فهرست مطالب
عنوان صفحه
Contents
فصل اول: کلیات طرح تحقیق
فصل دوم: مبانی نظری تحقیق
2-1-1- نظریه های اندیشمندان و سیاستمداران در مورد فرقه بهائیت... 14
2-1-3- محمد جواد شیخ الاسلامی.. 15
2-2-دیدگاه های مراجع تقلید و علما در مورد بهائیت... 22
2-2-1- حضرت آیت الله امام خامنه ای.. 22
فصل سوم: تاریخ و خاستگاه جغرافیایی و اجتماعیی بهائیت
3-3- خاستگاه جغرافیایی بهائیت... 29
3-4-عوامل و زمینههای پیدایش بهائیت... 35
3-4-1- عوامل و زمینههای داخلی.. 35
3-6- اصول اجتماعی یا اصول دوازدهگانه. 44
3-7- جهان وطنی : تئوری "جهان وطنی" به معنای نفی قبح تسلط اجنبی و کفار. 45
3-8-برخی از جزئیات ایدئولوژیک بهائیت:45
فصل چهارم: نقش فرقه بهائیت در ژئوپلتیک
4-2- اهمیت ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران. 51
4-3-چرا به تشکیلات بهائیت فرقه، مسلک و یا CULT می گوییم؟. 53
4-4-مخرب ترین دین بهائیت... 54
4-5- پیوند دیرین بهائیت با امریکا و استعمار انگلیس... 66
4-5-1-پیوند دیرین بهائیت با امریکا67
4-5-2- نقش روس وانگلیس در بهائیت... 71
4-5-3- نقش آمریکا در توسعه بهائیت و تاثیر ان بر ایران. 77
4-5-4- نقش اسرائیل در توسعه بهائیت... 79
4-5-5-نقش یهود در توسعه بهائیت:82
4-7-2-حضور بهائیان پس از کودتای 1299:92
4-7-3-کودتای 28 مرداد 1332. 93
4-7-3-تحمیل کاپیتالاسیون ، 13 مهرماه 1342. 93
4-7-3-قطع روابط با ایران، 20 فروردین 1359. 93
4-7-4-حمله نظامی به طبس، پنجم اردیبهشت 1359. 94
4-7-5-تحریم اقتصادی، اول خرداد 1359. 94
4-7-6-توقیف دارای های ایران، 14 تیر، 1359. 94
4-7-7-کودتای نوژه، 21 تیر 1359. 94
4-7-8-تحریک عراق به جنگ علیه ایران، 31 شهریور 1359. 95
4-7-9-ترغیب وهابیان به کشتن زائران ایرانی، 11 مرداد 1366. 95
4-7-10-حمله به کشتی «ایران اجر»، 30 شهریور 1366. 95
4-7-11-حمله به قایق های سپاه پاسداران، 16 مهر 1366. 95
4-7-12-حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس، 12 تیر 1367. 96
4-7-14-تحریم فناوری های هسته ای، خرداد 1377. 96
4-8-فهرستی از توطئه های بهائیت در داخل کشور. 97
فصل پنجم: ارزیابی فرضیه ها، نتیجه گیری و پیشنهادات
5-3-دیدگاه ها و پیشنهادات... 105
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول-3-1-خاستگاه شورش های اجتماعی بهائیان. 48
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل 2-1- سند شماره 1-دستنوشته حضرت آیه الله خامنه ای.. 24
بابیت و بهائیت از جمله فرقه هایی هست که در قرن 19 به وجود آمد و رهبران ان مدعیات عجیبی ، از نیابت خاصه امام عصر گرفته تا قائمیت و پیامبری و حتی خدایی، یدک می کشند و این فرقه سلاحی بود در دست استعمارگران برای شکستن اقتدار ملی ایرانیان که از زمان صفویان حول محور تشیع پدید آمد.فتنه باب وبها ازتوطئه های مهمی بود که بر ایران سایه انداخت چرا که منافع قدرتهای استکباری واستعماری در تهدید بود. یهودیان نقش بسزایی در پیدایش، گسترش و رشد فرقه بابیه و بهائیه داشته اند. به گواهی اسناد تاریخی 5 سال پیش از آغاز دعوت علی محمد باب و درست اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر وبمبئی، یهودیان مشهد بدون هیچ فشاری به طور دسته جمعی مسلمان شدند و اولین کسانی هم که در خراسان بابی شدند همین یهودیان جدیدالاسلام مشهد بودند. همچنین ورود بابیگری به «سیاهکل» توسط میرزا ابراهیم جدید، یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، صورت گرفت.[1]دولت انگلستان به عنوان قدرت طرازاول ومسلط استعماری ان روزگار، برای نفوذدرسرزمینهای اسلامی بویژه ایران، طرح و برنامهای مفصل تدارک میبیند و برای ایجادشکافت دربافت اعتقادی مردم مسلمان و شیعه مذهب ایران بودجه هنگفتی در نظر میگیرد.[2] در این میان اقلیت بهائیت تاثیر بسیار زیادی در ژئوپلتیک ایران با توجه به اهداف سیاسی بودن این فرقه داشته است. پس از پیروزى جمهوری اسلامى بهائیان فعالیتهاى خود را مخفىتر و مرموزانهتر تداوم بخشیدند و با توجه به وابستگى و سرسپردگى آنان به دشمنان خونخوار و کینه توز اسلام همچون آمریکا، انگلیس و اسرائیل، مورد حمایتهاى گسترده سیاسى و تبلیغاتى و اقتصادى آنان قرار گرفته و به گمراهسازى و انحطاط آفرینى پرداختند. و از طرف دیگر نقش ستون پنجم و جاسوسان مورد اعتماد را براى کشورهاى استعمارى غرب به ویژه آمریکا ایفا نمودند. این فعالیتها همچنان استمرار یافته است و هم اینک این جمعیت بیگانه پرست در عرصههاى فکرى و سیاسى - چه به صورت تلاشهاى تبلیغى و فرهنگى و چه به شکل تفرقهافکنى و جاسوسى براى دشمنان - به تلاشهاى مرموز و ویرانگر خود ادامه مىدهد.
واژگان کلیدی:بابیت ،بهائیت،ژئوپلتیک،فرقه،اقلیت،ایران،جمهوری اسلامی ایران
پیدایش فرقه ها در هر دوره تاریخی، معلول شرایط و عوامل ویژه ای است؛اما با حضور پدیده استعمار در دوره معاصر ایران، دلایل سیاسی بیش از دیگر شرایط در پیدایی این فرقه ها مؤثر بوده است. در این میان محافلی چون انجمن های سری، لژهای فراماسونری و فرقه هایی چون بابیت و بهائیت، نمونه بارزی است که با دخالت مستقیم استعمار تولد و پرورش یافت.
هدف از این اقدام نفوذ در ارکان قدرت از طریق نخبگان وابسته، سنت زدایی و عرفی سازی مناسبات و پیوندهای اجتماعی و فرهنگی، خنثی سازی عوامل و عناصر پایداری در برابر فرهنگ بیگانه، دست زدن به تعریفهایی تازه از دینداری و دینمداری، جانشینسازی برای نهادهای مذهبی و در نهایت سیطره اقتصادی و فرهنگی بر ایران از هدف های عمده استعمار در شکل دادن به این گروه ها بود[3].
در این راستا آنها با مطالعاتی که در مذهب شیعی داشتند، مسئله «مهدویت و موعود آخرالزمان» را بستری مناسب برای درهم شکستن سد استوار مذهب جعفری و تعقیب منافع شوم خویش دانسته و به همین جهت مسئله بابیت و به دنبال آن بهائیت را مطرح می کنند. این حزب سیاسی با بدعتهای زشت بنیانگذاری شد و در دامان بیگانگان پرورش یافت. در دوران حکومت پهلوی جهت انزوای اسلامی شیعی، بهائیت مورد توجه دستگاه حکومت بود و بسیاری از بهائیان به مناصب بزرگ حکومتی رسیدند و بالطبع در تأمین منافع بیگانگان کوشیدند. با پیروزی انقلاب اسلامی که دیگر مجالی برای تحقق اهداف شوم این فرقه باقی نمانده بود، بهائیان از طریق همدستی با استکبار در تضعیف نظام اسلامی کوشیدند و به انحای مختلف در صدد تبلیغ مرام خود برآمدند
با آغاز تحرک و خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره) سران و بزرگ سرمایه داران بهائى، سرمایههاى کشور را از ایران خارج کرده، یکى پس از دیگرى از ایران گریختند. این گریز با پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت. بسیارى از بهائیان سالهاى آغازین انقلاب خود را به صورت غیرقانونى و به شیوه «قاچاق» و از طریق پول به افرادى که در نوار مرزى ترکیه و ایران و یا نوار مرزى ایران و پاکستان و بنادر متروکه دریاى عمان زندگى مىکردند، به خارج از حوزه اقتدار جمهورى اسلامى رساندند و از کشورهاى انگلیس، آمریکا، فرانسه کانادا و...، درخواست پناهندگى کردند و بلافاصله از سوى دولتهاى مذکور، به عنوان پناهنده سیاسى پذیرفته مىشدند.
همچنین بر اساس «شماره تسجیلى» که براى هر بهائى صادر مىشود و به تأیید «بیتالعدل حیفا» مىرسد، کلیه بهائیان ایران - در هر جاى جهان که باشند - مىتوانند از دادگاههاى دولتهاى بسیارى از کشورهاى جهان از انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا، فرانسه گرفته تا قبرس و چک و اسلواکى و مجارستان درخواست پناهندگى کنند و دادگاههاى تمام این کشورها براساس یک توافق محرمانه فوراً به فرد تقاضا کننده، پناهندگى مىدهند و حتى مخارج بین راه او را نیز پرداخت مىکنند.
حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند: «اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها و روحانیت که حافظ آن است سدی است که با وجود آن اجانب نمی تواند به نحوی که دلخواه آنهاست با کشورهای اسلامی به خصوص با کشور ایران رفتار کنند، لهذا قرن هاست که با نیرنگ مختلف برای شکستن این سد نقشه می کشند، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت». (خمینی (ره)،1371، 299). تاثیری که بهائیت بر ژئوپلتیک کشور در اقلیت داشته است تاکنون مورد توجه بسیاری از صاحبنطران بوده است که در این پژوهش مورد ارزیابی قرارخواهد گرفت.
ایجاد ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندهای مرسوم دولت های استعمارگر برای به انحراف کشاندن دینداری صحیح بوده است . هدف از این تلاش جایگزین کردن ادیان الهی و مشوش ساختن چهره الهی آنها برای دست یافتن به استعمار فرهنگی و اقتصادی کشورهای هدف به ویزه جوامع اسلامی است.در طول تاریخ حکومتهایی که نتوانستهاند ماهیت ایرانزمینی را با تکیه بر خواست و ارادهی مردم در این سرزمین شکل دهند، حکومتهایی با عمر کوتاه و استبدادی بودهاند. ایران از جمله نادر کشورهایی است که هویت جمعی آن ماهیتی فراقومی دارد تا این که صرفا بر قومیت خاصی تاکید نماید.دین و مذهب همواره عامل تعیین کنندهای در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور ما بوده است. تاریخ ایران، از دوران باستان تا به امروز، مملو از جنبشهایی است که براساس ایدئولوژی شکل گرفتهاند.و با توجه به اینکه مهمترین ارزش و حیاتی ترین منفعت کشورها در نظام بین الملل غیرمتمرکز و خودیار، مقوله امنیت ملی است. در این راستا وجود پتانسیل بالای منازعات فرقه ای در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران از مهمترین مولفه هایی است که میتواند تهدیدهایی را برای نهادینه سازی وحدت و انسجام ملی در بازیهای زمانی سند چشم انداز به وجود آوردآیین بهائیت یک آیین ساختگی است که هر چند به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با مسلمانان ارتباط پیدا می کند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند باید با آنان هم چون مشرکین رفتار کرداین فرقه بعد از پیدایش ننگینشان خیانت های زیادی را به ملت شیعه و مسلمان ایران اسلامی روا داشتند از جمله قتل امیرکبیر ، سردار جنگل میرزاکوچک خان ، کشتار 15خرداد 42، تلاش برای شکل گیری اسرائیل غاصب، عدم حضور در جنگ 8ساله و جاسوسی برای بیگانگان ، حضور پررنگ در فتنه 88 و سوزاندن پرچم آقا ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورای 88 شبهه افکنی ، مظلوم نمایی، شکایت های متعدد به مراجع بین المللی ، ادعاهای کذب حقوق بشری و... تنها گوشه اس از خیانت های این گروه معلوم الحال و صهیونیستی است. و جالب تر ازآن حمایت بی چون و چراو سکونت دادن رژیم جعلی اشغالگر قدس یعنی اسرائیل غاصب از این گروه می باشد..لذا با توجه به ژئوپلتیک ایران بهائیت ،اقلیتی طراحی شده برای تضعیف و نفاق در میان مردم می باشد که هدفش دشمنی با دین اسلام و ایجاد خلل در ژئوپلتیک جمهوری اسلامی و تضعیف دین در میان مردم می باشد.با بررسی دقیق ماهیت این فرقه به دست می آید که بهائیت در واقع تشکیلات سیاسی محض است که برای تامین منافع استعمارگران پایه ریزی شد و با استفاده از نام دین ، در پی جذب مسلمانان برآمد. بکارگیری تشکیلات ملی و محافل محلی این گروه برای جاسوسی در نقاط مختلف دنیا بخصوص ایران شاهدی بر این مدعاست.
1-2-1 - اولویت بندی اهداف بهائیت در جمهوری اسلامی و راه های مقابله با آن.
1-2-2- ارایه راهکارهای مناسب برای کاهش صدمات وارده از فرقه بهائیت به زئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران
1-2-3- ایجاد راه کارهای مناسب برای مقابله با ادیان نوظهور و اقلیت های انحرافی با تکیه بر بهائیت.
1-2-4- بررسی و تحقیق برای ایجاد ابزارها و راهبردهای مدیریتی مناسب برای مقابله با اقلیت بهائیت.
1-2-5- ایجاد مکانیزم های مناسب برای نهادها و موسسات و سیاستهای اتخاذ شده در مسئله باب و بابیت.
E صدمات اجتماعی - اقتصادی - سیاسی ناشی از اقلیت بهائیت در ژئوپلتیک ایران چیست؟
E بهائیت چه تاثیری در مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران دارد؟
1-4-1- بهائیت با داشتن تشکیلات سیاسی تاثیر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ژئوپلتیک جمهوری اسلامی دارد.
1-4-2- نفوذ بهائیت در ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران می تواند در تضعیف دین در میان برخی اقشار آسیب پذیر مهم باشد.
1-4-3- تبلیغ اقلیت بهائیت در میان جوانان ژئوپلتیک جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار می دهد.
پایان نامه بر اساس روش توصیفی و تحلیلی گردآوری شده است.
تحقیق مورد نظر در موضوع بهائیت و تاثیر آن اقلیت بر ژئوپلتیک جمهوری اسلامی میباشد.
زمان اجرای این تحقیق از بهمن 1391 لغایت شهریور 1392 می باشد.
در زمینه مورد مطالعه کتب و پایان نامه های زیادی یافت می شود. برخی از این کتب نوشته خود رهبران بهائیت است که عمدتا ایدئولوژی این جنبش را توضیح می دهند . برخی دیگر عمدتا کتابهای تاریخی و یا بعضا تحلیلی هستند که در خلال آنها و یا مبحثی به بررسی این فرقه ها اختصاص یافته است .گروه دیگری از منابع ، نوشته مخالفان و یا تجدیدنظرطلبان این فرقه هاست که با نگرش انتقادی به این حرکت توجه نموده اند و یا مرحله ای رانفی کرده و مرحله بعدی را مورد تایید قرار داده اند.کتب و مقالات دیگری هم به تحلیل این جنبش و یا سلسله جنبشها پرداخته اندو کتب دیگری نیز توسط معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه های علمیه به چاپ رسیده است و برخی از نشریات آموزشی در مواجه با این اقلیت به مدارس مختلف ارسال شده است لازم به ذکر است در خارج از کشور برای تبلیغ این اقلیت فعالیتهایی گسترده ای صورت می پذیرد تا افراد بیشتری را جذب نماید .
در ادامه به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود.
Eبررسی اندیشه و تفکر انجمن خیریه مهدویه حجتیه[پایاننامه]/ پژوهشگر محمد علی حسینی نیشابوری؛ استاد راهنما محمد جعفری هرندی؛ استاد مشاور صادق زیبا کلام
E بهائیت: زمینههای پیدایش و اعتقادات [پایاننامه]/دانشجو فاطمه مرادی؛ استاد راهنما معصومه ذبیحی ؛ استاد مشاور عبدالحسین طریقی.
E پیدایش فرقههای بابیت و بهاییت و تاثیر آن در ساختار اجتماعی در عصر قاجار [پایاننامه]/نگارش رحمان رئوفیان ؛ استاد راهنما مهدی گلجان ؛ استاد مشاور رمضان زینالعابدینی.
E شیوههای نفوذ و گسترش وهابیت در شبه قاره هند[پایاننامه]استاد راهنما صادق زیبا کلاماستاد مشاور محمدجعفری هرندی
E مطالعه جریان بهائیت بعد از انقلاب اسلامی ایران[پایاننامه]/پژوهشگر حبیب سلدوزیان ؛ استاد راهنما بخشایشی ؛ استاد مشاور رشیدی.
بررسی جنبش های اجتماعی صدساله اخیر ایران، و نقش فتنه های بهائیان در آن و در جغرافیای سیاسی ایران استفاده از ایدئولوژی های مذهبی کارسازتر از ایدئولوژی های سکولار است. نظام استکبار نیز از همین پتانسیل جامعه ایران استفاده کرده است و با طراحی فرقه های ضاله، هدف دین زدایی خود را اعمال می کند. زیرا دین، بزرگترین منبع قدرت مردمی است و تهدیدی جدی برای حکومتهای فاسد محسوب می شود. به همین جهت یکی از سیاستهای نغز در تضعیف قدرتهای دینی، فرقه سازی بوده و هست. از طرفی بهائیان نیز برای ماندگاری خود، انعطاف پذیری زیادی پیدا کرده اند تا آنجا که اصلی ترین اعتقادات و اصول دینی شان را نیز تغییر داده و به روز می شوند.البته می توان اذعان کرد که دلایل پیدایش فرقه بابیت و بهائیت در عصر قاجار را میتوان به وجود مشکلات بسیار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شامل فقر فرهنگی و اقتصادی، شکست اقتدار دین و دولت در جنگهای ایران و روس و تضاد میان دولت و ملت و فاصله گرفتن دولت از روحانیت و ناامیدی مردم از اقتدار شاه و روحانیت آنان را به سمت امید مستضعفان عالم یعنی امام زمان (عج) متمایل نمود لذا این تحقیق می تواند از اهمیت به سزایی برخوردار باشد.
