جایگاه آتش در سبک خراسانی (شعر)

چکیده

تحقیق پیش­رو، با عنوان «جایگاه آتش در سبک خراسانی (شعر)»، به بررسی جنبه­های گوناگون آتش در آثار منظوم سبک خراسانی، پرداخته است.

آتش به­عنوان یکی از مهم­ترین عناصر اربعه، پدیده­ای طبیعی دارای دو وجه سازندگی و سوزندگی و همچنین عنصری مقدس و آیینی، ظرفیتی بالا در ساخت ترکیبات ادبی و کاربردی قابل توجه در اشعار فارسی دارد.

این تحقیق، جهت طبقه­بندی جنبه­های وجودی آتش و انعکاس آن در اشعار برجسته­ی سبک خراسانی به چهار فصل تقسیم شده است. فصل اول،شامل «کلیّات مطالب» و پیشینه­ای از تحقیق است،که در آن اشاره­ای هم به مظاهر تقدس آتش در ادوار مختلف و ذکر پاره­ای از ویژگی­های تحقیق شده است.در فصل دوم با عنوان «آتش اسطوره­ای و آیینی» بازتاب آتش مقدس در اشعار سبک خراسانی مورد بررسی قرار گرفته است. آتش در ادیان و آیین­های گوناگون با لایه­های تقدسی متفاوت، دارای جایگاهی خاص است و این موضوع در آثاری چون شاهنامه­ی فردوسی که ریشه در روایات باستانی و اسطوره­ای دارد، بسیار برجسته است. فصل سوم که فصل «آتش کاربردی» نامیده شده، به بحث درباره­ی کاربردهای عملی از آتش و انعکاس آنها در اشعار، اختصاص دارد. آتش در تمام شئونات زندگی، به ویژه در جوامع نخستین، نقشی غیرقابل انکار و بسیار حیات بخش، داشته است.

فصل چهارم با عنوان «آتش ادبی»، بهره­های ادبی از این پدیده­ی طبیعی و نحوه­ی برخوردهای
آرایه­ای هر شاعر را با توجه به زیرساخت فکری او، بررسی می­کند. در شعر سبک خراسانی به دلیل آفاقی بودن و پیوند با طبیعت و هم­چنین نزدیکی زمانی به فرهنگ و عقاید ایران باستان، اغلب بهره­های ادبی آتش، زیرساختی از آتش اسطوره­ای و کاربردی دارد و بدین­ترتیب با صنایع ادبی ساده و سطحی، روبه رو هستیم. در بخش پایانی نیز به نتیجه­گیری کلی از تحقیق در قالب «فرجام سخن» به همراه نمودار و جدول، و مروری کوتاه بر فصول مختلف پایان­نامه پرداخته­ایم.

لازم به ذکر است که روش تحقیق در فصل دوم و سوم براساس افزونی بسامد است و در فصل چهارم، روشی تلفیقی است. جهت رسیدن به نیتجه­ای مطلوب، تمام ابیات مرتبط با آتش، بررسی شده و
نمونه­­­گیری آماری صورت نگرفته است.


فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول:کلیات

کلیات............................................ 2

پی­نوشت فصل اول................................... 13

فصل دوم: آتش اسطوره­ای و آیینی

درآمد............................................ 20

آتش اسطوره­ای و آیینی و مظاهر تقدس آتش در شاهنامه فردوسی 20

آتش، نخستین مخلوق..................................... 22

اسطوره­ی کشف آتش در شاهنامه و آغاز تقدیس آتش........... 23

جشن سده و رابطه­ی آن با پیدایی آتش..................... 27

آتشکده، نخستین بار در شاهنامه ظاهر می­شود.............. 30

رسیدن فریدون به پادشاهی، شعله­ور شدن آتش مقدس و جشن مهرگان31

جشن مهرگان و انگیزه­های تاریخی، داستانی و اقلیمی آن... 32

ظهور فرّ سیمرغ در گرو فرّ آتش........................... 33

آتش، داور پاکی و راستی................................ 36

کی­خسرو، برپایی آذرگشب و حضور پر رنگ آتش مقدس.......... 36

ساخت آتشکده ها در زمان لهراسب......................... 47

گشتاسب، ظهور زرتشت و ورود آتش آیینی زرتشتیان.......... 47

حمله­ی ارجاسب تورانی به ایران، ویران شدن آتشکده­ها و کین­خواهی اسفندیار...................................................... 50

