مقاله10_بررسی و تحلیل کشور بلژیک

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده. 1

مقدمه. 2

ویژگیهای عمومی کشور. 3

سیاست شهری در کشور بلژیک.... 6

مشکلات اصلی شهرنشینی در بلژیک.... 6

خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در بلژیک.... 8

نواحی برنامه ریزی فضایی.. 8

مسؤول برنامه ریزی فضایی در سطح ملی، منطقه ای و محلی.. 9

قانون کلیدی در ارتباط با سیاست برنامه ریزی فضایی و دستورالعمل سیاسی در هر سطح.. 12

برنامه های فضایی تهیه شده در هر سطح.. 13

شهرداری.. 14

مقایسه بین سه منطقه بلژیک از نظر خدمات و ابزار برنامه ریزی.. 15

نتیجه. 20

منابع و مآخذ.. 22

 

 

چکیده

بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در کشورهای مختلف می تواند راهنمایی در راستای اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت بهبود نظام عملکردی برنامه ریزی در کشور باشد. کشور بلژیک با وجود مساحت کم آن دارای نظام برنامه ریزی منحصر به فردی است، که ناشی از موقعیت ویژه سیاسی و اجتماعی این کشور است. بلژیک دارای سیستم فدرالی متشکل از سه جامعه فرهنگی و سه منطقه اقتصادی است که برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق اقتصادی قرار می گیرد و هر یک از مناطق سیستم برنامه ریزی متفاوتی را دنبال می نمایند. در این تحقیق ابتدا توضیحاتی در مورد آمایش سرزمین و ویژگیهای عمومی کشور بلژیک بیان شده و در ادامه مشکلات شهرنشینی و در نهایت، خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته است.

 

واژگان کلیدی:برنامه ریزی فضایی، نظام برنامه ریزی، سیاست های شهری، بلژیک.

مقدمه

آمایش سرزمین مقوله‌ای است که از عمر آن مدت زیادی نمی‌گذرد و در واقع اولین بار این اصطلاح را وزیر اسبق بازسازی و مسکن فرانسه کلودیوس پتی در دهه 1940 به کار برده است و در فرایند توسعه به سرعت مقبولیت عام یافته است.

درباره آمایش سرزمین تعاریف مختلفی ارائه شده است، ولی نقطه اشتراک همه آنها مفاهیمی چون کاربری بهینه، ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین، تدبیر و تنظیم و بهبود شرایط است.

آمایش سرزمین فرایندی است که طی آن فضای پیرامونی انسان به نحوی تدبیر و تنظیم می‌شود که بهره‌برداری از این فضا به صورت بهینه انجام گیرد و مقیاس آن ممکن است از روستای کوچکی تا ناحیه بزرگی از یک کشور تغییر کند (حسین‌زاده دلیر، 1375).

بنابراین می‌توان گفت که آمایش سرزمین نحوه روند توسعه در آینده را دیکته می‌کند و واحد کار آن یک آبخیز بزرگ یا مجموعه‌ای از آبخیزهای کوچک است و امکان آن وجود دارد که این آبخیز یا چند استان کشور را شامل شود. البته در آمایش سرزمین، آبخیزهای پیرامون مدنظر است و پیوستگی این واحد باید در دستور کار قرار گیرد؛ یعنی باید در سطح ناحیه یا کشور بررسی شود.

منشور آمایش سرزمین اروپا در سال 1983 ارائه شده است. هدف از این منشور عبارت است از:

  1. تقویت توسعه متوازن اجتماعی و اقتصادی نواحی
  2. افزایش کیفیت زندگی شهروندان
  3. بهره‌برداری آگاهانه و مسؤولانه از منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست
  4. کاربری هدفمند فضای ملی و اروپا

 