برای بیان ضرورت موضوع، باید گفت که ایدئولوژی نقشی اساسی در ایجاد تشکلهای سیاسی دارد . یکی از مهمترین وجوه تمایز بین گروهها، دسته ها و احزاب سیاسی، توجه به مرام یا ایدئولوژی آنان است . هر ایدئولوژی برای خود جنبشی ایجاد می کند و پهنه ای از جغرافیای سیاسی را به خود اختصاص می دهد . نظری به جنبشهای اجتماعی ایران در صد سال اخیر نشان می دهد که همه آنان از نوعی ایدئولوژی مذهبی بهره مند بوده اند، چرا که از زمان روی کار آمدن دولت صفویه به بعد، سیاست کشور ما با دین عجین شد . از سوی دیگر نگاهی به ایدئولوژیهای غیر مذهبی و طرز تلقی مردم ایران نسبت به آنان از عدم موفقیت این گونه مرامها در این سرزمین حکایت می کند . شدت دوری جستن مردم جامعه ما از ایدئولوژیهای سکولار (غیر دینی) به اندازه ای است که در تاریخ پنجاه سال اخیر ایران، قدرتمندان سیاسی به راحتی توانسته اند آنان را از صحنه سیاست حذف کنند و حتی برای مشروع جلوه دادن سرکوب مخالفان خود آنان را به وابستگی به این دسته از اندیشه ها متهم نمایند . از آن جمله می توان به سرکوب سریع وابستگان و هواداران حزب توده بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت و متهم کردن مخالفان به انتساب به این حزب در سالهای بعد، و نیز استفاده از عبارت «مارکسیستهای اسلامی » توسط محمدرضا شاه برای سرکوب مخالفان مذهبی خویش در دهه 40 و 50 اشاره کرد .همانطور که میدانیم یکی از این تشکیلات مخوف، فرقه ضاله بهائیت است که اعضا در ساختار فرقهای آن اسیر بوده و مورد بازسازی و استثمار قرار میگیرند و تشکیلات، برای آنها هویت فرقهای ایجاد میکند. بیشتر مردمی که در بیرون هستند دامها، حصارها و علمکرد تشکیلات را نمیبینند ولی بهترین کسانی که میتوانند از این جنایات و عملکردهای تشکیلات پرده بردارند "قربانیانی" هستند که روزگاری در این تشکیلات بوده و امروز با عنایت حق بعد از خروج میتوانند به روشنگری بپردازند.لذا این فرقه با توجه به اقلیت بودن نقش به سزایی در ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران داشته است که ضرورت تحقیق را حساس تر می نماید.
در طی این سالها شاهد مسائل بسیاری در جامعه بودیم که این فرقه هم اکنون کاملا مورد حمایت آمریکا و اسرائیل است و از آن برای مقابله با اسلام استفاده می شود . بیشترین پیروان آنان در آمریکا قرار دارند و در کشورهایی همچون هند و اندونزی و برخی از کشورهای آمریکای لاتین طرفدارانی دارند . اصولا آنان به وطن اعتقادی ندارند و به اصطلاح «جهان وطنی » اختیار نموده اند . هر چند ادعای عدم دخالت در سیاست دارند، از جمله قتل امیرکبیر ، سردار جنگل میرزاکوچک خان ، کشتار 15خرداد 42، تلاش برای شکل گیری اسرائیل غاصب، عدم حضور در جنگ 8ساله و جاسوسی برای بیگانگان ، حضور پررنگ در فتنه 88 و سوزاندن پرچم آقا ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورای 88 شبهه افکنی ، مظلوم نمایی، شکایت های متعدد به مراجع بین المللی ، ادعاهای کذب حقوق بشری و... تنها گوشه ای از خیانت های این گروه معلوم الحال و صهیونیستی است.به علت موارد فوق انتخاب این موضوع را ضروری دانستم.
«ژئوپلیتیک شیوة قرائت و نگارش سیاست بین الملل توسط صاحبان قدرت و اندیشه و تأثیر آنها بر تصمیم گیری های سیاسی در سطح ملی و منطقه ای است» (میر حیدر، 1377: 22). دکتر پیروز مجتهد زاده در مورد ژئوپلیتیک معتقد است: «ژئوپلیتیک یا سیاست جغرافیایی اثر محیط و اشکال یا پدیده های محیطی چون، موقعیت جغرافیایی، شکل زمین، منابع کمیاب، امکانات ارتباطی و انتقالی (زمینی، دریایی، هوایی و فضایی)، وسایل ارتباط جمعی و ... را در تصمیم گیری های سیاسی، بویژه در سطوح گسترده منطقه ای و جهانی مطالعه می کند» (مجتهدزاده، 1381: 128).
جفری پارکرژئوپلیتیک را ارزیابی فضایی روابط بین الملل تعریف می کند (Karabulut, 2005: 29). ژنرال فرانسوی، پیرگالوا، نویسندة اثری با عنوان ژئوپلیتیک راههای رسیدن به قدرت، منتشر در سال 1990، ژئوپلیتیک را چنین تعریف می کند: ژئوپلیتیک یعنی مطالعة نحوة ارتباط بین هدایت سیاسی یک قدرت با برد بین المللی و چهارچوب جغرافیایی عملکرد آن.» (عزتی، 1379: 5).
دکتر حافظ نیا نیز در کتاب مبانی مطالعات سیاسی – اجتماعی(جلد اول) از ژئوپلیتیک تعریفی بدین شرح ارائه می دهند: «ژئو پلیتیک عبارتست از: مطالعه رفتار سیاسی دولت ها، گروهها و سازمانها در مورد جنبه های فضایی، محیطی و انسانی» که مفهوم نهفته در این تعریف با الگوی زیر هم قابل ترسیم است:
در تعریفی از اقلیت در بریتانیکا آمده است «اصطلاح اقلیت که در علوم سیاسی و اجتماعی استفاده می شود عبارت است از یک گروه کمتری از افراد جامعه که بالاجبار با گروه اکثریت زندگی می کنند. این گروه اقلیت معمولا زیاد درگیر مسائل اجتماعی نیستند همچنین از امتیازات مساوی با اکثریت جامعه برخوردار نمی گردند، مضافاً این که گروه اقلیت جامعه از لحاظ قدرت سیاسی ضعیف تر از گروه اکثریت جامعه می باشند.
پاتریک ترنبری نویسنده کتاب ارزشمند حقوق بین الملل و حقوق اقلیتها، اقلیت را گروهی می داند که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد کمتر از بقیه جمعیت کشور باشند، در عین حال اعضای آن تبعه آن کشور هستند و ویژگی های متفاوت قومی، مذهبی یا زبانی با سایر جمعیت کشور دارند و دارای نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ فرهنگ، آداب و رسوم مذهب یا زبان خود هستند.اقلیت یا گروه اقلیت، یک مفهوم جامعهشناسی است. گروه اقلیت گروهی است که اعضای آن توسط دیگران مورد تبعیض قرار میگیرند و در وضع نامناسبتری قرار دارند. اعضای گروههای اقلیت نوعی حس همبستگی گروهی و احساس تعلق به یکدیگر دارند، در نتیحه احساسات وفاداری و علایق مشترک بین آنها معمولاً زیاد است. اعضای گروه اقلیت، معمولاً تا اندازهای از اجتماع بزرگتر جدا هستند و در محلات، شهرها یا مناطق خاصی از کشور متمرکزند. ازدواج میانگروهی بین کسانی که در گروه اکثریت هستند با اعضای گروه اقلیت بسیار اندک است. افراد گروه اقلیت ممکن است به طور جدی به ازدواجهای درون گروهی اعتقاد داشته باشند. اعضای گروه اقلیت عموماً سهم کمتری از مزیتهای اجتماعی چون قدرت، ثروت و احترام را دارند. (رفیع پور،26،1377).
دادگاه بین المللی دائمی دادگستری در سال ۱۹۳۹ طی حکمی اعلام کرد: «اقلیت به گروهی از افراد گفته میشود که در یک کشور یا منطقه ساکن هستند و نژاد، مذهب، زبان و آداب و رسوم ویژه خود را دارند و بواسطه این آداب و رسوم متحد هستند و همچنین ضمن احساس همبستگی با یکدیگر، در پی حفاظت از سنن، حفظ روشهای مذهبی و تربیت فرزندان خود همسو با آداب و رسوم ِ نژادشان و همچنین همکاری و مساعدت با یکدیگر میباشند.»این حکم تاریخی تبدیل به نقطه آغاز تعریف اقلیت از سوی پروفسور کاپوتوری در گزارش خود جهت حفاظت و دفاع از حقوق اقلیتها در سال ۱۹۷۷ شد.(فتاحی،1392).
بهائى گرى به عنوان یک جنبش اجتماعى در قرن سیزده هجری(نوزده میلادى)در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتى علیه سنتهاى دینى و اجتماعى حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد.این جنبش در کنار حکومتهاى استعمارى و در مقابل فرهنگ اصیل ملی- اسلامى قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت.از نظر اجتماعى، بروز این جنبش در ایران زمانى بود که پس از جنگهاى ایران و روس به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایئ ، نو گرایى افکار بسیارى از متفکرین و نیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجه مخالفت با سنتهاى غلطى نظیر استبداد شاهان، زمینه براى ظهور حرکتهاى اجتماعى فراهم شده بود. در چنین شرایطى جنبشهاى اصلاحى چندى در ایران شکل گرفتند و در این فضا برخى به فکر تغییر فرهنگ ملى حاکم و ایجاد نوآوریهاى مذهبى افتادند.در نتیجه این طرز تفکربود که فرقه هایى چون شیخیه و بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکتهاى احیاگر سنتهاى ملی- دینى ایستادند و حرکتهاى سنت شکن را تأیید کردند. با این طرز فکر کلى، این فرقه ها، حتى اگر به قول بعضى به وسیله همان استعمارگران به وجود نیامده باشند، آلت دست استعمارگران قرار گرفتند.
