چکیده
زهدف از نوع کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیهی مدیران باشگاه های خصوصی شهر تهران تشکیل می دادند که از بین باشگاه های موجود، 214 مدیر با روش نمونه گیری خوشهای، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند.
برای گردآوری اطلاعات از نمونه ها از دو پرسشنامه مدیریت دانش شرون لاوسون و پرسشنامه سنجش میزان کارآفرینی اسکاربوروف و زیمور استفاده شد. به منظور تحلیل نتایج از روشهای آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و روشهای آمار استنباطی شامل آزمون های همبستگی پیرسون ، رگرسیون، آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک راهه با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان داد بین مدیریت دانش و میزان کارآفرینی در مدیران باشگاه های خصوصی رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد (79/0=r). همچنین بین مولفههای مدیریت دانش (خلق، تسهیم و کاربرد دانش) با میزان کارآفرینی رابطه وجود دارد که از بین این سه مولفه، کاربرد دانش بیشترین میزان همبستگی را داشت.
کلید واژه: مدیریت دانش، کارآفرینی، خلق دانش، تسهیم دانش، کاربرد دانش
فهرست مطالب
1-6-تعریف واژهها و اصطلاحات پژوهش7
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش8
2-7-تعاریف ابعاد اصلی فرایند مدیریت دانش15
2-7-5-فرایند ارزیابی و بازخورد20
2-8-3-مدل مرحلهای مدیریت دانش لین (2007)23
2-8-4-مدل چارچوب مفهومی توسعه شاخصهای KMC در اثر بخشی مدیریت دانش23
2-9-اهمیت و ضرورت مدیریت دانش24
2-17-ضرورت کارآفرینی در سازمان های ورزشی33
2-19-انواع مدل های کارآفرینی34
3-8-روش تجزیه و تحلیل دادهها49
5-6-1-پیشنهادهای مبتنی بر پژوهش71
5-6-2-پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی72
فهرست جدول ها
جدول 2-1: گاه شمار مدیریت دانش (حسنزاده، 1386)13
جدول 2-2: تعاریف مختلف مدیریت دانش15
جدول 3-1: پرسشنامه مدیریت دانش شرون لاوسون48
جدول 3-2: طیف 5 گزینه ای لیکرت48
جدول 3-3: تفسیر نتایج پرسشنامه میزان کارآفرینی49
جدول 4-1: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس متغیر جنسیت52
جدول 4-2: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس متغیر سطح تحصیلات53
جدول 4-3: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس متغیر سابقه خدمت54
جدول4-4: میانگین وانحراف استاندارد متغیر های پژوهش55
جدول 4-5: آزمون کالموگروف اسمیرنف برای نرمال بودن متغیر های پژوهش55
جدول 4-13: نتایج آزمون توکی بر ای مقایسۀ میانگینهای مدیران با سطح تحصیلات مختلف در میزان کارآفرینی59
فهرست نمودارها
نمودار 4-1: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس متغیر جنسیت52
نمودار 4-2: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس متغیر سطح تحصیلات53
نمودار 4-3: توزیع فراوانی نمونۀ تحقیق براساس سابقۀ خدمت54
فهرست شکل ها
شکل 2-1: هرم سلسه مراتبی دانش (فایرستون و مک. ال روی، ترجمه جعفرنژاد و سفیری، 1387)10
شکل 2-3: مدل چارچوب مفهومی توسعه شاخصهای KMC در اثربخشی مدیریت دانش23
شکل 2-4: انتقال دانش کسب و کار مزیت رقابتی26
شکل 2-6: عناصر اصلی در ایجاد یک شرکت نوپا36
1-1-مقدمه
در عصر حاضر شتاب تغییرات در علوم و فناوریهای پیشرفته به قدری فزونی یافته است که بسیاری از متفکرین بر این باورند که شتاب در نوآوری محصولات تولید شده با تکنولوژی سطح بالا و ایجاد دانش و توسعه آن از سرعت یادگیری بشر فراتر رفته است. پس، سازمان متولی حتی اگر تمام راهبردها، زمان و سرمایه انسانی را در اختیار خود را صرف یادگیری نمایند، باز هم ممکن است از عهده رویارویی برنیاید (نوو و چان[1] ، 2007).
امروزه سازمانها نمی توانند صرفا بر داراییهای مشهودشان مانند تکنولوژی تکیه کنند، خصوصا در بخشهای تکنیکی. داراییهای مشهود به طور معمول در دسترس می باشند اما به طور بالقوه باعث مزیت رقابتی نمی شوند، به عبارتی آنها پیش نیاز اولیه برای انجام تجارت هستند. دانش یک منبع حیاتی و عامل موفقیت در چنین محیطهایی است. دانش در طولانی مدت به عنوان منبع کلیدی برای سازمانها در نظر گرفته شده است و مدیریت موثر آن هم امری ضروری است (ملادکووا[2] ، 2012).
دنیای امروز، دنیای تغییر اطلاعات و دانش است. به همین سبب، ضروری است که سازمانها قابلیت های لازم برای فعالیت در این شرایط را احراز نمایند. مدیریت دانش فرایندی است که به سازمان کمک می کند اطلاعات مهم و مفید را یافته، گزینش، سازماندهی و منتشر کند. همچنین مدیریت دانش برای انجام فعالیتهایی چون حل مسئله، آموختن پویا و تصمیم گیری ضروری میباشد. مدیریت دانش می تواند عملکرد سازمانی را با قادر ساختن سازمان به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد (واعظی و مسلمی، 1388). مدیریت دانش، یک دیدگاه برنامهریزی شده و ساختارمند برای ایجاد به اشتراک گذاری و ذخیرهکردن دانش به عنوان یک دارایی سازمانی است که برای ارتقاء توانمندسازی، سرعت و اثربخشی سازمان در ارائه محصولات یا خدمات برای مشتریان در راستای استراتژی کسب وکار میباشد (پلیسیس[3] ، 2008).
