شاعر و تبیین زوایا ذهنی وی در رابطه با ماهیت اشیاء، مخلوقات، کائنات، جهان پیرامون، دیدگاههای مذهبی، جهان بینی ماوراء و... بوده است که میتواند در ارزیابی همه جانبه آثار ادبی یک شاعر مثمر ثمر باشد.
در ادبیات فارسی، میتوان به کرات به شباهت بسیاری از اندیشههای ادبا در ماهیت بخصوص ادبای نامی سدههای 5 تا هشتم به طور مثال شیخ احمد غزالی و خواجه حافظ اشاره داشت که خود بر گرفته از مضامینی نظیر عشق و عرفان، جهان بینی الهی است. در حقیقت اندیشههای خواجه حافظ را به نوعی تاثیر پذیری از اندیشههای احمد غزالی در باب عرفان و عشق برشمردهاند.
از مهمترین شعرا و عرفای پهنه ادبیات پارسی میتوان به مجدالدین ابوالفتح احمد بن محمد غزالی یکی از فقهای بزرگ سدهی پنجم هجری در مذهب شافعی و پیرو مکتب جمالی و زاده توس و نیز خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی شاعر بزرگ سده هشتم ایران اشاره داشت.
اندیشههای احمد غزالی را میتوان به وضوح در آثارش بخصوص در کتاب سوانح العشاق به صورت ملموس دریافت که با احساسات و تخیلات شاعرانه گره خورده است. بسیاری از حقایقی که در سوانح بیان شده حاصل تجارب چندین و چند ساله غزالی در امر سیر سلوک است. او نه تنها در مسیر عشق و عرفان صاحب نظر است بلکه یکی از ویژگیهای ممتاز در اندیشه غزالی، تفکرات سیاسی غزالی، آمیختگی اخلاق و سیاست است.
غزالی از دریچه مذهب و اخلاق به سیاست مینگرد، از این رو از نظر وی سیاست، علم قدرت و کسب قدرت به تعریف مصطلح نیست، بلکه وسیله اصلاح خلق و هدایت آنان در طریقی است که برای دنیا و آخرت منجی است. در ادامه میتوان اشاره داشت که مراتب بعدی در اندیشههای احمد غزالی عمدتا میتواند بر مبنای ماهیت سلوک صوفیانه وی و تبیین معنایی روندهای ادبی در شعر بر مبنای استعارات و کنایات و به طور کل صنایع ادبی در باب عشق و آن هم عشق عارفانه متجلی ساخت. بسیای از حقایق و اصطلاحات عرفانی در آثار غزالی رنگ و بوی دینی و مضمون الهی دارد.
در ادامه به بررسی اندیشههای خواجه حافظ پرداخته شده است.در اندیشههای حافظ، عرفان جایگاه متعالی دارد و وی را به اعماق محصور خشکه مقدسان راهب منش نمیکشاند بلکه اخلاق فردی توأم با اخلاق اجتماعی را در حافظ به تعالی میکشاند تا آنجا که شدیدترین انتقادات به بداخلاقیهای فردی و اجتماعی را میتوان در اشعار حافظ مشاهده کرد.
از دیگر جنبههای اندیشه حافظ میتوان به موضوع عشق اشاره داشت. ژرفترین و عمیقترین مفهوم در اشعار حافظ عشق است که میتوان هم رگههایی از عشق مجازی و هم رشحاتی از عشق حقیقی را در کلام او یافت، خود را بنده عشق میداند و از دیدگاه او عشق روح و حقیت عالم هستی است، عشق است که انگیزه آفرینش است، آدمی و پری همه طفیل هستی عشقاند. باب دیگر اندیشههای حافظ، آزادمنشی متوکل به قضا و قدر الهی است. او مرحله تکمیل سیر متعالی شخصیت انسانی در تقوی و دانش را توکل میداند و تکیه صرف به دانش و اعمال بشری را حتی کفر میپندارد اما از منظری دیگر خود را نوشنده باده الهی الست میداند و در برابر رضای خدا دم بر نمیآرد. (زرین کوب، 1373: 118).
شاید در بررسی اولیه به ماهیت تا حدودی یکسان اندیشههای عرفانی و سلوکانه این دو شاعر و عارف بتوان اشاره داشت، لیکن بنا بر اهیمت اندیشههای شعرا و ادبا در بررسی جایگاه آثار آنان و پویش معنایی آن، این پژوهش با هدف مقایسه اندیشه حافظ و احمد غزالی، سعی دارد به بررسی جامعی از سیر اندیشههای این دو شاعر گرانقدر در باب عرفان، عشق، جهان بینی و... بپردازد.
پایش ماهیت اندیشههای عرفانی و غیر عرفانی آثار بجای مانده بخصوص از ادبای قرون گذشته میتواند در بررسی و تبیین تاثیر گذاری سبک ادبی هریک از شعرای پارسی بر روی آثار دیگری و یا ایجاد سبک خاص معنایی که آغاز گر یک جریان نوین در عرصه ادبی مد نظر قرار داشته گیرد.
غزالی و حافظ از جمله شخصیتهای بزرک ادبی شهیر سدههای 5 و 8 هجری بوده که صراحت و بلاغت کلام ایشان در آثار خود زمینه ساز شکل گیری سلسله آثار فاخر از سایر ادبای پارسی قرار گرفته است. بنابر این بررسی اندیشههای غزالی و حافظ میتواند در ایجاد یک رهیافت دقیقتر در تبیین آثار ایشان مثمر ثمر باشد.