بنا به گفته امام، «جمهوری اسلامی» نظیری در جهان سیاست ندارد اما ترکیبی است که به قالب حکومت اسلامی و محتوای آن اشاره دارد. ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار فاینشنال تایم انگلیس که پرسید، «دنیای غرب شناخت صحیحی از حکومت اسلامی» شما ندارد، میفرماید: «ما خواستار جمهوری اسلامی میباشیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل میدهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است.» (خمینی ، 157،1373).
جمهورى اسلامى به این معنى است که قانون کشور را قوانین اسلامى تشکیل مىدهد، ولى فرم حکومت اسلامى جمهورى است، به این معنى که متکى بر آراى عمومى است.(خمینی ،240،1367)ماهیت جمهورى اسلامى این است که با شرایطى که اسلام براى حکومت قرار داده است، با اتکا به آراى عمومى ملت، حکومت تشکیل شده و (آن حکومت تنها) مجرى (همان) احکام اسلام مىباشد.(خمینی ،444،1367).
اساس پیدایش جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظریه ولایت فقیه است. نظریه ولایت مطلقه فقیه در سالهای اخیر توسط امام خمینی (ره)مطرح شده و نظریات مشابهی نیز در آثار فقهای اقدم و فقهای قدیم و فقهای متأخر نیز موجود میباشد.برابر قانون اساسی ایران، «اصول حکومت جمهوری اسلامی ایران بر پایه جمهوریت و اسلامیت بنا شدهاست.این نوع حکومت در ۱۲ فروردین۱۳۵۸ مورد همه پرسی قرار گرفت که ۹۸٫۲ درصد شرکتکنندگان به آن رای مثبت آری دادند.(خمینی ،1373،157).
شوقی ربانی رهبر بهائیان در روزگار رضاخان و محمدرضا پهلوی در این مورد چنین می نویسد:
«هنگامی که قضیه سوءقصد اتفاق افتاد، حضرت بهأالله در لواسان تشریف داشتند و میهمان صدراعظم بودند و خبر این حادثه در قریه افجه به ایشان رسید. . . سواره به اردوی شاه که در نیاوران بود رفتند و در بین راه به سفارت روس که در زرگنده نزدیک نیاوران بود رسیدند. در زرگنده میرزامجید شوهر همشیره مبارک که در خدمت سفیر روس پرنس دالگورکی سمت منشیگری داشت آن حضرت را ملاقات کرد و ایشان را به منزل خود که متصل به خانه سفیر بود دعوت و هدایت نمود. شاه از استماع این خبر غرق دریای تعجب و حیرت شد و معتمدین مخصوص به سفارت فرستاد تا حضرت بهأالله را از سفارت روس تحویل گرفته به نزد شاه بیاورند. . سفیرروس از تسلیم حضرت بهأالله به نمایندگان شاه امتناع ورزید و از هیکل مبارک استدعا نمود که به خانه صدراعظم تشریف ببرند ضمناً از شخص وزیر به طور صریح و رسمی خواستار گردید ودیعه پربهایی که دولت روس به وی می سپارد در حفظ و حراست آن بکوشد و کاغذی به صدراعظم نوشت که باید حضرت بهأالله را از طرف من پذیرایی کنی و در حفظ این امانت بسیار کوشش نمایی و اگر آسیبی به حضرت بهأالله برسد و حادثه ای رخ دهد تو مسؤول سفارت روس خواهی بود. . . (افندی ، 318:1361)
ناصرالدین شاه که از حادثه ترور سخت به خشم آمده بود، آنچنان که باید و شاید به خواسته های سفیر روسیه توجه نمی کند و «میرزا حسینعلی» را به زندان می اندازد. اما به این سبب که وی با مساعدت و موافقت دولت روسیه به سلطنت رسیده بود و توان مقابله با قدرت استعماری روسیه تزاری را نداشت و پرنس دالگورکی سفیرروسیه هم مرتباً ماجرا را دنبال می کرد، سرانجام با این شرط که «میرزا حسینعلی نوری» (بهأالله) برای همیشه از ایران تبعید شود، با آزادی او موافقت می کند.
2-1-2-دیدگاه شوقی افندی[4]
شوقی افندی» جانشین عبدالبهاء می گوید: «دولت اسرائیل وسایل راحتی ما را فراهم کرد». (شهبازی ، 26:1382).
دریکی از نشریات این فرقه آمده است: «با نهایت افتخارو مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای اموردولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می رسانیم. بن گوریون – نخست وزیراسرائیل – احساسات صمیمانه بهائیان را برای پیشرفت دلت مزبوربه او ابراز نمودند و او درجواب گفته است: از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشته اند.(منصوری،322:1377).
شوقی افندی همواره حمایت از اسرائیل را برهمه دولت های جهان ترجیح داده و به بهائیان فرمان می دهد که به تشکیل محافل روحانی و ملی برمبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام نمایند. هیئت ریاست بیت العدل اعظم نیز حمایت و رابطه با اسرائیل را یکی از اهداف خود می داند.(افراسیابی،323:1361)
دکتر شیخ الاسلامی ــ استاد فقید دانشگاه و نویسنده و مترجم پراطلاع معاصر ــ خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ (استاد اعظم فراماسونری، و وزیرمختار بریتانیا در ایران زمان مظفرالدین شاه) را به فارسی ترجمه کرده و بر آن تعلیقاتی افزوده است. مستر هاردینگ در بخشی از خاطرات خود، با لحنی جانب دارانه، از بابیان و بهائیان یاد کرده و جناب شیخ الاسلامی با تعریض به حمایت سفیر بریتانیا از آنان نوشته است:
«در عرض یکصد سال اخیر، بابیان و بهائیان ایران همیشه از خطّ مشی سیاسی انگلستان در شرق پیروی کرده اند و ستایش وزیرمختار انگلیس از آن ها امری است کاملاً طبیعی.» (شیخ الاسلامی ،102،1365).
2-1-4-احمد کسروی[5]
کسروی نوشته است: «آنچه دانستهایم [حسینعلی] بهاء در تهران با کارکنان سیاسی روس همبستگی می داشته، و این بوده چون به زندان افتاد روسیان به رهایی اش کوشیده و از تهران تا بغداد غلامی از کنسول خانه همراهش گردانیده اند. پس از آن نیز دولت امپراتوری روس در نهان و آشکار هواداری از بهاء و دستۀ او نشان دادکه در عشق آباد و دیگر جاها، آزادی به ایشان داده شد.
از آن سو انگلیسیان به نام هم چشمی که در سیاست شرقی خود با روسیان می داشتند، به میرزا یحیی صبح ازل که از بهاء جدا گردیده دستۀ دیگری به نام ازلیان داشت، پشتیبانی می نموده اند. به ویژه پس از آن که جزیرۀ قبرس، که نشیمنگاه ازل می بود، به دست ایشان افتاده که دلبستگی شان به او و پیروانش بیشتر گردیده.
سال ها چنین می گذشت و از دو دسته، آن یکی پشتیبانی از روسیان داشت و آن یکی از هواداری انگلیسیان بهره می جست، و این پشتیبانی و هواداری در پیشامدهای درون ایران نیز... (بی تأثیر) نبود، تا هنگامی که جنگ جهانگیر (جنگ جهانی اول ) پیش آمد. چون در نتیجۀ آن جنگ، از یک سو دولت امپراتوری روس با سیاست های خود برافتاد و از میان رفت و از یک سو دولت انگلیس به فلسطین، که عکا کانون بهائیگری در آنجاست،[6] دست یافت. از آن سوی تا این هنگام میرزا یحیی مرد و دستگاه او به هم خورد.
یکی از داستان هایی که دستاویز به دست بدخواهان بهائیگری داده و براستی داستان ننگ آوری می باشد آن است که پس از چیره گردیدن انگلیسیان به فلسطین، عبدالبهاء درخواست لقب سر[7] از آن دولت کرده و چون داده اند، روز رسیدن فرمان و نشان در عکا جشنی برپا گردانیده و موزیک نوازیده اند و در همان بزم پیکره ای برداشته اند. پیداست که عبدالبهاء این را پیشرفت بهائیگری و نیرومندی بهائیان پنداشته ، ولی براستی جز مایۀ رسوایی نبوده است و جز به ناتوانی بهائیان نتواند افزود.» (بهائیگری ،89:1323)
دیدگاه فوق را، کسروی در «تاریخ مشروطه» خود نیز، آنجا که در پی تحلیل چرایی و چگونگیِ حمایت ازلیان از مشروطه و حمایت بهائیان از استبداد می باشد، بازتاب داده است: «ما اگر بخواهیم همبستگی ای را که میان بهائیان و ازلیان ــ دو گروه منشعب از فرقۀ بابیه ــ با مشروطه بوده، به راستی روشن گردانیم، باید بگوییم: بهائیان هواخواه خودکامگی و ازلیان هواخواه مشروطه بودند... در جنبش مشروطه، چون دولت انگلیس هواخواه آن می بود، ازلیان پا به میان نهادند. ما تنها در اینجا نام خاندان دولت آبادی را می بریم. حاجی میرزا هادی ــ پدر یحیی دولت آبادی ــ بزرگ این خاندان، نمایندۀ صبح ازل در ایران بود. از آن سوی، چون دولت امپراتوری روس، دشمنی با مشروطه نشان می داد، بهائیان با دستور عباس افندی عبدالبهاء، خود را از مشروطه کنار گرفته از درون هواخواهان محمدعلی میرزا می بودند.» (کسروی ،291:1340)
رائین، کتابی خواندنی با عنوان «انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی» دارد که ضمن شرح انشعاب ها و دودستگی های متعدد و مستمر در بین بابیت و بهائیت، وابستگی آنان به بیگانگان (روس ها، انگلیسی ها، امریکایی ها و صهیونیست ها) را به طور مستند بازگو کرده است.