اکثر کشورهای جهان در اوایل دهه ۱۹۰۰ نخستین قوانین برنامه ریزی فضایی خود را در واکنش به فشارهای روز افزونی که در امر توسعه و معضلات ناشی از نابسامانی ها و پیچیدگی هایی که این امر به وجود آورده بود، وضع نمودند . از آن تاریخ تاکنون حوزه برنامه ریزی گسترش و توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته، بویژه پس از خاتمه جنگ جهانی دوم که برای تنظیم و هماهنگ ساختن سرمای ه گذار یهای بخش دولتی در برنامه ریزی، برنامه ریزی جامع تری در کشورها رواج یافت، گسترش حوزه های برنامه ریز نیز شتاب بیش تری به خود گرفت (قریب، ۱۳۸۷ ، ص ۱۲ ). کشور بلژیک در شمال غربی اروپا واقع شده و دارای جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر است. بلژیک با توجه به موقعیت ویژه خود از فرهنگ هایی با زبان های متفاوت تشکیل شده است. همین تفاوت فرهنگی و زبانی موجب شکل گیری نظام منحصر به فرد حکومتی در بلژیک شده است.

در گذشته بلژیک حکومت بسیار متمرکزی داشته و برنامه ریزی فضایی نیز در دست دولت مرکزی بوده است. بر اثر اصلاحا تی که در طول قرن بیستم صورت گرفت و ۱۹۸۰ و ۱۹۸۸ در قانون اساسی داده شد، بلژیک ، تغییراتی که به ویژه در سال های ۱۹۷۰ هم به یک کشور فدرال منحصر به فرد متشکل از دولت فدرال در بروکسل، سه جامعه زبانی (جامعه فلاندری هلندی زبان، جامعه فرانسوی و جامعه آلمانی زبان ) و سه منطقه (فلاندر، والون و منطقه پایتختی بروکسل) تبدیل شد(توفیق، ۱۳۸۴ ، ص ۱۲۰). این اصلاحات ناشی از تضادهای به وجود آمده بین دو نژاد اصلی هلندی زبان و فرانسه زبان و گروه کوچکی از آلمانی زبانها می باشد.

بلژیک با توجه به موقعیت جغرافیایی ویژه خود واقع در قلب اروپای صنعتی از مشکلات زیست محیطی و شهرنشینی فراوانی رنج می برد که تضادهای بین منطقه ای به آنها دامن زده است. برنامه ریزی فضایی در بلژیک در حیطه اختیارات مناطق است و هر یک از مناطق سیاستهای برنامه ریزی متفاو تی را دنبال می نمایند. در بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در بلژیک سطوح برنامه ریزی، مسؤولان برنامه ریزی فضایی، قوانین کلیدی در ارتباط با برنامه ریزی فضایی و نهایتا طرح های تهیه شده در هر سطح ارایه شده و در بخش آخر در جدولی هر یک از موارد فوق در سه منطقه بلژیک با هم مقایسه گردیده است که نشان دهنده تفاوت اساسی ماهیتی بین برنامه ریزی در مناطق مختلف کشور می باشد.

 

ویژگیهای عمومی کشور

کشور پادشاهی بلژیک در شمال غربی اروپا واقع شده و عضو اتحاد ی ه اروپا و ناتو می باشد. بلژیک مساحتی حدود ۳۰۵۲۸ کیلومتر مربع را می پوشاند و جمعیتی حدود 7/10 میلیون نفر دارد. بلژیک با فرانسه ، آلمان ، لوکزامبورگ و هلند مرز مشترک دارد . آب و هوای بلژیک معتدل ساحلی با بارش و رطوبت در همه فصول است. به علت تراکم بالا ی جمعیتی، موقعیت آن در مرکز اروپای غربی و عدم تلاش ها ی سیاسی کا فی، بلژیک با مشکلات زیست محیطی جدی رو به روست. بلژیک به طور وسیعی اقتصاد خود را جهانی نموده و به خصوص زیرساخت های حمل و نقل آن با بقیه اروپا تلفیق شده است. موقعیت آن در قلب منطقه فوق، صنعتی شده به آن کمک کرده که پانزدهمین کشور بزرگ تجاری بالا و سرانه صادرات بالا GNP ، جهان در ۲۰۰۷ باشد. اقتصاد آن با نیروی کار تولیدی بالا شناخته می شود.