نوادگان اسفندیار" همای، دارا و روشنک" و نشانه­های تقدس آتش 53

"ساسان، اردشیر و شاهپور" از نژاد اسفندیار، آغاز سلسه­ی ساسانی و اوج حضور آتش و آتشکده.......................................... 54

"بهرام گور، قباد، انوشیروان و خسرو پرویز" تقدس آتش آتشکده­ها، دست آویزی برای سلطه............................................. 57
زیرساخت اسطوره­ای واژه­ی آذر و مشتقات آن........... 62

جلوه­های آتش آیینی و مقدس در­ ویس و رامین.......... 64

خلقت جهان از حرارت و آتش.............................. 65

سوگند و قسم به آتش................................... 66

خورش دادن به آتش...................................... 67

آتشکده­ها در ویس و رامین............................... 68

رفتن به آتشکده، بهانه­ای برای دیدار ویس و رامین........ 70

آیین باستانی" ور" در شاهنامه­ی فردوسی و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی........................................... 72

آزمایش ور در منظومه ویس ورامین....................... 77

سیاوش و آزمون آتش در شاهنامه فردوسی................... 78

گذشتن سیاوش از آتش و ارتباط آن با چهارشنبه­سوری........ 81

ردپای آتشمقدس و باستانی در شعر منوچهری، فرخی، عنصری، مسعود سعد وناصرخسرو........................................ 82

سده و مهرگان در شعر منوچهری........................... 83

سده و مهرگان در شعر فرخی.............................. 84

سده و مهرگان در شعر عنصری............................. 85

سده و مهرگان در شعر مسعود سعد......................... 86

سده و مهرگان در شعر ناصرخسرو.......................... 86

فصل سوم: آتش کاربردی و حسی

درآمد............................................ 88

آتش کاربردی و حسی در شاهنامه فردوسی.............. 88

بریان کردن خوراک...................................... 89

بهره از آتش در میدان جنگ.............................. 89

تدبیر کی­خسرو و زبانه­های آتش........................... 90

آتش زدن دژ آدم­خواران به دست رستم...................... 91

آتش در جنگ اسکندر و فور............................... 91

آتش، راهگشا و حلال مشکلات............................... 92

آتش در داستان بیژن و منیژه............................ 92

آتش در سرزمین­های ناشناخته به یاری اسکندر می­شتابد...... 93

سد یأجوج و مأجوج...................................... 94

آتش، فراخوان لشکر اسفندیار در جنگ با ارجاسب تورانی.... 94

آتشی که به سیاوش امان نمی­دهد.......................... 96

آتش دووجهی و بینابین در شاهنامه­ی فردوسی.........................................................................98

آتش پیرامونی و کاربرد عملی آتش در ویس و رامین.... 99

آتش به عنوان گشاینده طلسم............................. 99

آتش به عنوان روشنگر راه............................... 100

انعکاس کاربرد­های عملی آتش در شعر، منوچهری، فرخی، عنصری، مسعود سعد و­ ناصرخسرو......... 101

فصل چهارم:آتش ادبی

درآمد............................................ 104

برخورد آرایه­ای با آتش، جهت ملموس کردن موضوعی انتزاعی وانتقال مفاهیم درونی و پیچیده به خواننده................. 105