اسماعیل رائین نیز (همچون کسروی) معتقد است که در تحولات و انشعاباتی که پس از قتل علی محمد باب در میان یاران و هواداران وی رخ داد، بهائی ها سهم روس تزاری شدند و ازلی ها، به ویژه پس از سلطۀ انگلیسی ها بر قبرس (و بیرون آوردن آن از چنگ عثمانی) در سهم لندن قرار گرفتند. رائین این گروه ها را مورد توجه خاص و حمایت ویژۀ بیگانگان دانسته و معتقد است رهبری بهائیت، از آغاز تا امروز، مجموعاً بین روس تزاری، انگلیس و امریکا دست به دست شده است: «از سیصد سال قبل تاکنون، خارجیان همیشه به فرقه های مذهبی در ایران و خاورمیانه توجه خاصی داشتند و حمایت از آنان را از اصول سیاست خود می شمرده اند.»(رائین ،291:1357)
از جملۀ این اقلیت ها تشکیل فرق مختلف بابی، ازلی و بهایی و همچنین فرقۀ اسماعیلیه را می توان نام برد. چنان که می دانیم، پس از ایجاد دودستگی میان پیروان سیدعلی محمد باب، صبح ازل به ریاست ازلیان و میرزا حسینعلی بهاءالله به ریاست فرقۀ بهایی رسیدند. به طوری که در اسناد و مدارک بایگانی عمومی انگلیس و بایگانی عمومی هند دیده می شود و همچنین بسیاری از مورخان خارجی نیز نوشته اند، این دو فرقه در بدو تأسیس از پشتیبانی خارجیان برخوردار بوده اند. لرد کرزن، سیاستمدار مشهور انگلیسی، در کتاب ایران و مسئلۀ ایران تصریح می کند: صبح ازل که در قبرس سکنی داشت، مقررّی خاصی از حکومت انگلستان دریافت می نمود و در عین حال روس ها هم از وی حمایت می کردند. چنان که تا اواخر انقراض حکومت روسیۀ تزاری، دربار سلطنتی روس از هیچ گونه کمک و جانب داری از بهائیان مضایقه نمی کرد و در مقابل قبرس، عشق آباد کانون بهائیان شد. ولی با سقوط حکومت تزاری و تسلط انگلیس ها بر سرزمین فلسطین و تنزل مقام و موقعیت و کاهش سازمان ازلیان، انگلیس ها لقب سر را به پیشوای بهائیان دادند و چنین وانمود کردند که بهائیان از حمایت آنان برخوردارند. اما به تدریج که بهائیان توسعه و نفوذ جهانی پیدا کردند، به جانب امریکاییان روی آوردند و با گسترش دامنۀ بهائیت در امریکا، در این سرزمین پهناور به فعالیت پرداختند و از انگلیسی ها روی برتافتند.»
دیدگاه دکتر فریدون آدمیت، به ویژه نسبت به بهائیان، به شدت منفی است. از نظر او، دو مسلک بهائیت و ازلیت، که از بابیت انشعاب شده، دو «مذهب سیاسی» هستند که طی تاریخ، با استعمار روس و انگلیس در پیوند بوده و از لطف و حمایت آن ها بهره داشته اند.
وی با اشاره به درگیری و اختلاف بین پیروان باب، و تفرقۀ آنان به دو گروه بهائی (هواداران میرزا حسینعلی بهاء) و ازلی (مریدان میرزا یحیی صبح ازل)، خاطرنشان ساخته است: «در اوایل سال ۱۲۸۵.ق بهاءاللَّه و اتباعش را به عکا، و صبح ازل و اصحابش را به جزیرۀ قبرس، که در آن موقع جزء امپراتوری عثمانی بود، فرستادند. میرزا حسینعلی کاغذی از ادرنه به ناصرالدین شاه می نویسد و در آن، شاه را ظل اللَّه فی الارضین خطاب می کند و خود را عبد ذلیل می خواند و این پیشوای مذهبی التجا و انابت می کند که اجازه داده شود به ایران بازگردد (عین این نامه فعلاً در یکی از کتابخانه های بزرگ اروپا موجود می باشد). کرزن نیز از صبح ازل یاد کرده می نویسد: فعلاً در جزیرۀ قبرس می باشد و دولت انگلیس یک مقرّری دربارۀ او و اتباعش برقرار نموده است (آدمیت،256:1323).
چنان که ملاحظه می گردد، ازلیان (بابیان) به حمایت انگلیس پشت گرم، و روس ها نیز میرزا حسینعلی و بالنتیجه بهائیان را زیر حمایت گرفته بودند و به همین جهت است که ادوارد براون به طبع نقطه الکاف [از کتاب های تاریخی کهن بابیه ] که جانشینی صبح ازل را ثابت کرده و مقام میرزا حسینعلی را غصبی می نماید، دست یازیده و یک مقدمۀ پر آب و تابی بر آن نوشته که اگر درست در آن دقت شود، از یک دست، بابی ها را حمایت نموده، غم آنان را می خورد و از دست دیگر، بهائیان را تحقیر کرده پرده از روی مقام غصبی آنان برمی دارد (آدمیت،258:1323).
انسان وقتی که کتاب یک سال در میان ایرانیان تألیف ادوارد براون را مطالعه می کند می بیند این مرد دانشمند انگلیسی چگونه با عبا و ردا و تسبیح و سجاده در ایران مسافرت کرده و در یزد و کرمان به تریاک کشیدن نیز مشغول شده و بیشتر مصاحبت خود را با مردم عوام می کند و محور صحبت او در همه جا و همه وقت از بابیگری می باشد، آن وقت می فهمد این افسر آزمودۀ انگلیسی چقدر در نشر عقاید بابیگری کوشیده و چه خدمت بزرگی به دولت خود کرده است.
به همین جهت والنتین چیرول، مخبر معروف روزنامۀ تایمز، که از جمله کسانی بود که در مورد پیمان نحس ۱۹۰۷، وزارت خارجۀ انگلیس با وی مشورت کرد، در کتاب معتبر خود مسئلۀ شرق وسطی یا چند مسئله سیاسی راجع به دفاع هندوستان، بهائیان را جاسوس روس ها معرفی می کند. وی کاپیتان تومانسکی را از مبارزترین مأموران و عاملان آن دولت قلمداد می نماید، و حتی اشاعۀ بابیگری را نتیجۀ علاقۀ روس ها و اقدام در انتشار آثار آنان می داند. این مورخ معتبر اضافه می کند که تومانسکی در این راه به دولت متبوع خود خدمت کرد. ما هم با همین سنخ استدلال، ادوارد براون انگلیسی را از کسانی می دانیم که مأموریت های رسمی در اشاعۀ این مذهب سیاسی داشته است و با انتشار آثار بابی ها و نوشتن مقالات متعدد دربارۀ آن ها مساعی زیادی به خرج داده.
جنگ بین المللیِ گذشته در سرنوشت بابی ها مؤثر گردید و سقوط حکومت تزار به عمر حمایت آنان از بهائیان خاتمه بخشید. از آن طرف سرزمین فلسطین به دست انگلیس ها افتاد و بهائیان را به سوی خود کشیدند.»(آدمیت،256:1323)
2-1-7-محمدرضا فشاهی[8]
محمدرضا فشاهی، البته نسبت به جنبش بابیت نخستین، دیدگاهی مثبت داشته و به رغم انتقاد از شخص باب، به عنوان کسی که «با وجود تسلط بر فلسفه و عرفان، از آیین سیاست و مبارزۀ اجتماعی، آگاهی چندانی نداشت و به نوشتن رساله و بزرگداشت طلسمات و بازی با اعداد دل خوش کرده بود»، فصلی از کتاب خویش (از گات ها تا مشروطیت) را با لحنی جانب دارانه به موضوع باب و آشوب هواداران وی در زمان محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار اختصاص داده و از آن ها با عنوان «نهضتی انقلابی» یاد کرده است.
دیدگاه فشاهی در مورد فرقۀ بهائیت، اما، از اساس، سخت منفی است و آن را از بابیتِ (نخستین) جدا کرده و به عنوان گروهی ارتجاعی و وابسته به قدرت های بیگانه، آماج انتقاد و حمله ساخته است. به اعتقاد وی: دودستگی میان بابیان (پس از مرگ باب) و تقسیم آن ها به دو گروه «ازلیان» (به ریاست یحیی صبح ازل) و «بهائیان»(به ریاست حسینعلی بهاء) یکی از عوامل مهم شکست جنبش بابیه بود. زیرا به اعتقاد او: «این واقعه، نیروی بابیان را تحلیل برد» و پس از آن ،صبح ازل روحیۀ انقلابی را رها نمود و گوشۀ عزلت اختیار نمود و به پیروان اندکش، بسنده کرد و دست از مبارزه با قاجاریه کشید... از طرف دیگر، بهاءالله نیز به دامن سیاست های بیگانه (روس و انگلیس) پناه برد و زیرکانه جنبه های انقلابی نهضت را تضعیف نمود و اخلاق را به جای آن قرارداد و با ناصرالدین شاه از در سازش درآمد.(فشاهی ،102:1386).