با توجه به موقعیت جغرافیایی ویژه آن، بلژیک ترکیبی از زبان های مختلف شامل فلاندرهای هلندی زبان در شمال، والونی های فرانسه زبان در جنوب و گروه کوچکی ازآلمانی زبان ها در جنوب غربی می‌باشد. منطقه بزرگ بروکسل، که در برگیرنده پا یتخت و دولت فدرال بلژیک است، از نظر اداری دو زبانه است و یک اجتماع کوچک آلمانی زبان در والون غربی وجود دارد. تنوع زبانی و تضادهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ سیاسی و پیچیدگی سیستم دولتی بلژیک انعکاس پیدا کرده است. بلژیک با واقع شدن در منطقه بلونکس از اواخر قرون وسطی تا قرن ١٧ ، یک مرکز موفق تجاری و فرهنگی بوده است. از قرن ١٩ تا انقلاب بلژیک در ١٨٣٠ ، بسیاری از نبردها بین نیروهای اروپا یی در منطقه بلژیک اتفاق افتاده که باعث شده این کشور به میدان جنگ اروپا تبدیل شود، شهرتی که با دو جنگ جهانی قوت یافت. بلژیک مشتاقانه در انقلاب صنعتی مشارکت داشته و طی دوران قرن بیستم چندین مستعمره در آفریقا را در تصرف داشته است . در نیمه دوم قرن بیستم تضادهای همگانی بین فلامینگزها و فرانکوفنها ناشی از تفاوتهای فرهنگی از یک طرف و تحول اقتصادی نامتقارن فلاندر و والونیا از طرف دیگر پدیدار گردید. این تضاد همچنان فعال، باعث دست یابی به اصلاحات شکلی اتحاد ایالت بلژیک به یک ایالت فدرال شد.

سابقه اختلافات منطقه ای در بلژیک به عادت مرسوم در دربارهای بورگاندیان و هابزبورگیان برمی‌گردد. در قرن نوزدهم فرانسوی زبان ها به طبقه بالاتر حکومتی تعلق داشتند و کسانی که فقط هلندی صحبت می کردند، شهروند درجه دو محسوب می شدند. در اواخر آن قرن، و در طی قرن بیستم، جنبش های فلاندر در جهت تلافی این موقعیت پدیدار گردید. در حالی که والون و بیشتر بروکسلی ها فرانسه را به عنوان زبان اول خود قبول داشتند، فلاندر این را رد کرد و هلندی را به عنوان زبان اداری فلاندر توسعه داد. به دنبال جنگ جهانی دوم، سیاست های بلژیک تحت تسلط خودمختاری دو جامعه زبانی اصلی قرار گرفت و بحران بین جامعه ای گسترش یافت تا اینکه قانون اساسی جهت کاهش تضاد موجود اصلاح شد.

بر اساس چهار منطقه زبانی تعریف شده در ۶۳ -۱۹۶۲ ( منطقه های زبا نی هلندی، - دوزبانی، فرانسه و آلمانی)، بازبینی پی در پی قانون اساسی کشور در1970و ۱۹۸0 و ، ۱۹۸8 و 1993 یک ایالت فدرال منحصر به فرد با قدرت سیاسی مجزا در سه سطح تأسیس گردید:

 

 

قوه مقننه فدرال دولت بلژیک از یک سنا و مجلس نما یندگان تشکیل شده است . مجلس سنا از ۴۰ سیاستمدار که مستقیما انتخاب می شوند و ۲۱ نماینده که بوسیله مجلس جوامع منصوب می شوند، ۱۰ سناتور انتخاب شده و ولیعهد به عنوان سناتورهای صاحب حق (قدرتمند) که در عمل رای آن ها گرفته نمی شود ، تشکیل شده است . ۱۵۰ نماینده مجلس در یک سیستم رای گیری متناسب از ۱۱ محدوده مربوطه انتخاب می شوند . بلژیک از معدود کشورهایی است که رای گیری اجباری دارد. پادشاه بالاترین مقام دولتی است که امتیازات محدودی دارد. او وزرا شامل نخست وزیر را که مورد اعتماد مجلس نما یندگان است، جهت تشکیل دولت فدرال منصوب می کند.