آتش فراتر از معنای لفظی، درکاربردی استعاری....... 107

اضافه­های تشبیهی و استعاری........................ 111

تشبیهات آتش، تصویری و مفّصل....................... 118

کنایات آتش....................................... 120

ترکیب­های کنایی در جهت تضاد و یا هم­سویی آتش با سایر عناصر اربعه................................................. 124

کاربرد آتش در جهت اغراق­های شاعرانه............... 125

آتش و روابط چندگانه.............................. 127

آتش و سایر عناصر اربعه........................... 127

آتش و سنگ........................................ 133

آتش و آهن........................................ 134

آتش و زر (ذهب)................................... 134

آتش و خلیل....................................... 135

آتش و اژدها...................................... 135

آتش و دیو........................................ 136

آتش و برهمن...................................... 136

آتش و صنوبر...................................... 137

آتش و سرو ....................................... 137

آتش و پنبه....................................... 137

آتش و سمندر...................................... 138

آتش و شراب....................................... 138

آتش و اسکندر..................................... 139

بهره­های ادبی از آتش با ژرف­ساخت آتش آیینی و مقدّس.. 139

کاربرد آتش به واسطه­ی سرعت، تندی و چالاکی.......... 139

آتش مقدس به عنوان مشبّه­به برای فروزندگی........... 141

بهره از عناصر مقدس در جهت مدح.................... 142

آتش ادبی، سوزنده یا سازنده....................... 142

فرجام سخن ....................................... 145

پیشنهادها برای رساله­های آتی.................................................................................................154

منابع و مآخذ..................................... 155

 

فصل اول:

کلیات


کلیات

نگارنده در این تحقیق کوشیده است به جنبه­های مختلف نگاه شاعران سبک خراسانی، از جمله فردوسی، فخرالدین اسعد، ناصرخسرو، مسعود سعد و... به پدیدۀ آتش بپردازد؛ اما، اصلی­ترین عامل انتخاب عنوان این رساله، به نام آتش در آثار منظوم سبک خراسانی، چند­بعدی بودن این عنصر در مقایسه با سایر عناصر اربعه است که در ادامه به طور مفصل توضیح داده خواهد شد.

بررسی همه جانبه­ی آتش در آثار منظوم سبک خراسانی به این صورت، پیشینه­ای در بر نداشت، با وجود این، برای تکمیل دانسته­ها، به پایان نامۀ" چهار عنصر در سبک خراسانی "[دانشگاه علامه طباطبایی] مراجعه شد و به دلیل اینکه بیشتر از جنبه ی ادبی آتش سخن به میان آمده بود،
نمی توانست به عنوان متنی اساسی در این رساله مورد بررسی قرار گیرد. به پایان نامه های دیگری با موضوعات مشترک از جمله" باد در سبک خراسانی" [علامه طباطبایی]، "چهار عنصر در شعر فارسی تا حمله­ی مغول" [دانشگاه تهران]،" اسطوره و جلوه­های اساطیری در ژرف ساخت اساطیری داستان های سیاوش، فرود، کی­خسرو در شاهنامۀ فردوسی" [دانشگاه تهران] و" سوگند در ادب فارسی" [دانشگاه تهران] نیز مراجعه شد و مطالب دست اول و مفید آنها، تا حد ارتباط با شیوۀ کار اینجانب مورد استفاده قرار گرفت.

همچینین در این رابطه،پایان­نامه­ای به نام "آتش و جایگاه آن در ادبیات فارسی و آیین های ایرانی از عهد کهن تا امروز" [دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز] وجود دارد که پس از بررسی آن، نگارنده به این نتیجه رسید که این کار، کلی و سطحی است. علاوه بر این، رساله­ای تحت عنوان "بررسی رمز آتش در شعر چند شاعر حماسه­سرا" در دانشگاه آزاد مشهد، تالیف شده است که در آن،شعر شاعران خاصی، تنها از دیدگاه اسطوره­ای مورد بررسی قرار گرفته است.