او به پیروان خود سفارش می نمود که: باید کشته شدن را بر کشتن ترجیح داد و در دورانی که ناسیونالیزم ایرانی، برای مبارزه با تسلط سیاسی و اقتصادی بیگانه و نیز حکومت فئودال محلی دست نشاندۀ آن، به منزلۀ یکی از حیاتی ترین سلاح های توده و روشنفکران ایران بود، به مبارزه با این سلاح پرداخت و گفت: لیس الفخر لمن یحبّ الوطن بل الفخر لمن یحب العالَم [حب وطن افتخاری ندارد، حب جهان افتخار دارد!] و بدین وسیله جهان وطنی را رسماً تائید نمود و سر انجام در یکی از الواح خود (لوح سلطان)، خود را غلام و عبد و ناصرالدین شاه را ملیک زمان اعلام نمود.(فشاهی ،106:1386)
بعدها جانشین او، عباس افندی، رسماً به دفاع از محمدعلی شاه در مقابل مشروطه خواهان برخاست و در یکی از الواح خود چنین نوشت: طهران، حضرت ایادی امر الله، حضرت علی قبل اکبر علیه بهاء الابهی (هو الله)
ای منادی پیمان، نامه ای که به جناب منشادی (حاجی سید تقی) مرقوم نموده بودید ملاحظه گردید و به دقت تمام مطالعه شد.. از انقلاب ارض طا (تهران) مرقوم نموده بودید، این انقلاب در الواح مستطاب مصرح و بی حجاب، ولی عاقبت سکون یابد و راحت جان حاصل شود... و سریر سلطنت کبری در نهایت شوکت استقرار جوید و آفاق ایران به نورانیّت عدالت شهریاری (محمدعلی شاه) روشن و تابان گردد.
مکدر مگردید، جمع یاران الهی را به اطاعت و انقیاد و صداقت و خیرخواهی به سریر تاجداری دلالت نمایید، زیرا به نصّ قاطع الهی، مکلَّف برآن اند.
زنهار، زنهار، اگر در امور سیاسی، نفسی از احبّاء مداخله نماید، یا آنکه بر زبان کلمه ای براند...
باری، گوش به این حرف ها مدهید و شب و روز به جان و دل بکوشید و دعای خیر نمایید و تضرع و زاری فرمایید تا... در جمیع امور نوایای خیریۀ اعلیحضرت شهریاری واضح و مشهور، ولی نوهوسانی (مشروطه خواهان) چند گمان نمایند که کسر نفوذ سلطنت، سبب عزّت ملت است. هیهات، هیهات، این چه نادانی است... اعلیحضرت شهریاری الحمدلله شخص مجرّب اند و عدل مصوَّر؛ عقل مجسَّم و حلم مشخّص و... و السلام علی من اتبع الهدی، ۱۱ ج ۱ سنۀ ۱۳۲۵ [قمری ] .»
فشاهی در ادامه افزوده است: «سیاست دفاع از محمدعلی شاه و دولت روس تزاری تا هنگام پیروزی مشروطه خواهان و فرار محمدعلی شاه ادامه یافت و پس از آن، این فرقه یکسره در دامن دولت انگلیس درغلطید.»(فشاهی ،216:1386).
احسان طبری، از مخالفت حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت) با «تعصبات ملی و دینی»، که بهائیان بدان افتخار می کنند، تلقی مثبتی نداشته و این آموزه را موجب بدآموزی هایی چون انصراف ملت ها از مبارزات اجتماعی ــ سیاسی خویش، و تعطیلی هرگونه قیام و جنگ (اعم از دفاعی یا تجاوزی) از سوی آنان، دانسته است.
به نوشتۀ طبری: «بهاءاللَّه اعلام داشت که همۀ افراد بشر بارِ یک دار و برگ یک شاخسارند و با تعصبات ملی و دینی مخالفت ورزید. بر اساس اصل اخوت عمومی افراد بشر و نفی تعصب، به ناچار بهائیه با مبارزۀ اجتماعی، مخالفت با دولت، نبرد طبقاتی، قیام و انقلاب، جنگ اعم از دفاعی یا تجاوزی مخالف اند و این توصیه صلح کل در واقع به توصیۀ انصراف از نبرد طبقاتی می انجامد و به بهائیگری رنگ جهان وطنی و صلح گرایی منفعل می دهد. به همین جهت برخی بهائیگری را ایدئولوژی قشر لال بورژوازی (کمپرادر) می دانند که سازش با دولت وقت و سازش با استعمارطلبان، لازمۀ ادامۀ کسب آن ها است.»
طبری، در ادامۀ مطلب، از روابط عباس افندی (جانشین حسینعلی بهاء) پس از فروپاشی عثمانی و سیطرۀ بریتانیا بر فلسطین) با مقامات انگلیسی سخن گفته و نوشته است: «دربارۀ رابطۀ محافل بهائی با امپریالیسم انگلستان و امریکا مطالب زیادی گفته می شود. جهان وطنی بهائیان و عقاید ضدانقلابی آن ها و دوری آن ها از مذهب مسلط در کشور ما و وجود مراکزی از آن ها در امریکا و اروپا و کیفیت نیمه مخفی کار آن ها و همبستگی درونی آن ها، همه و همه به این شایعات مایه می دهد. آنچه که مسلّم است نمی توان هر بهائی را یک عامل بیگانه دانست، ولی در وجود رابطه مابین مراکز عمدۀ بهائی، مانند مراکز داشناک و صهیونیست (صهیونیسم) با محافل امپریالیستی تردیدی نیست و می توان حدس زد که سازمان های جاسوسی امپریالیستی از قبیل سیا و اینتلجنس سرویس از سازمان بهائی برای مقاصد خود استفاده می کنند... .»
احسان طبری در پایان خاطرنشان ساخته است: «بانو بهیّه ربّانی، سازمانگر عمدۀ محافل روحانیِ بهائی (پس از شوقی افندی) در مصاحبه ای که در تابستان ۱۹۷۶ با روزنامۀ فرانسوی لوموند کرد، تأکید نمود که بهائیان همه جا به دولت های موجود و قوانین موجود احترام می گذارند و در کادر آن عمل می کنند. مخبر لوموند پرسیده که آیا در افریقای جنوبی محافل بهائی وجود دارد و چون پاسخ شنید آری، این سؤال بجا را مطرح کرد که مابین شعار برادری انسانی بهائیان و احترام به قوانین نژادگرایانۀ رژیم آپارتاید در پرتوریا چه تناسبی می تواند وجود داشته باشد؟ البته بانو ربّانی به این سؤال نتوانست پاسخ مقنع بدهد و از آن طفره رفت. بهائیانی که خلق و میهن خود را دوست دارند باید با دیدگان باز از افتادن در دام عمال امپریالیستی هم کیش خود که از اعتقاد آن ها به سود مراکز اساسی جنایت و دزدی جهانی استفاده می کنند، بپرهیزند.» (طبی ، 1356، 117)
در کتاب «یهودیان، جهان و پول» با یکی از خطرها و چالشهای بزرگ قرن معاصر که برآورد نسبت میان پول در تاریخ معاصر یهود با اداره جهان است به گفتگو پرداخته و نشان داده که قوم یهود چگونه با باور یکتایی و توانگری خود و با تصور فرماندهی متمرکز در راهبری جهان، به فکر اداره آن به واسطه پول است.آتالی در سطرهای مختلف این کتاب سعی میکند از لابهلای حوادثی که منجر به شکلگری قوم یهود میشود به بررسی راز ماندگاری این قوم و و بررسی علل آزارها و کشتارهای آنها در طول تاریخ میپردازد.به عقیده نویسنده، حوادثی که بر این قوم سرگردان در طول تاریخ میگذرد، استعارهای است از اسفار تورات و او نیز بر همین مبنا به بررسی خط سیر اقتصادی این قوم و مراحل تکامل آن میپردازد که در نهایت نیز به بررسی شرایط کنونی اسرائیل و همسایگانش و گمانهزنی در مورد آینده آن منتهی میشود.(سرحدی ،103،1391)
از آنجا که در شهرستان (...) استان فارس تعداد کمی از بهائیان به شغل مغازهداری مشغول شده اند و مردم روزانه با آنها معاشرت و به داد و ستد می پردازندلذا از محضر جنابعالی استدعا می رود به سوالات زیر پاسخ نمائید.
۱- آیا بهائیان مسلمان هستند و یا کافر و نجس ؟
۲- حکم سلام و دست دادن با آنها چگونه است؟
۳- حکم خرید از مغازه آنها و فروش چیزی به آنها چگونه است ؟
۴- آیا بر سر سفره ایشان می توان حاضر شد و از غذای این فرقه ضاله خورد ؟
جواب : جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا وسایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد وبر مومنین واجب است که با جیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند.
لطفا به سؤالات زیر پاسخ فرمائید:
۱ – معاشرت و همنشینى و دست دادن دانش آموزان مسلمان با دانش آموزان پیروفرقه گمراه بهائیت، اعم از این که دختر باشند یا پسر، مکلّف باشند یا غیرمکلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدائى، متوسطه و پیشدانشگاهى، چه حکمى دارد؟
۲ – رفتار استادان و مربیان با دانش آموزانى که بهائى بودن خود را آشکارمی کنند و یا یقین داریم که بهائى هستند، چگونه بایدباشد؟
۳ – استفاده از وسایلى که همه دانش آموزان از آنهااستفاده مىکنند مانند شیر آب آشامیدنى، شیر توالت و آفتابه آن، صابون ومانند آن، با این که علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حکمى دارد؟
جواب : همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماسآنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى کهمشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان بادانش آموزان بهائى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.