 


سیاست شهری در کشور بلژیک

بلژیک از شهرنشین ترین ملت های اروپایی است، و حدود ۹۷ درصد از جمعیت ۱۰ میلیونی آن در نواحی شهری زندگی می کنند. تراکم جمعیت ۳۳۷ نفر در هر کیلومترمربع است. بلژیک فقط یک شهر، بروکسل با جمعیت بالای یک میلیون نفر دارد. شهرهای مهم دیگر آن آنت ورپ (۴۵۲ هزار نفر)، چنت (۲۲۸ هزار نفر)، چارلئوری (200هزار نفر) لییگو ( ۱۸۴ هزار نفر) می باشد. این شهرها به وسیله شهرهای با سایز متوسط مانند بروگس (۱۱۶ هزار نفر)، نامار (۱۰۵ هزار نفر) ، مونس (۹۱ هزار نفر) و لیوون (90هزار نفر) دنبال می شود. ۹ شهر با سایز متوسط دیگر ۶۰ هزار نفر یا بی شتر جمعیت دارند:

آلست ،سراینگ ، چنک ، تورنای ، هاسلت ، اوستند ، سنت نیکلاس ، مارسل ، لیویر ، این شهرها در سه منطقه بلژیک : فلاندر (منطقه هلند ی زبان در شمال )، منطقه شهری دوزبانی بروکسل، و والون (منطقه فرانسه زبان در جنوب، با جامعه آلمانی زبان در ناحیه شرقی) قرار دارند.

در دهه های اخیر، فلاندر پیشرفت اقتصادی برجسته داشته است، مهاجرت شهری در تعداد زیاد متوقف شده و درجه رضایت ساک نین در ارتباط با شهرها ی آن ها در سطح بالایی قرار دارد. هر چند فلاندر از افزایش اخیر در قیم تهای مسکن رها نشده، ولی این قیمتها در مقایسه با کشورهای همسایه کاملا شایع است.

منطقه شهری بروکسل در ۱۹۸۹ ، در رأس شهرهای ۱۹ بخش اصلی تأسیس شد . ۵۰ درصد از مشاغل بروکسل به وسیله مردم خارج از منطقه اشغال می شود، در حالی که نرخ بیکاری درونی تا ۲۲ درصد در ۲۰۰۴ می رسد. بخش جمعیت ثروتمندتر به علت مشکلات مالی مهم برای منطقه بروکسل از شهر به طرف دو منطقه دیگر حرکت می کنند.

والون در حال حاضر صنعت زدایی شهری شناخته می شود . والون در ابتد ا میزبان تمرکز صنعت شهری، به طور ویژه زغال سنگ و فولاد، با کارخانه ها و کارگاه های تولیدی عموما واقع در نزدیک خانه های کارگران بوده است، ولی در حال حاضر ارتباط بین زندگی و کار منقطع شده است.

 

مشکلات اصلی شهرنشینی در بلژیک

در ارتباط با مشکلات شهرنشینی، بلژیک دارای مسایل مضاعفی است که باید در برنامه ریزی ها در نظر گرفته شود. از جمله مشکلات اصلی شهرنشینی در بلژیک می توان به تراکم جمعیتی بالا، قرار گرفتن در محل تقاطع جادههای اروپا، تضاد بین دو منطقه و ناکارآمدی سیاست های شهری و روستایی اشاره نمو د. در ادامه هر یک از موارد فوق بیشتر توضیح داده می شود.