سازمانهایی که مدیریت دانش را در قابلیت اصلی خود مستقر کرده اند، تفاوت چشمگیری نسبت به سایر سازمانها دارند از جمله این تغییرات سرعت فرایندها، شناسایی و سازگاری با تغییرات، حفظ و رشد داراییهای فکری و مزیت رقابتی پایدار از طریق خلاقیت مستمر است. بدون تردید دانش مهم ترین منبع سازمان است. بدیهی است چنین منبعی باید محافظت، بهسازی و اداره شود و از هر تکنیک و روشی که رشد بهتر آن را فراهم کند، استفاده شود (درویش، 1388).
از طرفی امروزه با توجه به تحولات روز به روز جامعه و تقاضاهای مداوم برای زندگی بهتر، کارآفرینی و نوآوری در هر زمینهای ضروری به نظر می رسد. سازمانها نیاز به کارآفرینی را درک کرده و تفکر و اندیشههای کارآفرینی در ساختارهای اداری نفوذ کرده است، زیرا رشد، پویایی و حتی بقای سازمان های امروزی در گرو به کارگیری کارآفرینی است. این نیاز در پاسخ به شرایط پیچیده و پویای محیطی حاکم بر سازمانهای امروزی است که مهم ترین این شرایط عبارت اند از: افزایش سریع تعداد رقبا، توسعه ی فزاینده فناوریهای نوین، افزایش انتظارات مشتریان و ... می باشد (کوراتکو و هاجتس[4] ، ترجمه محرابی، 1383).
دانش، منبعی ضروری و پایدار در عرصه فناوری و کارآفرینی است (نوناکا[5] ، 1991). باید توجه داشت که جهان کنونی نیازمند پاسخگویی سریع است. سازگاری بی درنگ، نتیجهگیری سریع و بالاتر از همه نیاز رشد فردی، متأثر از دگرگونیهایی است که جهان کنونی نیازمند دانش و خلاقیت است. بسیاری از صاحب نظران و محققان، از دنیای امروزی به عنوان « عصر عدم تداوم » یاد میکنند. عصر عدم تداوم به این معناست که دیگر تجارب و راه حل های گذشته برای مسائل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند و باید به شیوه های دیگر اندیشید و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی با ساختارهای نوین بود (خانه کارآفرینان، 1385).
کارآفرینی به فرایندی اطلاق می شود که در آن فرد کارآفرین با شناسایی و بهرهوری از فرصتها، منبعی در خلق و معرفی کالای جدید، شیوه های جدید در سازماندهی و اداره ساختارهای کسب و کار، شیوههای جدید در بازاریابی و شناسایی منشأیی جدید از منابع اولیه دارد (یداللهی فارسی و همکاران، 1390).
امروزه پویایی و پیچیدگی، عدم قطعیت از مشخصههای سازمانی است. در چنین محیطی سازمانها برای پیشرفت کسب و کار و رضایت مشتریان خود نیازمند مدیریت صحیح دانش خود میباشند. بسیاری از سازمانها دریافتهاند برای کسب موفقیت در چنین محیط پر از چالش رقابتی به نگرش یکپارچه و سیستماتیک به دانش درون سازمان خود نیاز دارند (جمشیدیان و حدادیان، 1386). موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها، تا حد کمی مبتنی بر تخصیص منابع فیزیکی و مالی وتاحد زیادی مبتنی بر مدیریت دانش خواهد بود. بنابراین وظیفه رهبری یک سازمان، خلق محیطی برای مدیریت دانش است. به بیان روشنتر، در عصر حاضر چالش پیش روی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش محور است (عسکری ماسوله،1390).
امروزه دانش و اطلاعات به عامل تعیین کننده ای در موفقیت و قدرت رقابت پذیری سازمانها تبدیل شده و مدیریت دانش به عنوان یکی از آخرین مباحث سازمانی در علم مدیریت مطرح شده است. دنیای پیرامون ما در حال پیشرفت سریع و غیرقابل تصور است و در این دنیای پیشرو، ملتها و جوامع هستند که باید سرعت فهم و تعامل خود را با جهان پیرامون کنترل کنند و علم و دانش خود را با دانش روز تطبیق دهند. اگر جامعه بتواند هم قدم با دنیای امروز پیش رود، قطعا از مزایای این پیشرفت بهره خواهد برد و اگر نتواند بر سرعت خود بیفزاید، از سایر جوامع جدا خواهد شد و در انزوا به سر خواهند برد. اغلب سازمان های بزرگ دریافته اند که بخاطر مهارتها و تجارب نیروی انسانیشان موفق خواهند بود و نه به خاطر سیستم های فیزیکی و مکانیکی، و اگر نتوانند سطح علمی و تخصصی نیروهای انسانی در سازمان را بالا ببرند، قطعا از بازار جهانی کنار گذاشته خواهند شد (عدلی، 1384).
[2].Mladkova
[3].Plessis
[4].Kuratko & Hadgetts
[5].Nonaka