۴- خواهشمندیم تکلیف مؤمنین را در برخورد با فرقهگمراه بهائیت و آثار حضور پیروان آن در میان جامعه اسلامى، بیان فرمائید؟همه مؤمنین باید با حیله ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نمودهو از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى کنند.
۵- گاهى بعضى از پیروان فرقه گمراه بهائیت براى ما غذا یا چیز دیگرىمىآورند، آیا استفاده از آنها براى ما جایز است؟از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائید.
۶ – بهائیان بسیارى در اینجا کنار ما زندگى می کنندکه رفت و آمد زیادى در خانههاى ما دارند. عدهاى مىگویند که بهائىها نجسهستند و عدهاى هم آنها را پاک مىدانند. این گروه از بهائىها اخلاق خوبىاز خود آشکار مىکنند، آیا آنها نجس هستند یا پاک؟آنها نجس و دشمن دین و ایمانِ شما هستند، پس فرزندان عزیزم جدا ازآنها بپرهیزید.
یکی از روشهایی که از زمانهای گذشته تا به امروز دشمنان اسلام و به ویژه استعمار شرق و غرب، برای ایجاد تفرقه و از بین بردن اتّحاد بین مسلمانان و همچنین نابودی اسلام به کار بردهاند، سوء استفاده از نیاز فطری بشر به پرستش و علاقه و گرایش او به مسائل معنوی و روحانی بوده است. او در این راستا به تحریف مذهب حق و یا ایجاد مذاهب ساختگی و حمایت از این مذاهب ساخته دست بشری کرده است. پیشینه ساختن مذاهب در اسلام تا دوران حضور ائمه اطهار علیهم السلام بر میگردد، به گونهای که پس از شهادت یک امام، به دلائل متعددی اقدام به تشکیل فرقهای مستقل میزدند. ایجاد فرقههایی همچون زیدیه، فطحیهای، ناووسیه، اسماعیلیه، واقفیهای و ... از شواهد این مدعاست. فرقهسازی در قرون اخیر با تشکیل فرقهی شیخیه و بابیه وارد مرحله جدیدی شد و با پیدایش فرقه بهائیه به اوج خود رسید، چرا که شاهد ادعای آموزههایی در این مذهب ساختگی هستیم که در کمتر فرقه اسلامی تا به حال شاهد بودهایم. بهائیت از ابتدا برای ایجاد تفرقه در بین شیعیان به وجود آمد و به یک جریان ضد اسلام مبدل گردید . سیاست ضد اسلامی آن همواره ادامه یافته و با هر جریان اسلام خواهی اعم از فرهنگی و سیاسی، در ایران به مقابله پرداخته و هر جریان سنت شکن ضد اسلامی را همراهی نموده است .با توجه به اینکه مرکزیت این گروه در اسرائیل قرار دارد; هماهنگی و همسانی آنان با جریان صهیونیزم بسیار زیاد است . از آنجا که فراماسونری نیز در خدمت پیاده کردن سیاستهای استعماری غرب در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه قرار دارد عملکرد آنان نیز با عملکرد بهائیت یکسان است . این گروهها ممکن است از لحاظ نظری با یکدیگر اختلاف داشته باشند اما از حیث عملکرد کاملا مشابه هم عمل می نمایند .
بهایی گری به عنوان یک جنبش اجتماعی در قرن سیزده هجری (نوزده میلادی ) در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتی علیه سنتهای دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. این جنبش در کنار حکومتهای استعماری و در مقابل فرهنگ اصیل ملی –اسلامی قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفتاین جنبش در کنار حکومتهای استعماری و در مقابل فرهنگ اصیل ملی - اسلامی قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت . از نظر اجتماعی، بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگهای ایران و روس به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایی، نوگرایی افکار بسیاری از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجه مخالفت با سنتهای غلطی نظیر استبداد شاهان، زمینه برای ظهور حرکتهای اجتماعی فراهم شده بود . در چنین شرایطی جنبشهای اصلاحی چندی در ایران شکل گرفتند و در این فضا برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوریهای مذهبی افتادند . در نتیجه این طرز تفکر بود که فرقه هایی چون شیخیه و بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکتهای احیاگر سنتهای ملی - دینی ایستادند و حرکتهای سنت شکن را تایید کردند . با این طرز فکر کلی، این فرقه ها - حتی اگر به قول بعضی به وسیله همان استعمارگران به وجود نیامده باشند - آلت دست استعمارگران قرار گرفتند .(زاهدانی ،8:1384)
فتنه باب وبها ازتوطئه های مهمی است که ازاواسط دوره قاجاریه باهدف اسیب رساندن به اسلام وخصوصاّ تشیع از سوی کانونهای استعماری طراحی شدودرمسیرتداوم حیات سیاه وتباهش همواره درکنار دشمنان اسلام ، درصددضربه زدن به این دین مبین وازبین بردن خصلتهای ضداستکباری وظلم ستیز ان بودودریک کلام هدف طراحان این فتنه، تلاش برای شکستن کیان واقتدارملی ایرانیان که اززمان صفویان حول محور تشیع پدیدامده ومنافع قدرتهای استکباری واستعماری راتهدید می کرد،بود.
نخستین گروههای خارجی و عناصری که باهدفهای استعماری پابه سرزمین ایران گذاشتتند، جامعه ایران را جامعهای محکم ویکدست درسایه اتحادعقیدتی وباورهای اسلامی یافتند و پس از دهها سال آمد و رفت و مطالعه و رایزنی به این نتیجه رسیدندکه برای نفوذدراین جامعه وکشاندن ایران به جاده استعمار و استثمار، چارهای جز ایجاد اختلاف در عقاید دینی مردم وتقسیم این رودخانه درخشان به جویبارهای کوچک وکم رمق وبی اهمیت ندارند. به همین سبب تلاش درراه تضعیف بنیانهای اعتقادی مردم ایران وایجاداختلاف درمیان انان رادردستورکارخوقراردادند. براساس همین درک واحساس نیاز بودکه مشاهده می کنیم دولت انگلستان به عنوان قدرت طرازاول ومسلط استعماری آن روزگار، برای نفوذ در سرزمینهای اسلامی بویژه ایران، طرح و برنامه ای مفصل تدارک میبیندوبرای ایجاد شکافت دربافت اعتقادی مردم مسلمان و شیعه مذهب ایران بوجه هنگفتی درنظر می گیرد و نایب السلطنه وفرمانروای هندوستان اعلام می کند که غازی حیدرالدین پادشاه”صوبه اود” وفرمانفرمای “لکنهو” تمام مایملک ودارایی خودراوقف مراکز دینی شیعیان جهان کرده است تادرامد حاصله از ان درهرسال صرف امور معیشتی وتحصیل علوم دینی طلاب شیعه مذهب شود (رائین ،112:1357).