تراکم جمعیتی بالا: بلژیک یکی از شهرنشین ترین کشورهای جهان است . بلژیک ۱۵منطقه شهری دارد که حداقل ۸۰۰۰۰ ساکن دارد ، که حدود ۵۳ درصد از کل جمعیت محسوب می شود. این منطقه‌های شهری معمولا در شمال کشور دیده می شوند . در والون ها هرچند بیشترین جمعیت در اطراف کمربند صنعتی متصل با مونس، لیوویر، نامار، و لییگ متمرکز شده است، در حالی که بقیه منطقه نسبتا پراکنده با تراکم کم تر از ۵۰ نفر در هر کیلومترمربع از جمعیت پوشیده شده است.

 

 

محل تقاطع جاده های اروپا و مشکلات جابه جایی در حال افزایش: بلژیک محل تقاطع جاده های اروپای غربی است، جایی که جاده های اصلی شما لی - جنو بی و شر قی - غربی با هم برخورد می‌کنند. این نه تنها استفاده از زمین برای زیرساخت های جاده ای را افزایش می دهد، بلکه عاملی مهم در جذب فعالی تهای اقتصادی و مردم برای اسکان در منطقه است.

تضاد بین والوانی ها و فلاندرها: تضاد بین سطوح شهری شدن در فلاندرها و والوانی ها می تواند در استفاده از زمین، برنامه ریزی شهری و روستایی و مشکلات زیست محیطی دیده شود. در این مورد ، منطقه پایتختی بروکسل کاملا متفاوت است.

سیاست برنامه ریزی شهری و روستایی: بروکسل، پایتخت اروپا ، یک تراکم شهر ی است که مرزهای آن تا ورای منطقه پایتختی بروکسل و درون فلاندرها کشیده شده است. سیاست برنامه ریزی شهری و روستایی به طور وسیعی به وسیله برنامه ریزی شهری ملی ۱۹۶۲ تعریف می شود که: تقسیم بین نواحی ذخیره شده برای زندگی و آن هایی که برای اشتغال (کار محل مخصوص خود را دارد) را مشخص می کند.

بعد از فدرالیزسیون در ۱۹۸۰ ، برنامه ریزی شهری و روستایی و برنامه ریزی محیطی تحت نظارت مناطق قرار گرفت. در نتیجه، از آن زمان، مناطق برای تنظیم سیاست های خود و برای ایجاد قوانین مؤثر بر برنامه ریزی شهری و روستایی و محیط خودمختار شده اند. به همین دلیل تفاوت بین سیاست های اجرا شده در مناطق مختلف مشکلا تی را ایجاد نموده است.

خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در بلژیک

به منظور بررسی سیستم برنامه ریزی فضایی در بلژیک ابتدا نواحی برنامه ریزی فضایی معرفی شده، در ادامه مسؤولان امور برنامه ریزی فضایی در سطوح مختلف، قوا نین کلیدی جهت برنامه ریزی در هر سطح و در نهایت، برنامه های فضایی تهیه شده در هر سطح معرفی خواهند شد.

نواحی برنامه ریزی فضایی

در نتیجه استقلال حاصل شده در ۱۸۳۰ ، بلژیک تبدیل به یک کشور با سیستم ایالات متحده گردید که قدرت تصمیم گیری از پارلمان ملی و دولت ملی ناشی می شود. پس از اجرای چهار اصلاح ایالتی (در ۱۹۷۰ ،۱۹۸۰ ۱۹۸۸-۱۹۸۹ و ۱۹۸۳ ) بلژیک به آنچه امروز است، تبدیل گردید: یک کشور که با هویتهای منطقه ای و فرهنگی در یک ساختار فدرال واحد تطبیق داده شده است.

اتحاد بلژیک ۱۸۳۰ به وضع موجود، ساختار پیچیده تری در سه سطح زندگی بخشید: سطح بالاتر شامل ایالت فدرال است، جوامع و منطقه ها، سطح میانه بوسیله استان ، و سطح پایینتر کمون است.