آتش از عناصری است که نزد ایرانیان باستان، بسیار مقدس و مورد ستایش بوده است. آتش در کتاب اوستا (1¥ رک. پی نوشت) به صورت آترش یا آتر ، در فارسی باستان یا و در پهلوی آتور یا آتخش و یا آتش و در فارسی، آذر یا آثش آمده است. (عفیفی،1374 :404) کلمه­ی آذر در فارسی، هیئت دیگری از آتش است و یکی از قدیمی­ترین نام­های آن در زبان­های آریایی است. (یا حقی، 1369 :30).

آتش از اولین نمودهای حضور بشریت، یعنی زمانی که همۀ انسان ها در قالب یک قوم
می­زیستند، به صورت رب­النوع آتش در ریگ وداها، کتاب مقدس هندوان، ظاهر می­شود. (معین،1384:ج 1. 273 ) پس از آن در آیین میترائیسم به عنوان نماینده­ی میترا یا مهر (خداوند انوار خورشید)، جایگاهی والا دارد. (رضی، 25:1385 ) و سپس در آیین مزدیسنایی در مقام پسر اهورا مزدا و نمادی از نور و خرد، در سطوح متفاوت و با جنبه­های گوناگون تقدیس می­شود. نمود این جایگاه تا ظهور اسلام در متون دینی پهلوی (2¥ رک. پی نوشت) کاملاً آشکار است. همچنین در آثار ناب پس از اسلام و بخش­های نمادین قرآن، با آتش به عنوان پدیده­ای قابل احترام و مظهر نور و روشنایی روبه­رو هستیم . نور خدا در کوه طور به صورت آتش به موسی(ع) تجلی می­کند (قرآن، اعراف: 143) و یهوه با زبانه­های آتش با موسی سخن می­گوید (قرآن، قصص:29ـ 30)، (قرآن، طه: 12) و همین آتش سوزان به روایت کلام الله به فرمان پروردگار بر ابراهیم)ع) گلستان
می­شود. (قرآن، انبیاء: 62) بدین­ترتیب این عنصر مقدس مسیر دور و درازی را پیموده و تقدس خود را در قالب آیین­ها و در میان اکثر جوامع (3¥ رک . پی نوشت) حفظ کرده است.

آتش در ادبیات فارسی نیز جلو­ه­های گوناگون دارد؛ گاه در یک سبک ادبی، شاهد تنزل این عنصر به عنوان وسیله­ای برای مدح ممدوح هستیم و گاه در آثار عرفانی، رمزی است برای والاترین مرتبه­ی عشق و نور و حیات.

از آتش اسطور­ه­های (4¥ رک. پی نوشت) اندکی به جا مانده است، از جمله داستان ستیز آذر و آژی­دهاک، برای دست یافتن به فرّایزدی در زامیاد­یشت اوستا. اژی سه پوزه تجسمی از ویران­گری و تهاجم برای خاموش کردن آتش است که سرانجام مغلوب می­شود. زندگی میان ایرانیان نبردی است از نیروهای خیر و شر و این اصل به عنوان هسته­ی اصلی اسطوره­های ایرانی در تمام اساطیر بنیانی وجود دارد. (هیلنز، 1381: 91-100)

خداوند در ابتدای جهان سه آتش مقدس، آذرگشسب، آذرفرنبغ و آذربرزین مهر را جهت پاسداری مردمان و پاسبانی زمین آفرید. در بسیاری از روایات پهلوی به این موضوع اشاره شده است."در شهریاری تهمورث پیشدادی، آتش بلندسود و هر سه فرّه­ی آتش بزرگ، آفریدگان را در انجام گرفتن کارها یاری می­کردنند. آتشکده­ها را هرمزد درآغاز آفرینش برای پاسبانی جهان و جهانیان آفرید و به یاری آنها همه­ی کارها انجام می­گیرد." (مزدا پور،1378: 250)

این باور وجود دارد که آدمیان از تخمه­ی آتش­اند، (فروردین یشت، بند 87)، همچنین بندهشن، آفرینش کیومرث، نخستین انسان را از آتش می­داند: "او کیومرث را با گاو از زمین آفرید. او از روشنی و سبزی آسمان، نطفه مردمان و گاوان را فراز آفرید، زیرا این دو نطفه آتش تخمه­اند نه آب تخم و..." (بهار39:1380 )

سپردن و نگهبانی آتش به دست اردیبهشت، بزرگ­ترین امشاسپند (5¥ رک: پی نوشت) نشانی از تبلور نقش آتش در دین است. (رجبی، 1380: ج 1. 290 )

آتش در میان عناصر اربعه جایگاهی برتر دارد، قدما آتش و باد را به دلیل نزدیکی با افلاک، مینوی دانسته و خاک و آب را این جهانی می­پنداشتند. همچنین آتش را جسمی یکسان بر بالای سایر عناصر و سبک­تر از همه­ی ارکان می­دانستند. (انصاری 18:1376) دیدگاه و تلقی هر یک از ادیان، آیین­ها و ملل را در باب تعیین عناصر اربعه باید مرهون نوع معیشت و نیاز جوامع دانست. چنان­که، در ایران باستان،مطابق سخن هرودت به آتش و آب و خاک، پیشکش و فدیه تقدیم
می­داشتند. (ورمازرن، 197:1389)

در روایات ایرانی از چهار عنصر آتش، باد، آب و خاک تحت عنوان امهات سفلی (مادران فروردین) و از هفت آسمان به عنوان آباء علوی (پدران برین) یاد شده است و اعتقاد بر این است که از آمیزش چهار عنصر با هفت آسمان، هستی ترکیب و آفرینش یافته است و در پی آن جماد، نبات و حیوان به وجود آمده­اند. (زمردی، 102:1385)

در میان چهار ارکان، خاک که مظهر تواضع و افتادگی است در پایین­ترین مرتبه و آتش که همیشه میل به بالا دارد در بالاترین مرتبه جای می­گیرد. آتش به سوی برترین­ها زبانه می­کشد و علاوه بر اینکه اصل نور است، می­تواند وسیله­ای برای هدایت آدمیان به اوج معنویت باشد.

آتش در عالم طبیعت، چهره­ای دوگانه دارد. ویرانگری آتش با نقش مثبت و سازنده­اش در تضاد است. آتش زایاست و مبنای حرکت و چهره­ی منفی آن ناشی از استفاده­های نادرست آدمیان است. این دوگانگی آتش، خاصیت و ظرفیت بی نظیری در ساخت ترکیبات ادبی و در توصیف حالات دارد.

در یک طبقه­بندی کلی، متوجه خواهیم شد که آتش در متون منظوم سبک خراسانی، حضوری چند جانبه دارد و می­توان برای آن سه بعد اسطوره­ای و آیینی، کاربردی و ادبی قایل شد. این سه جنبه از حضور آتش در واقع ابعاد وجودی این عنصر هستند که در عین تضاد، به یکدیگر وابسته­اند. آتش اسطوره­ای و آیینی به جنبه­ی مقدس آتش، باز می­گردد که آن را در چند سطح بررسی خواهیم کرد. آتش کاربردی شامل استفاده­های روزمره و عملی از آتش و انعکاس آنها در روایات است. آتش ادبی در واقع، بازتابی از آتش اسطوره­ای و کاربردی، با چاشنی تخیل در قالب صنایع ادبی و افکار خاص شاعر می­باشد. با توجه به اینکه عنصر آتش، عنصری چند وجهی است، بدون اشراف به
جنبه­های تقدیسی و کاربردی آن، تحلیل حضور آتش ادبی، غیرممکن است. تقدس آتش در سه سطح، قابل بررسی است.


خرید و دانلود جایگاه آتش در سبک خراسانی (شعر)