ازهمین زمان شعبه ویژه اموردینی واوقاف درکنسولگری های انگلیس درشهرهای ایران ، بویژه شهرهای مذهبی نظیر مشهد و قم و شیراز و نیز درشهرهای عراق وبین النهرین مانند شهرهای کربلا و نجف وسامره آغاز بکار کرد. در این شعبه های نوبنیاد که زیرنظرسفارت بریتانیای کبیر درتهران اداره می شدند، چندین کارشناس اموردینی عضو وزارت مستعمرات انگلستان (که به زبانهای فارسی وعربی تسلط کامل داشتند) مشغول به کارگردیدند. دیپلماتهایی که دراین شعبهها فعالیت میکردند، ظاهراً صاحب عنوان “دبیر” بودند.اینان اطلاعات فراوانی پیرامون ادیان و مذاهب داشتند و در هرشهر، عوامل وجاسوسان مخصوصی با این “دبیران ادیان” درارتباط بودند و با بودجه مخصوصی که دولت انگلستان به نام “موقوفه صوبه اود” دراختیارانان گذاشته بود، درفعالیتهای مذهبی و اسلامی مردم اخلال می کردند. سرارتورهاردینگ دیپلمات معروف و سفیروقت دولت انگلستان درایران، این بودجه را به یک اهرم قدرتمند تشبیه مینماید و می نویسد: ”اختیار تقسیم وجوه موقوفه صوبه او در دستهای من مانند اهرمی بودکه با آن میتوانستم همه چیز رادرایران ودربین النهرین بلندکنم وهر مشکلی راحل وتصفیه نمایم…”سیاستمداران ودولتمردان انگلیسی که دران ایام آفتاب درمستعمراتشان غروب نمی کرد، کینهای آشتی ناپذیر با اسلام و مسلمانان داشتند و آنها را سد راه تسلط خود بر ملل و سرزمینهای مشرق زمین می دانستند، تا جایی که لردگلادستون نخست وزیر انگلستان دریکی ازجلسات پارلمان این کشوربه پشت تریبون رفت و در حالیکه قران کریم را برسردست بلند کرده بود خطاب به نمایندگان گفت:”تااین کتاب دردست مسلمین است کاری ازانگلستان درباره آنان برنمی ایدومانمی توانیم برانان حکومت کنیم .”(هاردینگ،334،1361)
به همین دلیل بود که اساس سیاست انگلستان درکشورها و سرزمینهای اسلامی برپایه ایجادتفرقه واختلاف در بین مردم و فرقه ها و مذاهب قرارگرفت و”شعبه امورادیان”درسفارتخانه های بریتانیادرکشورهاوشهرهای اسلامی بوجود آمد و دولتمردان انگلیسی مبارزه با اسلام و ایجاد اختلاف بین مسلمانان و پیروان مذاهب محتلف اسلامی را در دستور کار خود قرار دادند و دراین میان بیش ازهمه برای ایجاد اختلاف دربین شیعیان برنامه ریزی کردند. انگلیسیها که ازهمان ابتدای ورود به ایران درزمان صفوبه، شیعه را سد راه وصول به اهداف استعمارگرایانه خودیافته بودند، دراندیشه تضعیف باورهای اسلامی واعتقادات ضد سلطه بیگانه مردم شیعه مذهب ایران بودند و با هدف تضعیف قدرت نظامی واقتصادی شیعیان، همواره سلاطین عثمانی را به جنگ با ایران ودرگیری و نبردخونین باپادشاهان شیعه مذهب صفوی تشویق می کردند.براین اساس یکی از محورهای عمده تلاشهای کارگزاران استعماری و ماموران و دبیرهای شعبه ادیان وزارت مستعمرات و نیمه مستعمرات و مستملکات دولت انگلستان، پیداکردن، تشویق و پشتیبانی و حمایت از مدعیان مهدویت (به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه) باهدف ایجاد تشتت و پریشانی و چنددستگی درمیان مسلمین بود . این حرکت در ایران که در همسایگی هندوستان، یعنی بزرگترین و زرخیزترین مستعمره بریتانیا قرارداشت، واجد ویژگی و اهمیت خاص بود. این نکته قابل تعمق واندیشه است که تنها در فاصله زمانی پنجاه سال چندین مدعی مهدویت درسرزمینهای اسلامی پیداشدند که به شهادت اسناد و مدارک تاریخی که همگی و بدون استثنا از حمایت دولت انگلستان برخورداربودند و به شهادت همان اسناد تاریخی سه تن از این مدعیان مهدویت ایرانی وعبارت بودند از میرزاسیدعلی محمدشیرازی(باب) و میرزاحسینعلی نورکجوری (بهاء الله) و میرزا یحیی صبح ازل، که”سیدعلی محمدشیرازی” فتنه بابیگری رادر ایران پدید آورد و موجب خونریزی و کشتار در ایران شد و”میرزاحسینعلی نوری” فرقه ضاله بهاییت را ایجاد کرد که آن هم باعث صدمات جبران ناپذیری به مردم این آب وخاک گردید و ”میرزایحیی صبح ازل “هم فرقه ازلیگری را ایجاد کرد. فتنه بابیگری و بابیگری و بهائیگری و ازلیگری همگی از آبشخور”شیخیگری” و اندیشه های شیخ احمداحسایی سیراب می شوند. براساس مدارک موجود، ماموران دولت انگلستان مدتها پیش ازانکه سیدعلی محمدشیرازی(باب) ادعای خویش رامطرح سازد او را زیر نظرداشتند و همواره گزارش فعالیتهای وی و پیروانش را به لندن می فرستادند .برابر سند موجود در بایگانی وزارت امورخارجه انگلیس، به تاریخ ۲۱ ژوین ۱۸۵۰ که یک مامور ناشناس انگلیسی ازتهران به لندن ارسال داشته چنین امده است:”جناب لرد پالمرستون برحسب تعلیمات جناب لرد،اینجانب افتخاردارد شرحی درباره مسلک جدید”باب”رالفاً ارسال دارم.مطالب ضمیمه را یکی از پیروان باب به من داد ومن تردیدی در صحت آن ندارم…در یک جمله، این(درشمار)ساده ترین مذاهب است که اصول ان درماتریالیسم،کمونیسم ولاقیدی نسبت به خیروشرکلیه اعمال بشر خلاصه می شود.افتخاردارم که منقادترین چاکرناچیزباشم. امضاء ناخوانا”(رائین ،1357، 211)3-3- خاستگاه جغرافیایی بهائیت
بهائیت فرقه ای منشعب از بابی گری است [9]بنیانگذار بابیت سیدعلی محمدشیرازی ملقب به باب است او در سال 1235 ق در شیراز متولد شد و در 19 سالگی به کربلا رفت و در درس سیدکاظم رشتی حاضرگردیداو پس از مرگ استاد خود را باب امام زمان خواند و پس از مدتی ادعاهای بزرگتری چون مهدویت و رسالت را مطرح کرد . پس از مرگ محمدشاه قاجار در سال 1264ق مریدان علی محمد آشوب هایی در کشور پدیدآورد و به قتل و غارت مردم پرداختند . میرزاتقی خان امیرکبیر به جهت فرو نشاندن فتنه بابیه و بازگرداندن امنیت به کشور در صدد سرکوبی آنان برآمد . سرانجام علی محمدباب و یکی از پیروانش به نام محمدعلی زنوری در 28 شعبان 1266 در تبریز تیرباران شدند(مشکور،1375: 88-91)
بهاییت فرقهاى است که میرزا حسین على نورى مؤ سس آن بوده است، او فرزند میرزا عباس نورى است و در سال 1233 هـ.ق در تهران متولد گشت، او بعد از تحصیلات مقدماتى همچون پدرش که در دستگاه "امام وردى میرزا"[10] از قاجاریه، سمت منشى گرى داشت، به خدمت دیوان درآمد و چون شوهر خواهرش هم منشى ق نسول روس بود، با ساز و کارهاى ایجاد ارتباط با سفارت خانهها هم آشنایى پیدا کرد.( آیت الله نوری،63:1360)
با ظهور و غوغاى "على محمد باب"، او و برادر ناتنىاش (یحیى صبح ازل) و تنى چند از خاندانش به باب پیوستند و آن گاه که باب به دستور میرزا تقى خان امیر کبیر در تبریز اعدام شد، یحیى صبح ازل که 13 سال از برادرش کوچک تر بود به جانشینى باب برگزیده شد. البته میرزا حسین على هم طبق مصالحى تسلیم وى گردید، اما پس از مدتى از اطاعتش سرپیچى نمود.(صدری ،1375، 734) نخست ادعاى "مهدویت" کرد و مدعى شد که او همان کسى است که باب وعدهى ظهورش را داده است. (دانشنامه جهان اسلام ،1374 ، 734) و با گذشت زمان بر ادعاهایش مىافزود، از ادعاى "رجعت حسینى" و "رجعت مسیحى" گرفته تا ادعاى "رسالت و شارعیت" و در نهایت، ادعاى "حلول خدا در او" با تجسد و تجسم خداوند، و دعواى "انا الهیکل الاعلى"، که در ادامه به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
[1]- شهبازی، عبدالله، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره .27
2-خان ملک ساسانی،دست پنهان سیاست انگلیس درایران،به نقل ازکتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران،اثراسماعیل رایین،صص 112-97.
[3]سخن اول، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش۱۷، ص۸٫
[4]-شوقی افندی ربانی (عید البهاء) ملقب به ولی امرالله در یازدهم اسفندماه سال ۱۲۷۶ شمسی و ۲۷ رمضان ۱۳۱۴ هجری قمری در عکا متولد شد. او فرزند ضیائیه دختر بزرگ عبدالبهاپدرش میرزا هادی افنان برادر زاده خدیجه بیگم همسر اول سید علی محمد باب بود .شوقی تا ۱۱ سالگی را در عکا محل زندگی وتبعیدگاه جد مادر خود بهاءالله بسر برد . با سقوط حکومت عثمانی در سال ۱۹۰۸ میلادی عبدالبهاء به همراه خانواده خود جهت تامین تحصیلات نوادههایشان به شهر حیفا که در ۱۲ کیلومتری عکا واقع شده، نقل مکان کردند. ، شوقی تحصیلات خود را در حیفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشگاه بیروت رفت و درنهایت دانشگاه آکسفورد انگلستان را برای ادامه تحصیلات انتخاب کرد. و ظاهراً موفق به اخذ مدرک از این دانشگاه نشد
[5]-احمد کسروی، از کسانی است که با بهائیان از نزدیک بحث و گفت وگو داشته و آثارشان را بررسی و نقد کرده است. وی، رهبری بهائیت را در آغاز پیدایش، بسته و پیوسته به استعمار تزاری دانسته، و در ادوار بعد (مشخصاً در اواخر جنگ جهانی اول) با امپراتوری بریتانیا در پیوند شمرده است. چنان که متقابلاً رهبری گروه ازلیان (میرزا یحیی صبح ازل، برادر کوچک بهاء) به قبله لندن نماز می گزارده است
[6]- از زمان عباس افندی (جانشین میرزا حسینعلی بهاء)، مرکز بهائیت از عکا به حیفا (هر دو، واقع در اسرائیل کنونی) انتقال یافت ـ ع. منذر.
[7]-(Sir)
[8]-محمدرضا فشاهی، نویسنده، جامعه شناس، فلسفه دان و شاعر اهل ایران است. او در پاریس زندگی میکند و استاد فلسفه است.
[9]-لازم به ذکر است فرقه بابیت خود نیز انشعابی از فرقه شیخیه می باشد. شیخی گری ، نوعی انشعاب از تشیع است که در قرن دوازدهم هجری پدیدآمد. بنیانگذارآن شیخ احمداحسایی است و پس از مرگ وی پیروانش پیرامون سیدکاظم رشتی گردآمدند.
[10]-شاهزاده امام وردی میرزا ، پسرفتحعلی شاه و رئیس گارد مخصوص سلطنتی از طرفداران نفوذ روس در ایران بودکه ردپای ارتباط با سفارت روسیه در کارنامه او مشهوداست.