در این ارتباط، بلژیک از سه جامعه (جامعه فلاندرها، جامعه فرانسوی و جامعه آلمانی زبان)، سه منطقه (منطقه فلاندر، منطقه پایتختی بروکسل، منطقه والون )، استان فلاندر ، شرقی ، فلاندر غربی ، جامعه والوان ، جامعه فلامیش ، آنت ورپ ، نامار ، لوگزامبورگ، لیمبورگ ، لییگ و هاینات تشکیل شده است.

سه سطح منطقه ای به سطوح استانی و شهری به شرح زیر تقسیم می شود:

فلاندرها یا منطقه: فلامیش استان (لوگزامبورگ، لییگ، نامار، هاینات، جامعه والوان) و ۳۰۸ شهرداری.

والونیا یا منطقه والون : ۵ استان لییگ، نامار، هاینات، جامعه والوان و لوگزامبورگ ۲۶۲ شهرداری است.

منطقه پایتختی بروکسل : ۱۹ شهرداری

 

مسؤول برنامه ریزی فضایی در سطح ملی، منطقه ای و محلی

در سطح ملی

دولت فدرال مسؤولیت مدیریت هر موضوعی که بر خواست همه بلژ یک اثرگذار است، مستقل از ویژگی های زبانی، فرهنگی و منطقه ای را بر عهده دارد: برای مثال، امور خارجی، دفاع ملی، امور دادگستری، مالی، اجتماعی و سهم اصلی سلامت عمو می و امور خانوادگی. به علاوه ایالت فدرال همه مسؤولیت هایی را که بلژیک و هویت فدرال در اتحاد اروپا و ناتو را تضمین می کند، برعهده دارد.

بلژیک مطابق قانون اساسی یک رژیم سلطنتی است که به عنوان نتیجه ای از چهار بازبینی متوالی طبق قانون اساسی (در ۱۹۷۰،۱۹۸۰ ، 88-۱۹۸۹ و ۱۹۹۳) به یک ایالت فدرال تبدیل شده است. بلژیک ترکیبی از جوامع (جامعه فلاندر، جامعه والوانی ها بروگسل و جامعه آلمانی زبان) و سه منطقه (منطقه فلاندر، منطقه والون و منطقه پایتختی بروکسل ) است.

جوامع منطبق بر گروه بندی جمعیتی، بر اساس زبان آن ها (هلندی، فرانسه و آلما نی، همگی به عنوان زبان های اداری شناخته شده است) و هویت فرهنگی است. بنابراین مردم هلندی زبان بروکسل متعلق به جامعه فلاندر، جامعه فرانسوی زبان متعلق به جامعه والو نی است. مناطق بر اساس پایه های محلی تعریف می شود.

قدرت تصمیم گیری بین ایالت فدرال، جوامع و مناطق تقسیم می شود، که حتی در موقعیت و پرداخت مخارج نقش دارند، ولی نقش آ نها به وسیله دایره صلاحیتها تشخیص داده می شود.

ایالت فدرال مسؤول دادگستری (شامل پلیس فدرال )، امنیت اجتما عی (شامل مستمری بگیران)، امور مالی، سیاست خارجی، دفاع ملی، بخش های به خصوصی از اقتصاد مانند قیمتها و سیاست درآمدی، همراه با یک قسمت مهم از سلامت عمومی، رفاه داخلی، تعاونی توسعه است. ایالت فدرال هم چنین مسؤول هر موضوعی است که در حیطه اختیار جوامع و مناطق نیست. نهایتا دولت فدرال همه مسؤولیتهای بلژیک و مواردی که هویت یکپارچه آن در ارتباط با اتحادیه اروپا، ناتو و سازمان ملل را نشان می دهد، برعهده دارد. ایالت فدرال هیچ قدرت صریحی در ارتباط با سیستم برنامه ریزی فضایی ندارد . برنامه ریزی فضایی در طی سطوح منطقه ای، کنترل می شود . هر چند، اصول پا یه از برنامه ریزی فضایی ملی در سال ۱۹۶۲ و برنامه ریزی شهری اتخاذ شده است.

 

در سطح منطقه ای

در سطح پایینتر از دولت فدرال جوامع و مناطق قرار دارند . جوامع در ارتباط با موضوعات مرتبط با مردمی که آن را شامل می شود، مانند زبان، فرهنگ و آموزش اختیار عمل دارند و مناطق در ارتباط با موضوعات منطقه ای مانند برنامه ریزی شهری، محیط زیست و اشتغال دارای اختیار و مسؤولیت هستند. بنابراین برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق قرار می گیرد.

در ارتباط با برنامه ریزی فضایی در بلژیک باید گفت که یک سیستم برنامه ریزی ٤٠ آمایش سرزمین منسجم و واحد در سطح ملی بلژیک وجود ندارد، بلکه سه سیستم برنامه ریزی مستقل و مجزا در بلژیک وجود دارد. هر کدام از مناطق در نواحی تحت پوشش خود دارای اختیار بوده و هم چنین در ارتباط با مباحث مرتبط با برنامه ریزی فضایی مانند توسعه اقتصاد ی، اشتغال، کشاورزی، سیاست آب، مسکن، انرژی، کارهای عمومی و حمل و نقل ( به استثنای راه آهن)، محیط زیست، احیای روستایی و حفاظت منابع طبیعی مختار هستند. همچنین مناطق برای تحقیقات علمی و ارتباطات بین الملل در زمینه های فوق الذکر مسؤول هستند.

سه منطقه بلژیک مسؤولیت برنامه ریزی فضایی را به حاکمیت و اجرا، مسؤولان استانی و مسؤولان شهری محول کرده اند. سیستم برنامه ریزی بر اساس کنترل چارچوبی است، بدین معنی که برنامه ها در سطوح پایینتر (با مشخصات دقیقتر) نباید در تضاد با برنامه ها در سطوح بالاتر باشد.

جوامع نباید تاثیری بر برنامه ریزی فضایی داشته باشند ، چنانکه ذکر گردید، آن ها اساسا برای آموزش، رفاه فرهنگی، استفاده از زبان و موضوعات مرتبط با شخصیت سازی مسؤول هستند مانند سیاست گذاری در ارتباط با بهداشت، حفاظت از کودکان ، کارگران اجتماعی، پذیرش مهاجران. جوامع همچنین برای تحقیقات علمی و ارتباطات بین الملل در زمینه هایی که تحت اختیارشان است، مسؤول هستند.

 

در سطح محلی

مرحله اجرایی پایینتر به استان ها و شهرداری ها محول شده است. آن ها باید در ارتباط با حیطه اختیارات و قدرت فدرال، جوامع و منطقه ای، متفاوت عمل نمایند و تابع همه قدرت های بالاتر باشند.

در منطقه والون استان ها فقط نقش توصیه ای در ارتباط با برنامه ریزی فضایی دارند، هر چند کنترل‌‌هایی بر ارایه مجوز برای برنامه ریزی را دارند. در مقابل، در منطقه فلاندر استان ها مسؤولیت برنامه ریزی کامل روی منطقه شان را دارند.

پایین ترین مرحله اجرایی به وسیله شهرداری ها شکل می گیرد، که نزدیکترین جایگاه قدرت به مردم است. مانند استان ها آن ها نیز باید با قدرت های رده بالاتر خود در ارتباط باشند: شهرداری ها باید تصمیمات برنامه ریزی فضایی را ارایه دهند یا به سطح منطقه ای پیشنهادهایی را برای تصویب نهایی ارایه دهند. منطقه والون در حال حاضر یک روش غیر متمرکز را به کار گرفته که به شهرداری ها اختیارات بیشتری ارایه می کند، که آن ها امکان انطباق و پیروی از شرایط برنامه ریزی اصلی را پیدا می کنند.


خرید و دانلود مقاله10_بررسی و تحلیل کشور بلژیک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.