این دو شاعر با توجه به سبک معنایی که خود منتج از اندیشه منطبق بر شریعت اسلامی و چشم انداز دینی در تفکرات خلاق ادبی خود است، توانستهاند نقش مهمی در ایجاد رویههای الگو پذیر از نحوه تبیین آثار در سایر شعرای هم عصر و یا پس از آن به وجود آورند.
غزالی احاطه کامل بر معارف دینی داشت و علاوه بر یک جستجوی درونی در دقائق عالم نفس، به یک جستجوی وسیع بیرونی در معارف دینی هم دست زده بود و علی رغم عمر نسبتا کوتاه پنجاه و پنج ساله، کتابها و آثار فوق العاده مهمی پدید آورد که حقیقتا جاودانه شد .
غزالی نماینده و مروج تصوف خوفی و زهدی بود. در سلسله کتابهای او خوف از خداوند موج میزند. او (خدا) در چهره موجود مهیبی ظاهر میشود که آدمی هر چه به او نزدیکتر میشود، خود را حقیرتر مییابد. مهابت خداوندی او را چنان در کام میکشد که از وی هیچ چیز باقی نمیگذارد .
غزالی توصیه میکرد که برای تهذیب باطن باید یکایک رذیلتهایی را که در جانتان نشسته، بازشناسی کنید و سپس با حوصله و صبوری بکوشید تا یک یک آنها را دفع کنید. شیوه دفع هم این بود که هر رذیلتی را با ضد خودش درمان کنید. ... این صحنه مجاهدت با نفس، یک میدان جنگ واقعی است، جهاد اکبر است، و هیچ کس نمیتواند مطمئن باشد که به آسانی بر دشمن نفس پیروز خواهد شد .
این در حالی است که، حافظ شاعر عارف عاشقی است که چندقرن پس از غزالی به دنیا آمد و تجربههای عشقی، معرفتی غزالی را کاملا در اختیار داشت و مسلما از ذخائر تصویری و معنوی آثار وی لفظا و معنا استفاده بسیاری کرد.
اصلا شغل شاغل حافظ تتبع در دیوان شاعران بود، هم در آنها تامل میکرد و هم خود مردی هنرمند، نکته یاب و گوهر شناس بود و از ذخائر عظیم عرفانی و ادبیی که در اختیار داشت گوهرهای ارزشمند استخراج مینمود و در دیوان خود مینشاند. بعلاوه مرتب و مکرر به آثار هنری خود مراجعه و آنها را تصحیح میکرد، تراش میداد و به اصطلاح امروز ویرایش مینمود، غزلهای پستتر و نازلتر را از آثار خود حذف میکرد و غزلهای درخشندهتر را باقی میگذاشت. عاشقی هم قافیه اندیشی را از او نستانده و او را بی تاب نکرده بود .
اطلاع از مراتب دیدگاهها و اندیشههای عرفانی حافظ و احمد غزالی و نیز بررسی مضامینی همچون عشق، شریعت، اخلاق، زندگی اجتماعی و ... در اندیشههای حافظ و احمد غزالی میتواند در ایجاد یک رهیافت جامع از ماهیت آثار و تبیین معنا و مفهوم آنان بسیار مثمر ثمر بوده و نشان دهد که تا چه میزان سبک ادبی این دو در ایجاد الگوی جامع برای سایر ادبای پارسی مورد لحاظ قرار گرفتهاند.
- هدف اصلی این پژوهش عبارت است از:
مقایسه اندیشه حافظ و احمد غزالی
- ترتیب سایر اهداف پژوهش:
1- بررسی مضمون عرفان در اندیشه حافظ و احمد غزالی
2- بررسی جایگاه عشق در اندیشه حافظ و احمد غزالی
3- بررسی جایگاه اخلاق در اندیشه حافظ و احمد غزالی
1- آیا مضمون عرفان در اندیشه حافظ و احمد غزالی با یکدیگر متفاوت است؟
2- جایگاه عشق در اندیشه حافظ و احمد غزالی با یکدیگر تا چه میزان قرابت دارند؟
3- آیا جایگاه اخلاق در اندیشه حافظ و احمد غزالی دارای محدودههای مشترک میباشند؟
1- مضمون و مفهوم عرفان در اندیشه حافظ و احمد غزالی با یکدیگر مشابهت دارد.
2- جایگاه عشق در اندیشه حافظ و احمد غزالی دارای مراتب غیر یکسانی است.
3- جایگاه اخلاق در اندیشه حافظ و احمد غزالی با یکدیگر مشابهت دارد.
1- عرفان:
در واقع یک مرام و یک مکتب است، که بر جهان بینی عشق بنا شده. در واقع، طریقهای است در میان برخی مکاتب، که برای کشف حقیقت، نه بر عقل و استدلال، بلکه بر «ذوق» و «اشراق» و «اتحاد با حقیقت»، تکیه دارد. و در بسیاری از اقوام و ملل و مذاهب مختلف جهان، شایع و رایج است.
عرفان در اصطلاح عبارت است از شناخت قلبی که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال حاصل میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند.
2- اخلاق:
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی، است که موضوع آن شناخت مصادیق ارزشها و بیانگر راههای کسب فضائل و ترک رذائل اخلاقی است.در فلسفه اخلاق دربارهی خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد. یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد(نتیجه گرایی/پیامدگرایی/غایت گروی) اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (وظیفه گرایی) برخی از ادیان گرایش دوم در اخلاق را پذیرفته و ادعا مینمایند. در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان دیگر که فرامادی است نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهی انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهی انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین.