امروزه تکنیکهای مدولاسیون پهنای پالس به طور وسیعی برای کنترل ولتاژ و جریان خروجی مبدلهای ACDC به کار می روند. از میان این روشها, مدولاسیون بردار فضایی (SVM) به خاطر سادگی و خواص مطلوب آن در کنترل اینورترهای سه فاز به صورت دیجیتالی مورد توجه فراوان قرار گرفته است. محدودیت این روش, پیچیده و زمان بر بودن محاسبات مورد نیاز برای اجرای آن به صورت زمان حقیقی است که ماکزیمم فرکانس سوییچینگ و در نتیجه پهنای باند سیستم کنترلی را محدود می سازد. این مسئله به ویژه در اجرای روش SVM در مبدلهای چند سطحی که در مقایسه با نوع دو سطحی از حجم محاسبات بیشتری برخوردارند, محدودیتهای بیشتری را سبب می شود. به عبارت دیگر, با افزایش تعداد سطوح ولتاژ خروجی, پیچیدگی سخت افزاری و نرم افزاری روش به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. بنابراین ارائه روشی دقیق و سریع برای اجرای SVM به صورت زمان حقیقی بر روی مبدلهای چندسطحی, باعث بهبود عملکرد این گونه مبدلها می شود. بهره اینورتر را می توان برابر با نسبت ولتاژ متناوب خروجی به ولتاژ مستقیم ورودی تعریف کرد.
شکل موجهای ولتاژ خروجی در اینورتر در اینورترهای ایده ال باید سینوسی باشد, با این حال در اینورترهای علمی این شکل موج ها غیر سینوسی بوده و دارای یک سری هارمونیکهای مشخص می باشد. در کاربردهای توان متوسط و توان پایین , ولتاژهای مربعی و یا تقریبا مربعی ممکن است قابل قبول باشد ولی در کاربردهای توان بالا به موجهای سینوسی با اعوجاج بسیار کم نیاز است. با در اختیار داشتن قطعات نیمه هادی قدرت سریع , می توان با استفاده از روش های کلیدزنی, هارمونیکهای ولتاژ خروجی را به نحوه چشمگیری کاهش داد.
عنوان صفحه
1-3-2- درایو موتور القایی.. 15
فصل 2- مروری بر تحقیقات انجام شده بر روی درایو ها18
2-4- استراتژی مدولاسیون برای اینورتر دو سطحی.. 24
2-5- استراتژی مدولاسیون برای اینورتر سه سطحی.. 28
2-6- PWM سینوسی براساس موج کریر. 29
2-7- مدولاسیون بردار فضایی.. 31
2-8- مقایسه PWM براساس حامل ، با PWM براساس بردار فضایی.. 33
فصل 3- مدلسازی درایو موتور القایی.. 38
3-1- کنترل ولتاژ نقطه خنثی.. 39
3-2- مدارهای کنترل ولتاژ نقطه خنثی.. 39
3-3- کنترل ولتاژ نقطه خنثی با استفاده از روش PWM... 41
3-3-1- روش PWMبراساس حامل برای تجزیه و تحلیل جریان نقطه خنثی.. 42
3-3-2- روش PWM براساس بردار فضایی برای تجزیه و تحلیل جریان نقطه خنثی.. 45
3-3-3- کنترل ولتاژ نقطه خنثی.. 49
3-4- تکنیک های PWM و کنترلرهای با جریان صفر نقطه خنثی.. 54
3-5- تکنیک های PWM با جریان صفر در نقطه خنثی.. 54
3-6- کنترل کننده ولتاژ نقطه خنثی براساس تکنیک های PWM جریان صفر نقطه خنثی.. 58
4-2-1- تجزیه و تحلیل برداری اینورتر سه فاز. 66
فصل 5- شبیه سازی درایو موتور القایی.. 71
5-3- اصول کلی SVM درایو دو سطحی.. 72
5-4- پیاده سازی سیستم دو سطحی.. 77
5-4-1- کد نویسی بلوک تبدیل abc to ab. 78
5-4-2- کد نویسی بلوک sector number78
5-4-3- کد نویسی بلوک duty ratio. 79
5-4-4- کد نویسی بلوک switching. 80
5-5- نتایج شبیه سازی درایو دو سطحی.. 86
5-6- پیاده سازی سیستم سه سطحی.. 95
5-7- نتایج شبیه سازی درایو سه سطحی.. 96
فصل 6- نتیجه گیری و پیشنهادات... 103
عنوان صفحه
جدول 2-1: سطح ولتاژ فاز خروجی و حالت های سوئیچ ها.21
جدول 2-2: افست مد مشترک برای اینورتر سه سطحی.32
جدول 3-1:توالی سوئیچینگ برای PWM با بردارهای مجازی.56
جدول 3-2: توالی سوئیچینگ برای مدولاسیون بردار فضایی حالت شعاعی.54
جدول 5-1: بردار های V0 الی V7 اینورتر دو سطحی.. 74
جدول 5-2: جدول سوییچینگ اینورتر دو سطحی.. 76
عنوان صفحه
شکل 1‑1: ولتاژ تغذیه شده توسط یکسوکننده دیودی.. 15
شکل 2‑1: مدل کلیدزنی یک اینورتر سه سطحی.21
شکل 2‑2: مسیر های جریان در حالت ON و ولتاژ در دو سر دستگاه در حالت OFF.22
شکل 2‑3: دیاگرام بردار فضایی از یک اینورتر سه سطحی.24
شکل 2‑4: اینورتر منبع ولتاژ سه فاز. 25
شکل 2‑5: بردارهای سوئیچینگ مربوط به عملکرد غیر مدوله، اینورتر. 25
شکل 2‑6: شکل موج جریان فاز خزوجی.. 26
شکل 2‑7: مسیر بردار جریان در صفحه مختلط... 26
شکل 2‑8: پیاده سازی PWMسینوسی براساس حامل برای اینورتر سه سطحینقطه خنثی نگهداشته شده .30
شکل 2‑10:(a) افزودن هارمونیک سوم. (b) افزودن نیمی از مقدار ولتاژ متوسط برای گسترش محدوده خطی. 32
شکل 3‑1: مدار تعادل ولتاژ برای خازن الکترولیتی لینکDC. 37
شکل 3‑2: مبدل باک- بوست (کاهنده- افزاینده) دو طرفه بعنوان مدار تعادل ولتاژ فعال. 37
شکل 3‑3: متوسط جریان نقطه خنثی برای PWM سینوسی. 41
شکل 3‑4: جریان نقطه خنثی با توجه به حالات مختلف سوئیچینگ. 43
شکل 3‑5: زیر بخش ها در یک ششم دایره از دیاگرام بردار فضایی.44
شکل 3‑6: متوسط جریان نقطه خنثی برای PWM بردار فضایی.45
شکل 3‑7: سیستم کنترل حلقه بسته برای کنترل ولتاژ نقطه خنثی. 47
بردارهای فضایی مجازی برای یک ششم اول دایره دیاگرام بردار فضایی.. 52
شکل 4‑1: موتور القایی سه فاز تغذیه شده توسط اینورتر سه سطحی دیود-کلمپ.... 60
شکل 4‑2: اینورتر ولتاژ دیود کلمپ سه سطحی و حالات مختلف سوئیچپنگ.... 61
شکل 4‑3: وضعیت های سوئیچینگ اضافی مبدل 3سطحی جهت بالانس خازن 58
شکل 4‑4: معادل بین سیستم سه فاز و نمایش برداری.. 60
شکل 4‑5: اینورتر منبع ولتاژ سه فاز 62
شکل 4‑6: بردارهای سوئیچینگ مربوط به عملکرد غیر مدوله، اینورتر. 62
شکل 4‑7:شکل موج جریان فاز خزوجی.. 63
شکل 4‑8: مسیر بردار جریان در صفحه مختلط... 65
شکل 5‑1: نمایش محدوده های under modulation و over modulation و نیز شش ضلعی.. 72
شکل 5‑2: نمای اینورتر دو سطحی.. 73
شکل 5‑3: نمایش ترکیب های مختلف سوییچ زنی... 73
شکل 5‑4: نمایش سوییچینگ بردارهای درایو دو سطحی.. 75
شکل 5‑5: الگوی سوئیچینگ درایو دو سطحی.. 77
شکل 5‑6: ترتیب سوئیچینگ پایه های درایو دو سطحی... 78
شکل 5‑7: منحنی ولتاژ فاز بار83
شکل 5‑8: THD ولتاژ فاز نسبت به زمین 83
شکل 5‑10: :تابع مدولاسیون SVM.... 84
شکل 5‑11: :بلوک دیاگرام سیستم کنترل موتور القایی.. 85
شکل 5‑12: جریانهای استاتور موتور القایی.. 85
شکل 5‑13: ا شکل موج های گسترده شده جریانهای استاتور موتور القایی.. 87
شکل 5‑14: منحنی های سرعت و گشتاور سیستم.. 88
شکل 5‑15: منحنی جریان خط موتور القایی.. 89
شکل 5‑16: منحنی ولتاژ خط موتور القایی.. 89
شکل 5‑17: شکل موج THD برای جریان فاز a و ولتاژ خط Vab.. 90
شکل 5‑18: بلوک کنترلی تولید سیگنال PWM.... 91
شکل 5‑19: درایو سه سطحی به همراه موتور القایی.. 92
شکل 5‑20: Duty Cycle ایجاد شده توسط سیستم.. 93
شکل 5‑21: زمانهای روشن بودن سوئیچ ها93
شکل 5‑22: - ولتاژهای فاز موتور القایی.. 94
شکل 5‑23: ولتاژ های خط موتور القایی.. 94
شکل 5‑24: جریانهای خط موتور القایی.. 95
شکل 5‑25: ولتاژهای فاز موتور القایی.. 96
شکل 5‑26: THD جریان ia موتور القایی.. 97
شکل 5‑27: THD جریان ولتاژ موتور القایی.. 97
در گذشته ،SCR ها در اینورتر های با توان بالا و متوسط به کار می رفتند. اینورتر های تویستوری نیاز به مدار های جا به جاگر برای خاموش کردن SCR دارند. مدار های جا به جاگر اندازه و قیمت اینورتر را بالا می برند و قابلیت اطمینان و فرکانس کلید زنی آن را کاهش می دهند. امروزه تقریباً تنها از کلید های قدرت نیمرسانای تمام کنترل شونده ، عمدتاً IGBT ها ( در اینورتر های با توان متوسط ) و GTO ها (در اینورتر های با توان بالا ) استفاده می شود.
اینوترها به طور گسترده ای در صنعت به کار می روند(مثل گردانندهای موتورهای ac با دور متغیر , گرم کننده القایی , منابع تغدیه کمکی و منابع تغذیه بدون وقفه ) ورودی اینورتر ممکن است یک باتری , سلول زغالی , سلول خورشیدی ویا هرمنبع مستقیم دیگری باشد.خروجی اینورترهای تکفاز معمولا برابر (1) 120 ولت در فرکانس 60 هرتز(2) 220 ولت در فرکانس 50 هرتز و (3) 115ولت در فرکانس 400 هرتز است.در سیستمهای سه فاز توان بالا , خروجی های معمول عبارتند از 380/220 ولت در فرکانس 50 هرتز , (2) 208/120 ولت در فرکانس 60 هرتز و (3) 200/115 ولت در فرکانس 400 هرتز).
بستهبهنوعکاربرد،نوعکلید،نوعشبکهکهاینورتربهآنوصلمیشودو... اینورترهایمختلفیمورداستفادهقرارمیگیرند. دراینقسمتبهبررسیکوتاهیراجعبهاینانواعمی پردازیم.
درحالتکلیازلحاظنوعتغذیهاینورتروباریکهاینورترانراتغذیهمیکند،میتواناینورترهارابهدوگروهزیرتقسیمکرد :
الف- اینورترهایمنبعولتاژ VSI .
ب- اینورترهایمنبعجریان CSI.
اینورترهایمنبعجریانبیشتردرکاربردهایدرایوهایماشینهایبزرگصنعتیکاربرددارندیادرجاهائیکهبحثتوانبالاوجوددارددرایناینورترهاورودی DC اینورترجریانمیباشدوخروجی AC سینوسیآنولتاژ . امااینورترهایمنبعولتاژیبرعکسمیباشدیعنیورودی DC ولتاژوخروجی AC سینوسیجریانمیباشد . درهردوایناینورترهاتوانقابلیتانتقالدرهردوسمترادارامیباشدیعنیدرصورتیکهولتاژوجریانهمعلامتباشندسیستمبصورتاینورترودرصورتیکهمختلفالعلامتباشندسیستمبصورترکتیفایرعملمیکند.
تبدیل dcبه acبه کمک اینورتر ها تحقق می یابد. اینورتراز یک منبع dc تغذیه می شود ولی ولتاژ و جریان خروجی مولفه های اصلی بزرگی با دامنه و فرکانس قابل تنظیم دارند. بسته به نوع ، اینورتر های ولتاژ (VSI ها ) و اینورتر های جریان (CSI ها ) مشخص می شوند . علاوه بر یکسو کننده ها ، اینورتر های ولتاژ متداول ترین مبدل های الکترونیک قدرت به شمار می روند. ولتاژ ورودی dc برای یک اینورتر ولتاژ از یکسو کننده معمولاً کنترل نشونده دیودی یا از دیگر منابع dc مانند باتری ( مثلاً در خودرو های تغذیه شده توسط باتری ) تامین می شود. مطابق شکل 1 اگر از یکسو کننده استفاده شود ، اینورتر مشابه برشگر ها از طریق یک رابط LCdc، شبیه رابط به کار رفته در برشگر تغذیه می شود . خازن رابط مانند یک منبع ولتاژ عملی رفتار می کند، چون ولتاژ دو سر آن نمی تواند تغییرات لحظه ای داشته باشد . وظیفه اصلی القاگر جداسازی یکسوکننده تغذیه کننده و سیستم قدرت از مولفه فرکانس – بالای جریان ورودی اینورتر است. بر خلاف خازن ، وجود القاگر به طور ذاتی مورد نیاز نیست. در واقع در بعضی اینورتر های عملی ، به منظور کاهش ابعاد و قیمت مبدل و جلوگیری از کاهش ماکزیمم ولتاژ خروجی قابل دسترس به علت افت ولتاژ روی دو سر القاگر ، این القاگر حذف می شود.
شکل 1‑1: ولتاژ تغذیه شده توسط یکسوکننده دیودی
اینورتر ها را می توان با هر تعداد فاز خروجی ساخت . در عمل ، اینورتر های تکفاز و سه فاز بیشتر به کار می روند. اما ، اخیراً ساخت موتور های ac با بیشتر از سه فاز به منظور بالا بردن قابلیت اطمینان در بعضی کاربردهای خاص پیشنهاد شده است. چنین موتور هایی از اینورتر های چند فازمناسب تغذیه می شوند.
امروزه اینورترهای دو سطحی بطور گسترده در درایوهای سرعت متغیر با ولتاژ پایین استفاده می گردد . با این حال، اینورترهای قدرت چند سطحی نیز برای راهاندازی موتورهای القایی توسط سیستمهای درایو با ولتاژهای متوسط و بالا با موفقیت بکار گرفته شده است. توپولوژیهای مختلف اینورترهای چند سطحی برای درایوهایی با ولتاژ متوسط و بالا در مراجع [1]، [2]، [3]، [4]، [5]، [6] و [7] بررسی شده است. از مزایای راه اندازی موتورهای القایی توسط درایوهایی با اینورترهای چند سطحی می توان به استرس کم دستگاه ، اعوجاج هارمونیکی ولتاژ خروجی کمتر و بازده بالا نسبت به اینورترهای دو سطحی اشاره کرد. یک نقطه خنثی نگهداشته شده[1] در اینورتر سه سطحی برای راه اندازی موتورهای القایی در شکل(1-1) نشان داده شده است، که این ساختار در مرجع [5] برای سیستم های درایو با راندمان بالا پیشنهاد شده است. در سه دهه گذشته، فعالیتهای تحقیقاتی گسترده ای در مورد نقطه خنثی نگهداشتهشده در اینورتر سه سطحی انجام شده است. مطالعه مقایسهای این توپولوژی با توپولوژی مبدل دو سطحی نشان داده است که می توان این توپولوژی را بخوبی در درایوهای ولتاژ پایین بکاربرد[8]. در حال حاضر این توپولوژی بطور گسترده برای کاربرد در درایوهای ولتاژ پایین و توان پایین استفاده می شود [8]، [9] و [10].
اینورتر سه سطحی با نقطه خنثی نگهداشتهشده به 12 ترانزیستور دوقطبی با گیت عایق شده[2] نیاز دارد ، که افزایش پیچیدگی در طرح کلی و پیاده سازی را به همراه خواهد داشت. با این حال، امروزه پیاده سازی این اینورتر برای کاربردهای ولتاژ پایین به دلیل در دسترس بودن ماژول های محقق کننده یک ساق از اینورتر آسان شده است[10]، [11]، [12] و [13].
برخلاف اینورترهای دوسطحی در اینورترهای سه سطحی سه سطح ولتاژ در لینک DC وجود دارد، که این سطح اضافی بوسیله نقطه میانی از دو خازن متصل شده بصورت سری در لینک DC ، تحقق می پذیرد. این نقطه میانی به عنوان نقطه خنثی در یک اینورتر سه سطحی شناخته شده است. پتانسیل نقطه خنثی باید متعادل باشد؛ به عبارت دیگر، ولتاژ دو سر خازن ها باید با هم برابر باشد؛ که درغیر اینصورت هر گونه اختلال در این پتانسیل در ولتاژهای خروجی اینورتر منعکس شده و می تواند موجب افزایش اعوجاج هارمونیکی شود. در اینورترهای سه سطحی افزایش تعداد سوئیچ های فعال باعث افزایش درجه آزادی می گردد ، که به کاهش ولتاژ مد مشترک منجر شده و باعث حفظ تعادل در ولتاژ نقطه خنثی می شود. اما از سوی دیگر، آنها پیچیدگی را در کنترل اینورتر افزایش می دهند. استراتژی های مختلف مدولاسیون و کنترل در متون و نوشته های علمی برای نقطه خنثی نگه داشته شده در اینورتر سه سطحی مطرح شده است.
ما در این تحقیق از مدولاسیون فضای برداری برای کنترل اینورتر دو و سه سطحی استفاده کرده ایم. میزان هارمونیک های هر یک بطور جداگانه بررسی شده و خروجی های هر درایو بدست آمده و درستی هر یک تحلیل شده است.در فصل 2 مروری بر تحقیقات درایوهای موتور القایی معرفی شده است. فصل 3 مدلسازی انواع درایوها را مورد توجه قرار داده و روابط حاکم بر آن را بررسی میکند. مدولاسیون فضای برداری هم در فصل 4 معرفی میشود. شبیه سازی درایوهای دو و سه سطحی موتور القایی به همراه نتیجه گیری در فصل 5 ارائه شده است.
پیکرهبندیهایمختلفیبرایمداراتقدرتوجودداردوراهحلهایمختلفیدرطراحیاینورتراستفادهمیشود. روشهایمختلفطراحیکهممکناستکمابیشاهمیتداشتهباشد،بهاینکهاینورتربرایچهمقصودیطراحیشدهاست،بستگیدارد. برامدکیفیتشکلموجبهروشهایزیادیمیتواندمرتبشود. خازنهاوسلفهامیتوانندبرایفیلترکردنشکلموجاستفادهشوند. اگرطراحیشاملیکترانسفورمرباشد،فیلترمیتواندبهاولیهیاثانویهترانسفورمریابههردوسمتآناعمالشود. فیلترپایینگذربرایاجازهعبوردادنبهمولفهاصلیشکلموجبهخروجیدرحینمحدودکردنعبورمولفههایهارمونیکبهکاربردهمیشود. اگراینورتربرایتامینانرژیدرفرکانسثابتطراحیشدهاست،یکفیلترتشدیدمیتواندمورداستفادهقرارگیرد. براییکاینورترفرکانسمتغیر،فیلتربایدبرایفرکانسیتنظیمشودکهبالاترازحداکثرفرکانسمولفهاصلیباشد . ازآنجاییکهاکثرمصرفکنندههاشاملسلفهستند،یکسوسازهایفیدبکیادیودهایموازی- معکوساغلببهدوسرهریکازسوئیچهاینیمههادیمتصلمیشودتامسیریبرایپیکجریانبارالقائیموقعقطعسوئیچایجادکند. دیودهایموازی-معکوستاحدیشبیهدیودهایهرزگرداستفادهشدهدرمداراتمبدلهای AC/DC هستند. تحلیلفوریهنشانمیدهدکهیکشکلموج،مثلموجمربعی،کهحدودادرنقطه180 درجهغیرمتقارنهستند،فقطشاملهارمونیکهایفردهستند،سوم،پنجم،هفتموالیآخر. شکلموجهاییکهپلههاییباعرضهایمعینوسعودونزولمحودارند،هارمونیکهایاضافیراحذفمیکنند. برایمثالبااضافهکردنیکپلهصفرولتبینقسمتهایمثبتومنفیموجمربعی،همهیهارمونیکهاییکهبر 3 بخشپذیرهستند،حذفمیشوندوفقطهامونیکهایپنجم،هفتم،یازدهم،سیزدهمو ... باقیمیماند. عرضموردنیازبرایپلههایکسومپریودهرپلهمثبتیامنفیویکششمپریودهرپلهصفرولتاست. تغییرموجمربعیتوضیحدادهشدهدربالایکمثالازمدولاسیونپهنایباند (PWM) است. مدولاسیون،یارگولاسیونعرضیکپالسموجمربعیاغلببهعنوانتنظیمولتاژخروجیاینورتراست.زمانیکهکنترلولتاژلازمنیست،یکعرضپالسثابتمیتواندبرایکاهشیاخذفکردنهارمونیکموردنظرانتخابشود. تکنیکحذفهارمونیکمعمولارویپایینترینهارمونیکها(ازلحاظفرکانسی)بهکاربردهمیشودچونفیلترینگدرفرکانسهایبالاترموثرترازفرکانسهایپاییناست. طرحهایکنترلی Multiple pulse-width یا carrier based PWM شکلموجهاییراارائهمیدهدکهباپالسهایکمعرضزیادیترکیبشدهاند. فرکانسبهنمایندگیازتعدادپالسهایباریکدرثانیه،فرکانسسوئیچینگیافرکانسکریرنامیدهمیشود. اینطرحهایکنترلیاغلبدراینورترهایکنترلموتورهایفرکانسمتغیراستفادهمیشوندزیرارنجوسیعیازولتاژوفرکانسخروجیراقابلتنظیممیکنند.
امروزه اینورترهای دو سطحی بطور گسترده در درایوهای سرعت متغیر با ولتاژ پایین استفاده می گردد . با این حال، اینورترهای قدرت چند سطحی نیز برای راهاندازی موتورهای القایی توسط سیستمهای درایو با ولتاژهای متوسط و بالا با موفقیت بکار گرفته شده است.
دیاگرام مدار اینورتر سه سطحی با نقطه خنثی نگهداشتهشده در شکل(2-1) نشان داده شده است. پایانه های مثبت و منفی از باس DCتوسط Pو Nنشان داده شده است. نقطه خنثی از اینورتر توسط Oنشان داده شده است ، که آن توسط نقطه میانی از دو خازن متصل شده بصورت سری محقق می شود. خروجی اینورتر سه سطحی می تواند به پایانه های P، Nو یا Oاز باس DCمتصل شود که سه سطح در خروجی ایجاد خواهد کرد. این را می توان در شکل(2-1)، که نشان دهنده مدل کلیدزنی اینورتر می باشد، مشاهده نمود.
اگر ولتاژ لینک DCکل به عنوان Vdcدر نظر گرفته شود، ولتاژهای ترمینال P ، Oو ترمینال Nبه صورت Vdc2/1+ ، 0 و Vdc2/1- در نظر گرفته خواهد شد. اگر فاز خروجی از اینورتر به ترمینال Pمتصل شود، ولتاژ فاز خروجی Vdc2/1+ خواهد شد. به عنوان مثال، برای دستیابی به فاز a، سوئیچ های Sa1 و Sa2 باید روشن باشند و سوئیچ های Sa3و Sa4باید خاموش گردند. سطح ولتاژ فاز خروجی و حالت سوئیچ برای رسیدن به سطح ولتاژ خاص در جدول(2-1) نشان داده شده است، که در آن 1 نشان دهنده آن است که سوئیچ روشن است، و 0 نشان دهنده آن است که سوئیچ خاموش است. هنگامی که سوئیچ Sx1روشن است، سوئیچ Sx3خاموش است و بالعکس؛ بطور مشابه برای سوئیچ های Sx2و Sx4نیز درست می باشد. این نشان می دهد که یک فاز تنها به دو سیگنال گیت مستقل برای سوئیچ های آن نیاز دارد. اگر Sx1و Sx2مشخص باشند، سیگنال های معکوس آنها را می توان به ترتیب برای Sx3و Sx4مورد استفاده قرار داد.
شکل 2‑1: مدل کلیدزنی یک اینورتر سه سطحی.
جدول 2-1: سطح ولتاژ فاز خروجی و حالت های سوئیچ ها.
x : نشان دهنده یک فاز بصورت کلی.
الزاماتی برای سوئیچ ها در یک مبدل سه سطحی برای اتصال به پایانه های P و N برای هدایت جریان در هر دو جهت در حالت ONو مسدود نمودن فقط ولتاژ مثبت در حالت OFFمورد نیاز هستند. این امر مستلزم جریان دو طرفه سوئیچ دو ربعی می باشد. با این حال سوئیچ مورد نیاز برای اتصال به ترمینال Oباید ولتاژهای مثبت و منفی در حالت OFFرا مسدود نماید و جریان در هر دو جهت در حالت ON را هدایت نماید. بنابراین یک کلید چهار ربعی باید برای اتصال به ترمینال Oاستفاده گردد. این ترکیبات از سوئیچ ها با استفاده از 4 عدد IGBTو 6 دیود در یک فاز محقق می شود، همانطور که در شکل(1-1) برای نقطه خنثی نگهداشتهشده اینورتر سه سطحی نشان داده شده است. مسیرهای جریان برای جریان مثبت و منفی از طریق سوئیچ ها در حالت ONو ولتاژهای دو سر سوئیچ ها در حالت OFF، هنگامی که یک فاز خروجی به ترمینال های P، Oو Nمتصل می شود ، در شکل(2-2) نشان داده شده است.
[2]Insulated Gate Bipolar Transistor(IGBT)
فهرست اشکال عنوان صفحه |
|||||
4 |
|||||
4 |
|||||
5 |
|||||
12 |
|||||
12 |
|||||
14 |
|||||
شکل 2-4مدولاتور پهنای پالس (a) بلوک دیاگرام (b) سیگنالهای مقایسه |
15 |
||||
18 |
|||||
شکل 2-6 حالتهای مدار مبدل باک (بافرض پیوسته): (a) سوئیچ روشن است (b) سوئیچ خاموش است |
19 |
||||
20 |
|||||
22 |
|||||
24 |
|||||
26 |
|||||
28 |
|||||
29 |
|||||
34 |
|||||
34 |
|||||
45 |
|||||
51 |
|||||
شکل4-2 شکل موج ولتاژ خروجی در مبدل باک به ازای L=270 uH |
52 |
||||
شکل4-3 شکل موج جریان بار در مبدل باک به ازای L=270 uH |
52 |
||||
شکل4-4 شکل موج جریان منبع در مبدل باک به ازای L=270 uH |
53 |
||||
شکل4-5 شکل موج جریان دیود در مبدل باک به ازای L=270 uH |
53 |
||||
شکل4-6 شکل موج ولتاژ دو سر سویچ در مبدل باک به ازای L=270 uH |
54 |
||||
شکل4-7 شکل موج جریان سلف در مبدل باک به ازای L=270 uH |
54 |
||||
شکل4-8 شکل موج تغییرات جزییی در جریان سلف در مبدل باک به ازای L=270 uH |
55 |
||||
شکل4-9 شکل موج ولتاژ خروجی در مبدل باک به ازای L=140 uH |
55 |
||||
شکل4-10 شکل موج جریان سلف در مبدل باک به ازای L=140 uH |
56 |
||||
شکل4-11 شکل موج تغیرات جزیی در جریان سلف در مبدل باک به ازای L=140 uH |
56 |
||||
شکل4-12 شکل موج ولتاژ خروجی در مبدل باک به ازای L=25 uH |
57 |
||||
شکل4-13 شکل موج جریان سلف در مبدل باک به ازای L=25 uH |
57 |
||||
شکل4-14 شکل موج تغیرات جریی جریان سلف در مبدل باک به ازای L=25 uH |
58 |
||||
58 |
|||||
شکل 4-16 فیلتر LC در مدار باک |
59 |
||||
59 |
|||||
شکل 4-18 شکل موج ولتاژ دو سر دیود در مدار باک به ازای L=270µH |
60 |
||||
شکل 4-19 دیاگرام بلوکی کنترل فرایند با حلقه فیدبک |
61 |
||||
شکل 4-20 تاثیرافزایشبهرهکنترلدرپایداریوپاسخسیستم |
63 |
||||
شکل 4-21 تاثیر ترم انتگرالگیر در کاهش خطای ماندگار کنترل کننده PI |
64 |
||||
شکل 4-22 تاثیر ترم انتگرالگیر در کاهش خطای ماندگار |
65 |
||||
شکل 4-23 مدار باک با حلقه فیدبک کنترلر PI |
65 |
||||
شکل 4-24 شبیه سازی مبدل باک با کنترلر PI در متلب |
66 |
||||
66 |
|||||
شکل4-26 شکل موج ولتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر PI |
67 |
||||
شکل4-27 شکل موج ریپل ولتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر PI |
67 |
||||
شکل4-28 شکل موج جریان سلف مبدل باک با کنترلر PI |
68 |
||||
شکل4-29 شکل موج ریپل جریان سلف مبدل باک با کنترلر PI |
68 |
||||
شکل4-30 شکل موج جریان ورودی مبدل باک با کنترلر PI |
69 |
||||
شکل4-31 شکل موج جریان دیود مبدل باک با کنترلر PI |
69 |
||||
شکل4-32 شکل موج خروجی کنترلر PI در مبدل باک |
70 |
||||
شکل4-33 شکل موج ولتاژدو سرسویچ مبدل باک با کنترلر PI |
70 |
||||
شکل (4-34) مسیر های سیستم و خط لغزش یک مبدل باک در فضای صفحه فاز |
72 |
||||
شکل(4-35). مدار شبیهسازی دربرگیرنده بخش کنترلیsmc |
76 |
||||
شکل(4-36). بلوک کنترلی SMC |
77 |
||||
شکل(4-37). بلوک مبدل باک. |
77 |
||||
شکل(4-38). شماتیک مداری مبدل Buck. |
78 |
||||
شکل (4-39). شکل موج ولتاژ خروچی مبدل باک با کنترلر SMC |
78 |
||||
شکل (4-40).شکل موج ریپل واتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر SMC |
79 |
||||
شکل (4-41).شکل موج جریان سلف مبدل باک با کنترلر SMC |
79 |
||||
شکل (4-42).شکل موج ریپل جریان سلف مبدل باک با کنترلر SMC |
80 |
||||
شکل (4-43). شکل موج جریان دیود در مبدل باک با کنترلر SMC |
80 |
||||
شکل (4-44). شکل موج ریپل جریان ورودی در مبدل باک با کنترلر SMC |
81 |
||||
شکل (4-45). شکل موج جریان ورودی در مبدل باک با کنترلر SMC |
81 |
||||
شکل (4-46).شکل موج ولتاژ دو سر سویچ در مبدل باک با کنترلر SMC |
82 |
||||
شکل (4-47).شکل موج خروجی حلقه smc |
82 |
||||
شکل (4-48).شبیه سازی مبدل باک با کنترلر PISMC |
84 |
||||
شکل (4-49).شکل موج ولتاژ خوروجی مبدل باک با کنترلر PISMC |
84 |
||||
شکل (4-50)شکل موج ریپل ولتاژ خوروجی مبدل باک با کنترلر PISMC |
85 |
||||
شکل (4-51).شکل موج جریان سلف مبدل باک با کنترلر PISMC |
85 |
||||
شکل (4-52).شکل موج ریپل جریان سلف مبدل باک با کنترلر PISMC |
86 |
||||
شکل (4-53)شکل موج ولتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر های PIوSMCوPISMC |
86 |
||||
شکل (4-54).شکل موج ریپل ولتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر های PIوSMCوPISMC |
87 |
||||
شکل (4-56).شکل موج ولتاژ خروجی مبدل باک با کنترلر های PIوSMCوPISMC در مقابل تغییرات بار |
88 |
||||
شکل (4-57).شکل موج جریان سلف مبدل باک با کنترلر های PIوSMCوPISMC در مقابل تغییرات بار |
89 |
||||
89 |
|||||
90 |
|||||
90 |
|||||
91 |
|||||
92 |
|||||
92 |
|||||
93 |
|||||
چکیده: مطالبی که در این پایاننامه به منظور شبیهسازی و پیادهسازی کنترل کننده غیرخطی مبدل باک مورد بررسی قرار میگیرد درچهار فصل ارائه میگردد. به طور کلی مبدل باک و روابط حاکم بر ان و مطالعات انجام شده بر روی مبدل باک و یک روش کنترلی برای بدست اوردن متوسط ولتاژ خروجی برای برابری با یک سطح مطلوب ارائه شده است.روش کنترلی ارائه شده شامل یک سری مزایا و معایب می باشد.برای بهبود معایب و همچنین نتیجه بهتر وبدست اوردن ولتاژ خروجی با یک سطح ثابت و کاهش ریپل و زمان نشست ولتاژ در خروجی مبدل کنترلر خطی (PI) معرفی می شود که با روش کنترلی غیر خطی (کنترل حالت لغزشی ) ترکیب شده که هر 3 کنترلر در محیط متلب در فصل چهارم شبیه سازی شده است و نتایج ان قابل مشاهده می باشد.و همچنین در انتهای پایان نامه کنترلر ها به صورت جداگانه و در مقابل تغییرات ناگهانی بار با هم مقایسه می شوند.
کلمات کلیدی: چاپر، مبدل باک ، کنترل حالت لغزشی، کنترلر PI
فصل اول: مروریبرمطالعاتانجامشده
1-2- مقدمه در بسیاری از کاربردهای صنعت از منابع DC استفاده میشود، بنابراین به دستگاهی نیاز است که بتواند یک منبع ولتاژ DC را به منبع ولتاژ DC متغیر تبدیل کند، ین کار به وسیله چاپر صورت میگیرد. چاپر یک مبدل DC به DCاست که همانند یک ترانس AC که با تغییر تعداد دورها میتواند ولتاژ دلخواه را ایجاد کند، میتواند مستقیماً ولتاژDC را به ولتاژ DC موردنظر و به صورت پیوسته تبدیل کند. چاپرها کاربردهای فراوانی دارند. معمولاً به عنوان تنظیمکننده ولتاژ به کار میرود و ولتاژ DC رگوله نشده را به ولتاژDC رگوله شده مطلوب تبدیل میکندو به همراه یک سلف به منظور ایجاد یک جریانDC خصوصاً برای اینورتر منبع جریان به کار میرود. چاپرهابه صورت گستردهای برای کنترل موتور در اتومبیل الکتریکی،چنگالهای بالابرنده،در حفر معدنبه کار میروند. ازمشخصات آنها، کنترل دقیق شتاب،بازده بالا و پاسخ دینامیکی سریع میباشد. یکی دیگر از کاربردهای چاپر در جبرانسازی توان راکتیو است. چاپرها در ترمزدینامیکی موتورهای DC جهت بازگرداندن انرژی به منبع به کارگرفته میشوند، که باعث ذخیره انرژی در سیستمهای حمل و نقل با توقف زیاد میشود. ازکاربردهای خیلی مهم چاپر میتوان استفاده در بهینهسازی شبکههای برق ac نام برد. در بارهای حساس اگر خطایی در شبکه رخ دهد، یک سیستم تغذیه پشتیبان (به عنوان مثال باتری خانه) مورد نیاز میباشد. این نیاز به یک سیستم تغذیه قدرت پیوسته موجب شده است که از منابع تغذیه UPS استفاده شود. چاپرها در این UPS ها جهت تنظیم سطح ولتاژ یکسوشده مورد استفاده قرار میگیرند. به طوریکه در هنگام عملکرد عادی سیستم انرژی از شبکه به سیستم تغذیه پشتیبان هدایت میشود و در شرایط اضطراری سیستم پشتیبان، بار مورد نیاز را تأمین میکند. دراین نوع UPS چاپر دو جهته مورد استفاده قرار میگیرد.
شکل1- 1 fly back دوجهته [1]
چاپرها براساس ولتاژ خروجی به دو دسته افزاینده و کاهنده تقسیم میشوند. در اکثر منابع تغذیه سوئیچینگDCبه DCکه در تجهیزات داده و مخابرات استفاده میشوند یک مبدل افزاینده مورد استفاده قرار میگیرد که وظیفه آن، کاهش هارمونیک های جریان خط و برآورده نمودن مشخصههای جهانی برای کنترل محدودههای هارمونیکی جریان خط در منابع DC است. از مبدل افزاینده معمولاً در رادارها و سیستمهای احتراق استفاده میشود. از مبدلهای کاهنده معمولاً در اتومبیلهای الکتریکی و فیلترهای DC استفاده میشود. امروزه چاپرهای اصلاح شده تحت عنوان two-quadrantو four-quadrant به بازارآمدهاند که چاپر نوع اول در سیستمهای کنترل خودکار منابع تجدیدپذیر مثل سلولهای خورشیدی و توربینهای بادی مورد استفاده قرار میگیرند. شکل1- 2 مبدل fly back در یک سیستم photo voltic unit
چاپر اصلاحشده نوع دوم در سیستمهای دارای ترمز الکتریکی موتورهایdc جهت احیاء انرژی مورد استفاده قرار میگیرد به عنوان مثال در سیستمهای حمل و نقل و اتومبیلهای هیبرید .
شکل1- 3 توربین بادی و مبدلهای مربوطه
چاپرها بر اساس نحوه عملکردشان به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
1-2- پژوهشهای انجامشده بر روی مبدلهای ِDC_DC مًتاولّی ـ رٌسِتو – اسپیازی [6] (1993) ]1[،هدف کلی کنترلرهای مد لغزشی [7] توصیف کردهاند، که میتواند در بیشتر توپولوژیهای مبدل DC / DC استفاده شود. پیچیدگی مداری مشابه کنترلرهای حالت جریان استاندارد دارد ، اما قدرت زیاد و سرعت پاسخ در برابر ذخیرهسازی،تغییرات بار و پارامتری را فراهم میکند . علاوه بر این، برخلاف سایر روشهای مد لغزشی ، ویژگیهای راهحل پیشنهادی فرکانس سوئیچینگ ثابت در حالت پایدار، همزمانی محرکهای[8] خارجی، و عدم وجود خطای حالت ماندگار در ولتاژ خروجی است . کنترل مبدلهای DC-DC در گذشته به صورت گستردهای بررسی شده است . برخی تکنیکهای کنترل مطرح و تحلیل میشوند . در این میان، متداولترین کنترل ولتاژ و کنترل جریان تزریقی (و مشتقات آن مثل استاندارد ماژول کنترل و میانگین کنترل جریان ) . کنترلرها براساس این تکنیک ها برای اجرا و طراحی آسان سادهسازی شدهاند، اما عموما پارامترهایشان به نقطه کار بستگی دارند .دستیابی به سیگنال بزرگ پایدار اغلب برای کاهش پهنای باند مفید موثر بر کارایی مبدل نامیده میشوند . گرچه کاربرد این تکنیکها برای مبدلهای DC-DCمرتبه بالا ، مانند توپولوژیهای چک[9] و سپیک[10] ، در طراحی بسیار بحرانی پارامترهای کنترل و تثبیت دشوار ممکن است نتیجه دهد . روش دیگر که با طبع غیرخطی این مبدلها کامپایل میکند ،براساس تکنیکهای کنترل مشتقشده از سیستمهای ساختار متغیر تئوری (VSS) ، مانند کنترل مد لغزشی (SM) . همانطور که میدانیم کنترل SM چندین مزیت دارد : پایداری حتی برای ظرفیت بزرگ و تنوع بار ، قدرت زیاد، پاسخ دینامیکی خوب، عملکرد ساده.برعکس، کنترل SM معایبی هم دارد :اولا با توجه به طبع هیستریکش، تغییرات فرکانس سوئیچینگ به نقطه کار بستگی دارد ، ثانیا خطاهای حالت پایدار میتوانند بر تغییرات کنترلشده تاثیر بگذارند، ثالثا انتخاب پارامترهای کنترل ممکن است با توجه به پیچیدگی کنترل مد لغزشی دشوار باشد . این پژوهش هدف کلی کنترلر SM را بیان میکند که برای هر ساختار مبدلDC-DCاصلی مفید است که معایب فوق را برطرف میکند . در حقیقت : - فرکانس سوئیچینگ در حالت پایدار ، ثبات را حفظ میکند با ایجاد هماهمنگی مناسب محرکهای خارجی، در عوض فرکانس در طول حالت گذرا ممکن است تغییر کند برای اطمینان از ثبات و سرعت پاسخ . - خطاهای حالت پایدار از بین میروند . - تنظیم کنترل آسان است . - ترکیبات مداری ساده است . - به علاوه سوئیچ کردن محدودیت جریان به آسانی قابل اجراست . کنترلر مطرح با چندین توپولوژی مبدل DC-DC مورد آزمایش قرار گرفته است به عنوان مثال : باک , بوست ،چک و سپیک. عملکرد عالی مبدل با نمایش پیشرفت قابل توجه روی تکنیکهای کنترل حالت جاری، به دست آمد . مهدوی وعمادی وتولیت[11] (1997) ]2[ روش جدیدی برای تحلیل و طراحی کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهایDC-DCPWM ارائه کردهاند. مزیت اصلی این کنترلر غیرخطی آنست که در آن هیچ محدودیتی در اندازه تغییرات سیگنال در اطراف نقطه کار وجود ندارد . به طور کلی، مبدلهای DC-DC الکترونیک قدرت سیستمهای زمان مختلف تناوبی هستند با توجه به عملکرد سوئیچینگ درونیشان . ویژگیهای استاتیکی و دینامیکی این مبدلها به طور گستردهای در کتابها بحث شده است. روشهای کنترل خطی کلاسیک اغلب برای طراحی تنظیمکنندهها برای مبدلهای DC-DC مورد استفادهاند ، و برای تعیین محدوده ثباتشان در سراسر نقاط عملیاتی آنها . با این حال، به منظور اطمینان از ثبات سیگنال بزرگشان، و همچنین برای بهبود پاسخ دینامیکی سیگنال بزرگ آنها، کنترل مد لغزشی مطرح شده است . در این پژوهش، به جای استفاده از دستور کامل فیدبک حالت برای کنترلر مد لغزشی، مدلهای میانگین فضای حالت مبدلها استفاده شده است. نشان داده شده است که استفاده از روش ارائهشده در یک کنترلر سادهشده حاصل خواهد شد. بر خلاف فرکانس متغیر کنترلر مد لغزشی مورد استفاده در کتابها، سوئیچینگ فرکانس ثابت روش PWM استفاده شده است. این طراحی فیلتر مبدل را ساده میکند و فیلتر مبدل را به حداقل میرساند. تغییرات سیگنال کوچک و همچنین بزرگ در اطراف نقطه کار در نظر گرفته شده است. کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهای باک، بوست، باک-بوست و چٌک طراحی و بحث شده است. این کنترلرها بر روی یک کامپیوتر دیجیتال شبیهسازی شده است و عملکرد دینامیکیشان که رضایتبخش میباشد نشان داده شده است. درنهایت، قضیه دوم لیاپانوف به منظور بررسی ثبات کنترلرهای مد لغزشی طراحیشده برای مبدل Cuk استفاده شده است . هبرت سیره-رامیرز (1991) ]3[ در مقاله خود روشهای گسترده خطیسازی مطرح کرده است. این روشها به منظور طراحی پایدارسازی مبدلهای P-I متناسب انتگرال غیرخطی به یک مقدار ثابت، ولتاژ خروجی متوسط مربوط به مدولاسیون عرضیِ پالسِ مبدلهای DCبهDC تنظیم سوئیچ مطرح شدهاند. روش زیگلر- نیکولز برای مشخصات کنترلگرهای P-I به کار گرفته شده است به گونهای که برای خانوادهای از مدلهای تابع انتقال پارامترریزیشده مربوط به رفتار مبدل متوسط خطی در اطراف یک نقطه تعادل ثابت عامل مربوط به مدار تحت کنترل PWM (مدولاسیون عرضی- پالس) متوسط به کار برده شده است. مبدلهای بوست و باک- بوست به طور ویژهای تحت مراقبت میباشند و کارایی تنظیم آنها از طریق آزمایشهای شبیهسازی کامپیوتری نشان داده شده است. به گفته شٍن[12] و هوآ[13] و همکاران (1998) ]4[از آنجایی که نیروی الکتریکی که به وسیلهی آرایههای خورشیدی منظم تأمین میشود بستگی به Insolation، دما و ولتاژ منظم دارد، کنترل نقاط عملکرد به منظور طراحی توان ماکزیمم مربوط به آرایههای منظم خورشیدی، امری ضروری به نظر میرسد. هدف مقالهی پیشرو پژوهش در رابطه با الگوریتمهای ردیابی توان ماکزیمم است که اغلب برای مقایسهی بازدهی ردیابی برای عملکرد سیستم تحت کنترلهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. به علاوه انواع مختلف مبدلهای DC/DC به منظور ارزیابی کارایی مبدل طراحی شدهاند. روش ساده که یک کنترل زمانی گسسته و یک جبرانساز[14] PI هم ترکیب میکند برای ردیابی نقاط توان ماکزیمم(MPP’S) مربوط به آرایه خورشیدی استفاده شده است پیادهسازی و اجرای سیستم مبدل پیشنهادی بر اساس یک پردازنده دیجیتالی سیگنال (DSP) بوده و نتایج تجربی و مورد آزمایش قرار گرفته ارائه شده و در دسترس هستند. ژاک- یٌو شان[15] (2007) ]5[ یک کنترل غیرخطی پیشنهاد کرده است. و کاربردهای آن برای تنظیم مبدلهای DC-DC نوع باک و بوست مورد بررسی قرار میگیرد. کنترلکننده پیشنهادی که شکل تشریحی کنترلکننده چندحلقهای خطی در نظر گرفته میشود، پارامتر میزانسازی اضافهای را تهیه میکند که میتواند برای تغییر و اصلاح واکنش خروجی مورد استفاده قرار بگیرد. پایداری سیستم در حضور بار نامعلوم و متغیر و ولتاژ خطی همچنین رابطه بین استراتژیهای کنترل خطی و غیرخطی مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین نتایج عددی و تجربی برای توضیح دادن ویژگیهای استراتژی پیشنهادی ارائه کرده است. وحید یوسف زاده و همکاران (2008)]6[ روشی برای کنترل مبدلها ارائه دادهاند.این کنترلگر در واقع ترکیبی از یک کنترلگر نوسانات دارای فرکانس ثابت (PWM) (که در آن از یک PID خطی نزدیک نقطه مبدأ استفاده شده است)و یک کنترلگر خطی یا غیرخطی سطحی (SSC) میباشد که از نقطه مبدأ فاصله داشته و بین این دو کنترلگر یک مرز انتقالی نیز وجود دارد.خازن هیبریدی که تعیینکنندهی میزان جریان است امکان برآورد صفحه سوئیچ را فراهم آورده و در عین حال ما را از داشتن یک حسگر جریان نیز بینیاز میسازد. SSC که از آن به عنوان ماژول HDL وریلاگ استفاده میشود را میتوان به راحتی به سیستم کنترلگر PWM اضافه کرد و از این طریق میتوان یک کنترلگر PTOD ایجاد نمود. در حالت ثابت، کنترلگر به صورت کاملاً یکسان از کنترلگر PWM با فرکانس ثابت و یک PID خطی استفاده میکند. شبیهسازی و نتیجه آزمایشات مربوط به مبدلهای همگام V6.5 تا V1.3 و 10 آمپر مورد بررسی قرار دادهاند. کاستابیر[16] و مًتاولّی[17] و ساگینی[18] (2008) ]7[ یک روش کنترل دیجیتال برای واکنش مرحله بارگزاری زمان بهینه مربوط به مبدلهای باک همزمان برای کاربردهای نقطه بارگذاری استفاده کننده از خازنهای خروجی ESR پایین در نظر گرفتهاند. برخلاف روشهای گزارششده قبلی تکنیک مطرحشده نبست به پارامترهای پایه توان غیرحساس هستند. به طوری که عملکرد آن بر اطلاع از دانش ظرفیت القای مغناطیسی فیلتر خروجی و ظرفیت الکتریکی خازن تکیه نمیکند. واکنش زمان بهینه از طریق یک عمل سوئیچینگ سیگنال روشن / خاموش به دست میآید که به محض اینکه یک ناپایداری بار نمایان شود عهدهدار آن عمل میشود. یک مبدل A/D همزمان به کار گرفته شده است که در یک فرآیند CMOS استاندارد 35/0 میکرومتر تشخیص داده شده است. مبدل A/D ولتاژ خروجی را کوانتیزه میکند و یک کنترلگر دیجیتال غیرخطی بر پایه رویداد را هنگامی که یک تغییر حالت هموار تدریجی نمایان میشود، رها میسازد. واکنش زمانی بهینه فقط مبتنی بر اندازهگیریهای ولتاژ خروجی و مبتنی بر آگاهی از چرخهی کار حالت یکنواخت میباشد، عددی در دسترس و آسان در داخل کنترلگر دیجیتال. تاثیر و ویژگیهای روش زمانبهینه مقاوم مطرحشده، هم از طریق شبیهسازیهای کامپیوتری و هم تستهای تجربی و آزمایشگاهی بر روی یک نمونه اصلی و اولیهی مبدل باک همزمان (سنکرون) و یک اجرای VHOL الگوریتم کنترل بر روی یک دستگاه FPGA اعتبار کسب میکنند. مًتاولّی ، رٌسِتو ، اسپیازی ،تٍنتی[19] (1995) ]8[ یک کنترلکننده چند منظوره(همه کاره) فازی برای مبدلهای DC/DC مورد بررسی قرار دادهاند. بر اساس تعریفی کیفی از سیستمی که بایستی تحت کنترل باشد کنترل کنندههای فازی در اجرای عملکردهای مناسب توانا هستند حتی برای آن دسته از سیستمهایی که روشهای کنترل خطی در آنها با شکست مواجه میشوند مانند هنگامی که یک تعریف ریاضی ممکن نباشد یا در حضور تغییرات گسترده پارامتر. روش معرفیشده کلی و جامع میباشد و میتواند برای هرگونه توپولوژی مبدل DC/DC به کار برده شود. راهاندازی کنترلکننده نسبتاً ساده است و میتواند یک واکنش سیگنال کوچک را به همان سرعت و ثباتی که برای دیگر تنظیم کنندههای استاندارد وجود دارد و یک واکنش سیگنال بزرگ بهبود یافته را تضمین کند. دوشان بٌروجٍویچ و سودیپ مازومدٍر و علی نایفه[20] (2002) ]9[ یک کنترلکننده مقاوم را به وسیلهی ترکیب مفاهیم مربوط به ساختار متغیر انتگرالی (یکپارچه) و کنترل سطح شیبدار چندگانه برای مبدلهای باک dc-dcموازی، توسعه میدهند. مزیتهای این طرح عبارتند از: سادگی آن در طراحی، واکنش دینامیک مناسب، استحکام، توانایی بی اثر کردن خطای ولتاژ- باس و خطای بین جریانهای بار مربوط به ماژولهای مبدل تحت شرایط حالت تعادل، و توانایی کاهش دادن اثر دینامیکهای دارای فرکانس خیلی بالا با توجه به پارازیتهای موجود در سیستم حلقه بسته. آنها در اینجا روشی را برای تعیین ناحیه حضور و پایداری مربوط به مانیفلدهای لغزشی (شیبدار) برای چنین مبدلهای موازیای توضیح میدهند. نتایج واکنشهای دینامیک و حالت پایدار خوبی را نشان میدهند. فصل دوم: معرفی چاپر
2-1- مقدمه وظیفه چاپر تبدیل ولتاژ تنظیمنشده به ولتاژ تنظیمشده در سطح دلخواه است. بلوک دیاگرام کلی چاپر به صورت زیر است:
شکل2-1 بلوک دیاگرام چاپر
اساس مبدلهای dc-dc بر مبنای سوئیچینگ است. در مدار زیر در صورتی که ترانزیستور در ناحیه خطی کار کند،میتوان آن را با یک مقاومت (RT) مدل کرد.
شکل 2-2رگولاتور خطی
(2-1) VO=Vin – VCE
هر چه میزان جریان عبوری از ترانزیستور بیشتر شود، توان مصرفی طبق رابطه زیر افزایش می یابد:
P=RT*IL*IL , P=VCE * IL (2-2)
اما در همین مدار اگر ترانزیستور درحالت اشباع باشد، ولتاژ ورودی به خروجی منتقل میشود و اگر ترانزیستور در حالت قطع باشد، ولتاژ خروجی برابر با صفر است.( تنظیمکنندهی سوئیچینگ[21]) با توجه بهرابطه توان P = VI، توان مصرفی برابر با صفر است (در صورت ایدهآل بودن سوئیچ) و کل توان ورودی از منبع به بار منتقل میشود. مدارهای تنظیمکنندهی سوئیچینگ اساس کار چاپرها هستند. خروجی یک چاپر dc با بارمقاومتی ناپیوسته و شامل هارمونیکها میباشد. مقدار ریپلمعمولا با استفاده از یک فیلتر LC کاسته میشود. رگولاتورهای تغییردهندهبه صورت مدارهای مجتمع یافت میشوند. طراح میتواند فرکانس کلیدزنی را با انتخاب مقادیر Rو C نوسانکننده فرکانسی،انتخاب کند. به عنوان یک قانون سرانگشتی برای حداکثرکردن بازده، حداقل دوره تناوب نوسانگر باید حدود 100 مرتبه بیشتر از زمان کلیدزنیترانزیستور باشد. برای مثال اگر ترانزیستوری زمان کلیدزنی برابر داشته باشد،دوره تناوب نوسانگر خواهد بود کهدرنتیجه حداکثرفرکانس نوسانگر خواهد بود.این محدودیت ناشی از تلفات کلیدزنی ترانزیستور میباشد.تلفات کلیدزنی ترانزیستوربافرکانسکلیدزنی، افزایش ودر نتیجه بازده کاهش مییابد.به علاوه تلفات هسته سلف ها کارکرد با فرکانس بالا را محدود میسازد.
2-2- کنترل مبدلهای dc-dc در مبدلهای dc-dc ، متوسط ولتاژ خروجی برای برابری با یک سطح مطلوب باید کنترل شود، اگرچه ولتاژ ورودی و بار خروجی ممکن است نوسان داشته باشند.در مبدلهای dc-dcسوئیچینگ یک یا چند سوئیچ برای تبدیلdc از یک سطح به سطح دیگر به کار میرود. در مبدل dc-dc با یک ولتاژ ورودی داده شده، متوسط ولتاژ خروجی با کنترل مدت زمان روشن بودن و خاموش بودن سوئیچ کنترل میشود (، ). برای توضیح دادن مفهوم سوئیچینگ، یک مبدل dc-dc پایه در شکل 2-3 (a) بررسی میشود. متوسط مقدار ولتاژ خروجی که در شکل 2-3 (b) بستگی به و نشان داده شده است. یکی از روشها برای کنترل ولتاژ خروجی استفاده کردن از سوئیچینگ با یک فرکانس ثابت است ( یک سوئیچینگ ثابت با دوره تناوب ). مدت زمان روشن بودن سوئیچ برای کنترل متوسط ولتاژ خروجی تنظیم میشود. این روش مدولاسیون پهنای پالس PWMخوانده میشود. درصد وظیفه سوئیچ D است، که از نسبت مدت زمان روشن بودن سوئیچ به دوره تناوب سوئیچ تعیین میشود، و متغیر است. روشهای دیگر کنترل بیشتر معمولاند،که هم فرکانس کلیدزنی(و بنابراین دوره تناوب)و مدت زمان روشن بودن سوئیچ تغییر میکند.این روش تنها در مبدلهای dc-dc با ترانزیستورهای جریان مداوم به کار میرود. تغییرات در فرکانس سوئیچینگ فیلتر کردن ریپل اجزا در شکل موج خروجی و ورودی در مبدل را مشکل میسازد.
شکل 2-3 تغییرات dc-dc سوئیچینگ
شکل 2-4مدولاتور پهنای پالس (a) بلوک دیاگرام (b) سیگنالهای مقایسه
در سوئیچینگ PWM با یک فرکانس کلیدزنی ثابت، ولتاژ کنترل را میتوان با یک ولتاژدندانه ارهای مقایسه کرد تا سیگنال کنترلی PWM سوئیچ با کنترل حالت (on یا off) سوئیچ به دست آید. این عمل در شکل 2-4 (a) و 2-4 (b) نشان داده شده است. سیگنال ولتاژ کنترل معمولا با بزرگ شدن خطا یا تفاوت بین ولتاژ خروجی مطلوب و ولتاژ خروجی واقعی بدست میآید. فرکانس شکل موج متناوب با یک پیک ثابت،فرکانس کلیدزنی را ایجاد میکند. این فرکانس در کنترل PWM ثابت نگه داشته میشود و از چند کیلوهرتز تا چندصد کیلوهرتز انتخاب میشود.هنگامی که سیگنال خطا بزرگ شده و با سرعت کمی نسبت به زمان برای تولید فرکانس کلیدزنی تغییر میکند، بزرگتر از شکل موج دندانه ارهای باشد،سیگنال کنترل سوئیچ بزرگ میشود،و باعث روشن شدن سوئیچ میشود.در غیر این صورت سوئیچ خاموش است. از نسبت به پیک شکل موج دندانه ارهای از که در شکل 2-4، درصد وظیفه سوئیچ را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
(2-3)
مبدلهای dc-dc دو مد متمایز عملکرد میتوانند داشته باشند: 1) هدایت جریان پیوسته و 2) هدایت جریان ناپیوسته. در عمل، یک مبدل ممکن است در هر دو مد عمل کند، که مشخصات متفاوت قابل توجهی دارند. از این رو، یک مبدل و کنترل آن باید در هر دو مد عملکرد طراحی شود.
2-3- مبدل کاهنده [22] یک مبدل کاهنده یا باک یک ولتاژ متوسط کمتر از ولتاژ dc ورودی تولید میکند. کاربرد اصلی آن منابع قدرت dc رگوله شده و کنترل سرعت موتور است . مدار پایه در شکل 2-3 (a) از یک مبدل کاهنده برای بار مقاومتی خالص تشکیل شده است، سوئیچ ایدهآل، ولتاژ ورودی و بار مقاومتی خالص و شکل موج ولتاژ خروجی درشکل2-3 (b) به عنوان تابعی از موقعیت سوئیچ فرض میشود. متوسط ولتاژ خروجی را میتوان بر حسب درصد وظیفه سوئیچ محاسبه کرد.
(2-4)
بااستفاده از رابطه (2-3)
(2-5)
با تغییر دادن درصد وظیفه سوئیچ، میتواند کنترل شود. متوسط ولتاژ خروجی به صورت خطی با ولتاژ کنترل تغییر میکند.در کاربردهای واقعی، مدار قبل دو اشکال دارد: الف) در عمل بار ممکن است القایی باشد. حتی یک بار مقاومتی مطمئناً وابسته به اندوکتانس سرگردان است. این بدان معنی است که سوئیچ ممکن است انرژی القایی را جذب کند (یا پراکنده کند) و بنابراین ممکن است خراب شود. ب)ولتاژ خروجی بین مقدار صفر و نوسان دارد، و این در بسیاری از کاربردها قابل قبول نیست. مسئله انرژی القایی ذخیره شده با استفاده از یک دیود همانگونه که در شکل 2-5 (a) نشان داده شده است برطرف میشود.نوسانات ولتاژ خروجی با کاربرد یک فیلتر پایینگذر، شامل یک سلف و یک خازن بسیار کاهش مییابد. شکل 2-5(b) شکل موج ورودی به یک فیلتر پایینگذر (همانندولتاژ خروجی در شکل 2-3(b) بدون فیلتر پایینگذر) را نشان میدهد، که شاملمولفهdc و هارمونیکهای فرکانس کلیدزنی است و در شکل 2-5 (b) نشان داده شده است. مشخصه فیلتر پایینگذر با مقاومت بار R که در شکل2-5 (c) نشان داده شده میرا میشود. فرکانس از فیلتر پایینگذرکوچکتر از فرکانس سوئیچزنی انتخاب میشود،بنابراین واقعاً ریپل فرکانس کلیدزنی در ولتاژ خروجی رفع میشود. درکاربردهای معمولی که نیاز به ولتاژ خروجی لحظهای میباشد، ظرفیت خازن در خروجی بسیار بزرگ، فرض میشود.ریپل در ولتاژ خازن (ولتاژ خروجی) بعداً محاسبه میشود. در یک مبدل کاهنده، متوسط جریان سلف برابر متوسط جریان خروجی است، از این رو جریان متوسط خازن در حالت پایه صفر است.
شکل 2-5 مبدل dc-dc باک
2-3-1- مد جریان پیوسته شکل 2-6 شکل موج برای مد جریان پیوسته که در آن جریان سلف پیوسته است را نشان میدهد. هنگامی که سوئیچ روشن است برای مدت زمان ، سوئیچ جریان سلف را هدایت میکند و دیود بایاس معکوس است، در نتیجه ولتاژ مثبت از سلف عبور میکند. در شکل 2-6 (a) نشان داده شده است.این ولتاژ افزایش خطی در جریان سلف را ایجاد میکند. هنگامی که سوئیچ خاموش میشود، به خاطر ذخیره انرژی القایی ذخیره شده درسلف، همچنان در مدار برقرار است. در این حالت جریان از دیود عبور میکند و ، و در شکل 2-6 (b) نشان داده شده است.
شکل 2-6 حالتهای مدار مبدل باک (بافرض پیوسته): (a) سوئیچ روشن است (b) سوئیچ خاموش است
شرط پایدار ماندن جریان سلف این است که مقدار جریان در انتهای سیکل سوئیچزنی برابر با مقدار جریان در ابتدای سیکل بعدی باشد، به عبارت دیگر تغییرات جریان سلف یا انتگرال ولتاژ سلف در یک پریود باید برابر صفر باشد.
شکل 2-7 حالتهای جریان خروجی
یعنی مساحت A و B در شکل 2-6 طبق رابطه فوق باید برابر باشند:
یا
(2-6) (درصدوظیفه)
بنابراین در این مد، ولتاژ خروجی به طور خطی با درصدوظیفه سوئیچ برای یک ولتاژ ورودی داده شده تغییر میکند و به پارامترهای دیگر مدار بستگی ندارد. معادله قبلی را میتوان به سادگی از متوسط ولتاژ در شکل 2-5 (b) و تشخیص اینکه متوسط ولتاژ سلف در حالت عملکرد پایه صفر است اشتقاق کرد:
با صرفنظر از تلفات که وابسته به المانهای مدار است، توان ورودی با توان خروجی برابر است بنابراین:
(2-7)
از اینرو در مد جریان پیوسته، مبدل باک معادل یک ترانسفورماتور dc است که نسبت دور در این ترانسفورماتور معادل میتواند به صورت پیوسته و الکتریکی در رنج صفر تا یک با کنترل درصد وظیفه سوئیچ کنترل میشود. حتی اگر متوسط جریان ورودی از ترانسفورماتور عبور کند، شکل موج جریان ورودی لحظهای از یک مقدار پیک به صفر در مدت زمانی که سوئیچ خاموش است پرش دارد. بنابراین یک فیلتر مناسب در ورودی برای حذف اثر غیرمطلوب از هارمونیکهای جریان ممکن است نیاز باشد.
2-3-2-مرز بین هدایت پیوسته و ناپیوسته دراین قسمت معادلات را توسعه خواهیم داد و اثر پارامترهای گوناگون مدار را بر مد هدایت جریان سلف (پیوسته یا ناپیوسته) نشان میدهیم. شکل 2-8 (a) شکل موج و ، نشان میدهد. آغاز مرز بین مد پیوسته وناپیوسته جایی است که جریان سلف در انتهای مدت زمان خاموش بودن سوئیچ صفر میشود. در این مرز متوسط جریان سلف، با زیرنویسB [23] نشان داده شده است.
(2-8)
شکل 2-8 جریان در مرز بین هدایت پیوسته-ناپیوسته (a) شکل موج جریان (b) بر حسب D با ثابت نگه داشتن
بنابراین در این حالت (با قرار دادن مقدار برای ،، ،L و D )، اگر متوسط جریان خروجی (و از این رو متوسط جریان سلف) کمتر از که با معادله 2-8 مشخص شده، کمتر شود، ناپیوسته خواهد شد.
2-3-3- مد هدایت ناپیوسته بسته به کاربرد این مبدلها، هر یک از دو ولتاژ، ولتاژ ورودی یا ولتاژ خروجی در مدت زمان عمل کردن مبدل ثابت باقی میماند. هر دو نوع از عملکرد در زیر بحث میشود.
2-3-3-1- مد هدایت ناپیوسته با ثابت در یک کاربرد مثل کنترل سرعت موتور dc ، واقعاً ثابت باقی میماند و با تنظیم درصد وظیفه D مبدل کنترل میشود. از اینرو و متوسط جریان سلف در لبه مد هدایت پیوسته از معادله 2-8 برابر است با:
(2-9)
با استفاده از این معادله، شکل 2-8 (b) ، را به عنوان تابعی از درصد وظیفه D ، با ثابت نگه داشتن و پارامترهای دیگر نشان میدهد. همچنین نشان میدهد جریان خروجی ماکزیمم در مد هدایت پیوسته درحالت است.
(2-10)
از معادلات (2-9) و (2-10)
(2-11)
سپس نسبت ولتاژ در مد ناپیوسته محاسبه خواهد شد. در ابتدا فرض کنیم مبدل در مرز هدایت پیوسته عمل میکند، همانگونه که در شکل 2-8 (a) برای مقادیر T ، L ، D و داده شده است. اگر پارامترها ثابت نگه داشته شوند و توان بار خروجی کاهش یابد (به عنوان مثال مقاومت بار بالا رود)، متوسط جریان سلف کاهش خواهد یافت. همانگونه که در شکل 2-9، این عمل مقدار را بیشتر از قبل میکند و درنتیجه جریان سلف ناپیوسته میشود. شکل 2-9 مبدل باک در هدایت ناپیوسته
در مدت که جریان سلف صفر است، توان مقاومت بار توسط خازن فیلتر به تنهایی تأمین میشود. ولتاژ سلف در این مدت صفر است.دوباره، محاسبه انتگرال ولتاژ سلف از یک دوره تناوب تا صفر نتیجه میدهد:
(2-12) (2-13)
اگر شکل 2-9، باشد:
(2-14) (2-15)
(با استفاده از معادله 2-14)
(2-16)
(با استفاده از معادله 2-13)
(2-17)
(با استفاده از معادله 2-10)
(2-18) (2-19)
(از معادلات 2-13 و 2-19)
(2-20)
شکل 2-10 مشخصات مبدل باک را در دو مد عملکرد برای مقدار ثابت را نشان میدهد. درصد وظیفه به عنوان تابعی از برای مقادیر مختلف درصد وظیفه با استفاده از معادلات 2-6 و 2-20 نشان داده شده است. مرز بین مد پیوسته و ناپیوسته، به وسیله خطچین نشان داده شده است،و از معادلات 2-6 و 2-11 به دست آمده است.
شکل 2-10 مشخصات مبدل باک با ثابت نگه داشتن
2-3-3-2- مد هدایت ناپیوسته با مقدار ثابت در کاربردهایی از جمله منابع قدرت dc رگولهشده، ممکن است نوسان داشته باشد اما با تنظیم درصد وظیفه D ثابت نگه داشته میشود.از اینرو ،متوسط جریان سلف در لبه مد پیوسته از معادله 2-8 :
(2-21)
معادله 2-21 نشان میدهد اگر ثابت نگه داشته شود،ماکزیمم مقدار در در رخ میدهد:
(2-22)
عملکرد مترادف با و مقدار محدود ، فرضی است زیرا باید نامحدود باشد. از معادلات 2-21 و 2-22 داریم:
(2-23)
برای عملکرد این مبدلها که ثابت نگه داشته میشود، مفید است که درصد وظیفه D را به عنوان تابعی از به دست آوریم. با استفاده از معادلات 2-13 و 2-16 (که درصورتیکه یا ثابت نگه داشته شوند.) با استفاده از معادله 2-22 برای این حالت که ثابت نگه داشته میشود حاصل
(2-24)
درصد وظیفه D به عنوان تابعی از در شکل 2-11 با مقادیر متفاوت ، و ثابت نگه داشتن رسم شده است. مرز بین مد پیوسته و ناپیوسته از عملکرد با استفاده از معادله 2-23 به دست میآید.
شکل 2-11 مشخصات مبدل باک با ثابت نگه داشتن
2-3-4- ریپل ولتاژ خروجی در تجزیه و تحلیلهای گذشته، خازن خروجی به اندازه کافی بزرگ فرض میشود در نتیجه . هر چند ریپل در ولتاژ خروجی با یک مقدار کاربردی از ظرفیت الکتریکی میتواند با توجه به شکل موجهای نشان داده شده در شکل 2-12 برای مد هدایت پیوسته از عملکرد محاسبه شود. فرض میکنیم همه ریپل در از خازن و متوسط آن از مقاومت عبور کند، مساحت سایهدار در شکل 2-12 شارژ اضافی را نشان میدهد. بنابراین ریپل ولتاژ پیک تو پیک میتواند توسط رابطه زیر به دست آید: از شکل 2-6 در مدت زمان : (2-25) شکل 2-12 ریپل ولتاژ خروجی در مبدل باک از اینرو با جانشین کردن از معادله 2-25 در معادله قبلی به دست میآید:
(2-26) (2-27) اینجا فرکانس کلیدزنی و (2-28)
معادله 2-27 نشان میدهد که ریپل ولتاژ میتواند با انتخاب فرکانس از فیلتر پایینگذر در خروجی که است به حداقل برسد. همچنین،ریپل وابسته به توان بار خروجی دارد، تا وقتی که مبدل در مد هدایت پیوسته عمل میکند یک تجزیه و تحلیل مشابه میتوان برای مد هدایت ناپیوسته انجام داد. باید توجه کنیم که در منابع قدرت dc سوئیچینگ، درصد ریپل در ولتاژ خروجی معمولاً کمتر از یک درصد تعیین میشود. بنابراین این تجزیه و تحلیل در قسمتهای قبلی با فرض حاصل شده است. باید توجه کنیم که ریپل خروجی در معادله (2-25) با بحث مشخصات فیلتر پایینگذر سازگار است. مشخصات قطعات برای دیود: برای ترانزیستور:
فصل سوم: کنترل حالت لغزشی
٣ـ١ـ مقدمهمشکلات زیادی در پیادهسازی کنترل کنندههای طراحی شده بر روی سیستمهای حقیقی وجود دارد. یکی از مهمترین منشأ این مشکلات، عدم توانایی در مدلسازی دقیق سیستمهای حقیقی است.[1-2] به علاوه اگر هم این توانایی تا حد زیادی وجود داشته باشد، مدل به دست آمده آنقدر پیچیده میگردد که طراحی کنترلکننده مناسب را برای آن دشوار میکند. عدم دقت مدل، ناشی از دو مسأله است؛یکی عدم قطعیت در پارامترهای مدل[24] و دیگری دینامیکهای مدلنشده سیستم[25].[2] به علاوه وجود نویز نیز از مسایلی است که میتواند به همراه دو عامل ذکر شده، پیادهسازی کنترل کنندههای طراحیشده را بر روی سیستمهای حقیقی ناکام سازد. کنترل مقاوم و کنترل تطبیقی دو روش مهم و مکمّلی هستند که برای غلبه بر این مشکل پیشنهاد شدهاند. در ساختار یک کنترلکننده مقاوم دو مقوله مشاهده میشود: در یکی از آنها هدف کنترل سیستم است(مانند کنترل معکوس و یا کنترل خطیساز) و در دیگری مقابله با عدم دقت در مدل دنبال میشود. ساختار یک کنترلکننده تطبیقی،که نوعی کنترلکننده مقاوم است نیز به همین گونه میباشد جز اینکه در آن، مدل بر اساس اطلاعات به دست آمده به طور پیوسته به روز میشود.[3-4] یکی از سادهترین رویکردها در طراحی یک کنترلکننده مقاوم، کنترل حالت لغزشی[26] است. واضح است که کنترل یک سیستم توصیف شده توسط یک معادله دیفرانسیل درجه یک، بسیار سادهتر از کنترل سیستمی است که توسط یک معادله دیفرانسیل درجه n بیان میشود.در کنترل حالت لغزشی از این خصوصیّت استفاده میشود و به کمک یک تبدیل (سطح لغزشی) نشان داده میشود که میتوان به یک کنترل مقاوم دست یافت. یکی از مهمترین معایب این روش استفاده از کنترلکنندهای با ساختار متغیّر[27] است که به کمک سوییچینگ فرکانس بالای سیگنال ورودی کنترل محقق میشود. [6]این سوییچینگ فرکانس بالا میتواند باعث تحریک دینامیکهای مدلنشده سیستم (سنسورها، محرّکها و دینامیک صرفنظر شده خود سیستم در اثر تقریب) شود که چون این سوییچینگ ادامه مییابد فرکانسهای بالای مدلنشده سیستم نیز به نوسان خود ادامه میدهند که نوعی ناپایداری داخلی است. این پدیده همان وزوز[28] است که میتواند باعث تلفات حرارتی و از بین رفتن قطعات مکانیکی شود.[5] برای غلبه بر این مشکل اصلاحاتی در کنترلر اوّلیه پیشنهاد شدهاست.[2] مهمترین مسألهای که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد، وزوز میباشد. در این بخش پس از ارائه مثالی ساده در مورد کنترل ساختارمتغیّر،کنترل حالت لغزشی که حالتی خاص از کنترل ساختارمتغیّر است، بررسی میشود.مهمترین مشکلی که مورد تأکید است موضوع وزوز میباشد، روشهای کاهش و یا حذف آن بیان شده و معایب و مزایای آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
3-2- کنترل ساختار متغیربرای آشنایی با کنترل ساختار متغیر،ابتدا به مثال زیر توجه کنید.مساله دو انتگرالی زیر را در نظر بگیرید[7]:
(3-1)
فرض کنید که یک قانون پسخور[29] به صورت زیر به آن اعمال شود:
که k یک پارامتر اکیداً مثبت است. با جایگذاری (3-2) در (3-1) و ضرب دو طرف معادله در ، معادله زیر به دست میآید:
که c ثابت انتگرالگیری است و به شرایط اولیه بستگی دارد. نمودار صفحه فاز معادله (3-3) در حالت کلی یک بیضی است که ابعاد آن به شرایط اولیه بستگی دارد.در شکل (3-1) نمودار صفحه فاز، به ازای دو مقدار () رسم شدهاست. همانطور که از شکل پیداست، اگر هدف تنظیم[30] باشد؛ منحنی فاز هیچگاه به سمت مبدأ نخواهد رفت بلکه در هرکدام از چهار ناحیه به طور منظم فاصله منحنی فاز تا مبدأ کم و زیاد میشود. مثلا در شکل (3-1- الف) در ناحیه اول، فاصله از مبدأ در حال کاهش بوده و در ناحیة دوّم در حال افزایش است. در شکل (3-1- ب) عکس این حالت رخ میدهد.
شکل (3-1): منحنی فاز به ازای k1و k2با شرط 0 < k1 < 1 < k2
شکل (3-2): منحنی فاز با سیگنال کنترل دو وضعیتی
برای اینکه نشان دهیم فاصله منحنی شکل (3-2) از مبدأ مختصات،به طور مداوم در حال کاهش است،رابطه زیر را در نظر بگیرید:
(3-4)
طبق قضیه فیثاغورث، بیانگر فاصله نقطه از مبدأ است. بنابراین:
(3-5)
یعنی همواره منفی است؛ یعنی فاصله از مبدأ به طور مداوم در حال کاهش میباشد. اگر از دیدگاه پایداری لیاپانوف این مسأله بررسی شود، همان تابع لیاپانوفی است که پایداری سیستم را تضمین مینماید.
3-3- کنترل حالت لغزشیسیستم غیرخطی چندورودی چندخروجی[32] زیر را در نظر بگیرید[8] :
(3-6)
که تعداد ورودیهای سیستم بوده و نشان دهنده مشتق ام است و:
(3-7)
با تعریف بردار ورودی به صورت زیر:
(3-8)
میتوان معادله سیستم بالا را به صورت زیر نوشت:
(3-9)
که یک ماتریس میباشد. چنین سیستمی یک سیستم مربعی[33] نامیده میشود[2].هدف از طراحی کنترلکننده حالت لغزشی برای چنین سیستمی این است که بردار حالت بردار مرجع را تعقیب نماید. بدین منظور سطح لغزشی به صورت زیر تعریف میشود: [9]
(3-10)
در این معادله عملگر[34]، ماتریس شیب سطح و با بُعد بوده و برداری است.درایههای این ماتریس طوری تعیین میشوند که معادله هر یک از سطوح لغزشی به صورت زیر باشد:
(3-11)
که بوده و بهعلاوه یک مقدار ثابت مثبت است؛ در این صورت به صورت مجانبی به سمت صفر میل خواهد نمود. به عبارت دیگر در کنترل حالت لغزشی پایداری سیستم از نوع مجانبی است[9]. واضح است که عمده تلاش کنترلی[35] برای بردن حالتهای خطا به سمت سطح و محدود کردن دینامیک خطا روی سطح میباشد.چون دینامیک خطا روی سطح پایدار است، بنابراین روی سطح لغزیده و به صورت مجانبی به سمت مبدأ حرکت خواهد کرد. برای محدود کردن دینامیک خطا برروی سطح، از کنترلی با ساختار متغیّر (VSC) استفاده میشود که در حالت ایدهآل میتوان فرض نمود قابلیت سوییچ با سرعت بینهایت را دارد[10]. بنابراین کنترل حالت لغزشی از دو مرحله تشکیل شدهاست: در ادامه، خصوصیات هر یک از این دو مرحله بررسی میشود.
3-3-1- مرحله رسیدندر این مرحله سیگنال ورودی کنترل چنان طراحی میشود که در بدترین شرایط ممکن مسیر حالت خطا به سطح برسد که به معنی مقاوم[38] بودن سیستم است. از معایب عمده این مرحله این است که سیستم نسبت به نویز و اغتشاش، تغییرناپذیر[39] نمیباشد[10]. به عبارت دیگر سیستم تحت تأثیر اغتشاش،نویز و... قرار میگیرد و به همین دلیل دینامیکهای سیستم در این مرحله نامشخص و کنترلناپذیرند[10]. یعنی درست است که رسیدن مسیر حالت خطا به سطح تضمین میشود ولی اینکه چگونه و از چه مسیری به سطح میرسد بهطور کامل نامشخص است. بر همین اساس تلاشهای زیادی صورت گرفتهاست تا این مرحله حذف شود[11-13]. مبنای این روشها تعریف سطحی متغیر با زمان است به طوریکه حالتهای سیستم از ابتدا بر روی سطح قرارگیرند. مشکل همه این روشها وجود عدم قطعیّت در شرایط اولیه حالتهای سیستم است.
3-3-2- مرحله لغزشدر این مرحله سیستم نسبت به اغتشاش سازگار[40] تغییرناپذیر[41] میباشد[10] و این مهمترین خصوصیت کنترل حالت لغزشی است[1]. اغتشاش سازگار، اغتشاشی است که در راستاهای اثرگذاری سیگنال ورودی کنترل، به سیستم تحمیل میشود. به عنوان مثال همان سیستم (3-9) را که اغتشاش در آن وجود دارد، به صورت زیر در نظر بگیرید:
(3-12)
اغتشاش در صورتی سازگار است که بتوان آن را به صورت زیر نیز بیان کرد:
(3-13)
تغییرناپذیری نیز خصوصیّت و معیاری بهتر از مقاوم بودن است[10].میتوان گفت که تغییرناپذیری معادل است با مقاوم بودن بههمراه عملکرد[42] مناسب.باتوجه به تعریف سطح لغزشی درمعادله (3-11) واضح است که این سطح مستقل از هر نوع اغتشاشی (اعم از نویز، عدم قطعیت و دینامیک مدلنشده) میباشد و چنانچه حالتهای خطا روی این سطح باشند،دینامیکهای سیستم کاملا مشخص بوده و به راحتی قابل کنترل هستند. به علاوه توجه کنید که چون سطح تعریفشده پایدار مجانبی است این مرحله همچنان ادامه مییابد. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که چنانچه زمان مرحله رسیدن محدود نباشد به عبارت دیگر چنانچه همگرایی به سمت سطح، مجانبی باشد؛ چون مسیر حالت خطا هیچگاه به سطح نمیرسد، لغزشی روی سطح اتفاق نخواهد افتاد و فاز لغزش به کلّی از بین میرود و مسیر حالت خطا همواره در فاز رسیدن خواهد بود و چون این فاز مهمترین خصوصیت کنترل حالت لغزشی،یعنی خاصیت تغییرناپذیری را ندارد، ایده SMC از بین خواهدرفت[1]. به همین دلیل، برای اینکه رسیدن به سطح در زمان محدود تضمین شود از قانون رسیدن استفاده میشود[10]. بر این مبنا، سیگنال ورودی کنترل از معادلهای به دست میآید که رسیدن به سطح در زمان محدود تضمین شود؛این معادله به صورت زیر است:
(3-14)
بر این مبنا سیگنال ورودی کنترل از مجموع دو جمله تشکیل شده است[1-2،5-10]: قسمتی که از معادله به دست میآید و کنترلمعادل[43] نام دارد و نقش آن همانند یک کنترلکننده معکوس است و هنگامی وارد عمل میشود که حالتهای سیستم روی سطح باشند.روشهایی که فقط از این جمله استفاده میکنند، اطلاعات و دانش زیادی از سیستم نیاز خواهند داشت[2،9]. معمولا در روشهای هوشمند به منظور حذف وزوز فقط از این جمله استفاده شده و روش آموزشی در پیش گرفته می شود که رسیدن به سطح در زمان محدود تضمین شود[14-18]. قسمتی که از معادله به دست میآید و کنترل تصحیحکننده[44] نام دارد و هنگامی وارد عمل میشود که حالتهای سیستم از سطح جدا شوند. بنابراین با توجه به توضیحاتی که دادهشد در کنترل حالت لغزشی به منظور حفظ خاصیت تغییرناپذیری استفاده از تابع علامت[45] ضروری است. به علاوه بهره سوییچینگ یعنی باید طوری انتخاب شود که رسیدن به سطح را در زمان محدود تضمین نماید؛ به عبارت دیگر برای تابع لیاپانوف تعریفشده لازم است که رابطه زیر همواره برقرار باشد[1-2،5-10]:
(3-15)
که در این معادله یک عدد مثبت است.
3-3-3- مزایا و معایب کنترل حالت لغزشیمزایای این روش کنترلی عبارتند از[2،1]:
و معایب آن عبارتند از[2،1]:
3-4- بررسی اثر تأخیریکی از مهمترین مشکلاتی که درهنگام پیادهسازی کنترلکنندههای طراحیشده بر روی سیستمهای حقیقی بوجود میآید مسأله تأخیر در سیگنال ورودی کنترل است. به عنوان مثال فرض کنید که با یک روش مناسب، کنترلکننده حلقه بستهای[48] به صورت زیر، برای سیستم توصیفشده در معادله (3-9) طراحی شدهاست:
اگر بین زمان اندازهگیری حالتهای و اعمال ورودی به هردلیل ممکن (مثلا برای ساختن تابع)، تأخیری به مقدار ثانیه بوجود آید، آنگاه به جای ورودی به سیستم اعمال شده و معادله سیستم به صورت زیر خواهد بود: (3-17)
تأخیر موجب کاهش پایداری نسبی و یا عملکرد[49] نامطلوب در سیستم است. تأخیر حتی میتواند باعث ناپایداری سیستم شود[20-22].بررسی مسأله تأخیر وقتی مشکل و پیچیده می شود که هدف، طراحی یک کنترلکننده مقاوم باشد[20]. یکی از بهترین روشهایی که برای بررسی تأخیر وجود دارد، به صورت زیر است[20]:
متاسفانه انجام مرحله دوم این روش بسیار مشکل است؛ به همین دلیل مسأله تأخیر در کنترل حالت لغزشی تاکنون به صورت کلی مورد بررسی قرار نگرفتهاست. اما برای سیستمهای خطی کارهای زیادی انجام شدهاست. به عنوان مثال بااستفاده از روش ذکرشده، برای یک سیستم خطی با کنترل حالت لغزشی دو کران متفاوت برای تأخیر در سیگنال ورودی کنترل به دست آمدهاست.و همانطور که گفتهشد اگر این کرانها و باشند؛ شرط کافی برای پایداری سیستم تأخیردار، به صورت زیر بیان میشود: (3-18) 3-5- بررسی وزوزنوسانات فرکانس بالا اما محدود با دامنه کوچک را که موجب از بین رفتن سیستم و سوختن المانهای داخلی آن نمیشود؛ [5،19]ولی باعث تلفات گرمایی زیاد در مدارهای قدرت الکتریکی و یا فرسودگی اجزای متحرک مکانیکی میشود، وزوز مینامند که نوعی ناپایداری داخلی است[5]. برای حذف و یا کاهش وزوز ابتدا باید منشأ شفافی برای آن ارائه شود. اگر هر نوع نوسان در دینامیکهای سیستم وزوز شناخته شود، حذف آن بسیار مشکل و حتی غیرممکن است. به عنوان مثال[23] با استفاده از توابع توصیف[50] نشان داده شدهاست که در کنترل حالت لغزشی مرتبه بالا[51] امکان بروز وزوز وجود دارد. اگر منشأ بروز پدیده وزوز، تحریک دینامیکهای فرکانس بالای مدل نشده سیستم باشد (دینامیکهای صرفنظرشده سنسورها و محرکها و یا خود سیستم به منظور طراحی سادهتر کنترلکننده)، چون در عمل همواره دینامیک مدلنشده وجود دارد باز هم حذف وزوز ممکن نخواهد بود[19]. امروزه در اکثر روشهای ارائه شده حذف وزوز را معادل با حذف سوییچینگ سیگنال ورودی کنترل میدانند، و در بعضی از روشها برای صاف کردن سیگنال ورودی کنترل به ناچار از بهرههای بزرگی استفاده میکنند. اما همانطور که در[19] نشان داده شدهاست حتی با وجود صاف بودن سیگنال ورودی کنترل، در صورت استفاده از بهره بزرگ در سیستم حلقهبسته امکان بروز وزوز وجود دارد. بنابراین به طور وضوح دو عامل زیر باعث تحریک و نوسانی شدن دینامیکهای سیستم و بروز وزوز میشوند:
بنابراین وزوز را میتوان با درنظرگرفتن دو عامل زیر کاهش داد:
پنج روش عمده غلبه بر وزوز که به منظور کاهش و یا حذف آن ارائه شده اند عبارتند از:
در ادامه هر یک از این روشها توضیح داده شده و معایب و مزیتهای آنها بررسی میشوند.
3-5-1- روش لایه مرزیدراین روش در اطراف سطح سوییچینگ یک لایه تعریف کرده و سیگنال ورودی کنترل را چنان تعریف میکنیم که همواره حالتهای خارج این لایه را به درون این لایه سوق دهد.در این روش وزوز به طور کامل حذف نمیشود و همواره باید بین خطای تعقیب و وزوز مصالحه مناسبی برقرار شود[2،1].به عبارت دیگر برای کاهش وزوز،ضخامت این لایه را باید بزرگ در نظر گرفت که باعث افزایش خطای تعقیب میشود و چنانچه ضخامت این لایه کوچک باشد وزوز زیاد خواهد شد.توجه کنید اگرچه در این روش تغییرناپذیری از بین میرود ولی اکثر محققان این روش را پذیرفتهاند[19]. ولی برای حفظ خاصیت تغییرناپذیری سیستم حلقهبسته، ضخامت این لایه را نمیتوان بیش از حد بزرگ انتخاب نمود و همین عامل منجر به استفاده از بهره بزرگ در داخل لایه مرزی میشود. در این روش از معادله زیر استفاده میشود[2،1]:
(3-19)
که در آن ضخامت لایه مرزی است. واضح است که چنانچه مقدار کوچکی باشد بهره موجود در داخل لایه مرزی (یعنی ) بزرگ خواهد بود که می تواند باعث ناپایداری در داخل این لایه شود و این ناپایداری همان وزوز است. بنابراین گرچه این روش یکی از عوامل ایجادکننده وزوز را کاهش میدهد ولی عامل دیگر را بوجود میآورد.
3-5-2- روش لایه مرزی تطبیقیایده این روش بر این مبنا است که ضخامت لایه مرزی یعنی متغیر بوده و مطابق با یک الگوی منظم و روشی مدوّن[57] طوری تغییر نماید که وزوز به طور کامل حذف شود. در نگاه اول ممکن است اینچنین به نظر برسد که این روش، وزوز را به طور کامل حذف مینماید؛ ولی در این روش نیز به ناچار در داخل لایه مرزی از بهرهای بزرگ استفاده میشود. به عبارت دیگر گرچه این روش یکی از عوامل ایجادکننده وزوز را به طور کامل حذف میکند ولی موجب بروز ناپایداری در داخل لایه مرزی میشود. به عنوان مثال در [24]روشی پیشنهاد شده است که ضخامت لایه را بر مبنای حالتهای سیستم تغییر میدهد.هرگاه حالتهای سیستم از سطح دور شوند ضخامت این لایه بزرگ میشود و چنانچه حالتهای سیستم به سطح نزدیک شوند ضخامت این لایه کاهش مییابد. روش ارائه شده درمقاله فقط برروی سیستمهای خطی اعمال شدهاست و اعمال آن بر روی سیستمهای غیرخطی از جمله کارهایی است که میتواند در آینده انجام شود.در [2]روش دیگری پیشنهاد شده که برروی سیستمهای غیرخطی نیز اعمال شدهاست.مبنای این روش استفاده از یک فیلتر درجه اول پایینگذر است که از عبور نوسانات فرکانس بالا و تأثیر آنها بر دینامیک سطح یعنیجلوگیری میکند، بر این مبنا وزوز ناشی از سوییچینگ سیگنال ورودی کنترل حذف خواهد شد.
3-5-3- روش مبتنی بر رؤیتگردر این روش همانطور که از نام آن پیدا است،از یک رؤیتگر برای تخمین حالتهای سیستم استفاده میشود. درحقیقت دلیل عمده استفاده از این رؤیتگر ایجاد یک حلقه محلی است به طوری که عدم قطعیت و دینامیک مدلنشدهای در این حلقه وجود نداشته باشد[19]. این روش در شکل (3-3) نشان داده شدهاست[1].
شکل(3-3): پیادهسازی SMC براساس رؤیتگر به منظور حذف وزوز
همانطور که در این شکل دیده میشود دینامیک سیستم اصلی، سنسورها و محرکها (که عدم قطعیتها و دینامیکهای مدلنشده را شامل میشوند) در حلقهای که SMC در آن پیادهسازی شده است وجود ندارند. دلایلی که به عنوان عوامل حذف وزوز بیان میشوند عبارتند از[19] :
این دو دلیل سبب بیتاثیر شدن یکی از عوامل ایجادکننده وزوز (یعنی ناپیوستگی موجود در سیگنال ورودی کنترل) میشوند.
اما اشکالات عمدهای که در این روش وجود دارند عبارتند از :
3-5-4- کنترل حالت لغزشی مرتبه بالادر کنترل حالت لغزشی معمولی سطحی پایدار تعریف میشود و هدف آن است که سیگنال ورودی کنترل طوری تعیین شود که حتی در حضور اغتشاش سازگار و نویز، دینامیکهای سیستم روی این سطح قرار گیرند. برای غلبه بر اغتشاشات مذکور،استفاده از سوییچینگ روی سطح ضروری میباشد. اما در کنترل حالت لغزشی مرتبه بالا این سوییچینگ به مشتقات بالاتر سطح منتقل میشود بنابراین خود سطح صاف و هموار بوده و سوییچینگی در آن مشاهده نمیشود[1،26-27]. فرض کنید که هدف صفر کردن خروجی است، که بردار حالت سیستم بوده و متغیر با زمان است. به علاوه فرض کنید عدد طبیعی بیانگر مرتبه لغزش[58] سیستم باشد،یعنی تعداد دفعاتی که باید از نسبت به زمان مشتق گرفت تا سیگنال ورودی کنترل در آن ظاهر شود[27]. به عنوان مثال سیستمی با معادله زیر را در نظر بگیرید[27]:
(3-20) فرض کنید مرتبه لغزش این سیستم باشد، آنگاه خواهیم داشت:
(3-21)
که عملگر مشتق لی[59] است[2].اکنون هدف از طراحی کنترلکننده، صفر کردن در معادله (3-21) با استفاده از سیگنال میباشد.یکی از مهمترین مشکلات این روش این است که به علت استفاده از مشتق برای رسیدن به معادله (3-21)،به دانش و اطلاعات زیادی از سیستم نیاز است.به عنوان مثال درحالت مرتبه2[60] ()، مشتق معادله سطح لغزشی باید با کمک یک الگوریتم مناسب تخمین زده شود[28]. به علاوه در [23]با استفاده از توابع توصیفی[61] نشان داده شده است که در این روش نیز امکان بروز وزوز وجود دارد. همچنین اگر تعریف وزوز، به صورتی که ارائه شد پذیرفته شود، چون در این روش نیز در سیگنال ورودی کنترل از تابع علامت[62] استفاده میشود وزوز حذف نخواهد شد. 3-5-5- روشهای هوشمندهمانطور که میدانیم اغلب،در برخورد با سیستمهای حقیقی با عدم قطعیت و خطای زیادی روبرو هستیم و در صورت استفاده از روشهای سیستماتیک غیرخطی، برای افزایش دقّت ملزم به پرداخت هزینه زیادی میباشیم .برای مواجهه با این پدیده، پروفسور لطفیزاده رویکرد متفاوتی از هوش ماشین را ارائه کردهاست.او بین محاسبات سخت[63] و هوش محاسباتی مصنوعی مبتنی بر محاسبات نرم[64] تفاوت قائل شدهاست[8]. جهتگیری محاسبات سخت به سوی تحلیل و طراحی پروسهها و سیستمهای فیزیکی است و از خصوصیات آنها این است که دقیق میباشند. این محاسبات شامل موارد زیر میشوند: منطق دو ارزشی، سیستمهای غیرمبهم، آنالیز عددی، تئوری احتمال، معادلات دیفرانسیل، تحلیل تابعکها[65]، تئوری تقریب. از طرف دیگر جهتگیری محاسبات نرم به سمتی است که مصداق هوش برای آنها مناسبتر است و به طور عمده شامل منطق فازی، شبکههای عصبی مصنوعی و الگوریتمهای ژنتیک میشوند. از خواص این روشها تقریبی بودن آنها میباشد. اگرچه در محاسبات سخت،عدم دقت و عدم قطعیت مشکلات زیادی را بهوجود میآورند، در محاسبات نرم از خطاها و عدم قطعیتها برای رسیدن به راهحلی مناسبتر و با هزینه کمتر بهرهبرداری میشود. پروفسور لطفیزاده نشان داد که به جای محاسبات سخت، محاسبات نرم را باید بهعنوان پایه هوش مصنوعی درنظرگرفت[8]. مهمترین روشهای محاسبات نرم (هوش مصنوعی) عبارتند از:
در جدول (3-1) توانایی این روشها در کاربردهای مختلف با هم مقایسه شدهاست. همانطور که دیده میشود این روشها مکمل یکدیگر بوده و با استفاده از روشهای ترکیبی میتوان از مزایای آنها به طور همزمان استفاده کرد .
جدول (3-1): مقایسه قابلیتهای سیستمهای هوشمند در کاربردهای مختلف
مشکل عمده روشهای فازی عدم قطعیتهای فراوان آنهاست که ناشی از عدم قطعیتهای گفتاری انسان که این روش از آن سرچشمه میگیرد[29] میباشد. شبکههای عصبی نیز بار محاسباتی بالایی دارند[30]. سرعت همگرایی الگوریتمهای ژنتیکی نیز کم میباشد[31]. به همین دلیل در اکثر کاربردها از روشهای ترکیبی استفاده میشود. در ادامه کاربردهای محاسبات نرم و یا همان هوش مصنوعی در کنترل ساختار متغیّر و به خصوص کنترل حالت لغزشی بررسی میشوند. استفاده از محاسبات نرم در کنترل ساختار متغیر با هدف کاهش پیچیدگی پیادهسازی عملی این نوع کنترلرها میباشد و برعکس استفاده از تئوری ساختارمتغیر در محاسبات نرم؛ به منظور تحلیل سادهتر پایداری ساختارهای هوشمند و یا مقاومکردن آنها است. به عنوان مثال درهنگام آموزش یک شبکه عصبی،استفاده از SMC میتواند همگرایی و پایداری الگوریتم آموزشی را تضمین نماید. در ادامه تعامل منطق فازی و شبکههای عصبی با کنترل ساختار متغیر، به طور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد. میدانیم روشهای هوشمند به هیچوجه مدوّن نبوده و نمیتوان دستهبندی مشخصی از این روشها را ارائه کرد.
3-6- نتیجه گیریبا توجه به توضیحات دادهشده واضح است که برای حذف وزوز باید بر دو عامل به وجودآورنده آن غلبه شود. به علاوه هر یک از روشهایی که تاکنون پیشنهاد شدهاند معایبی دارند و هیچکدام نمیتوانند وزوز را به طور کامل حذف نمایند. تنها روشهایی که توانایی غلبه بر این مشکل را دارند روشهای هوشمند هستند. بههرحال تواناییهای روشهای هوشمند بر هیچ محقّقی پوشیده نیست ولی این روشها نیز نمیتوانند بر طرفکننده نیاز به یک روش تحلیلی مدوّن مبتنی بر روشهای غیرخطی باشند.
|
[1] Bidirectional flyback
[2] Boost converter
[3] Buck converter
[4] Buck-Boost converter
[5] Cuk converter
[6]P.Mattavelli L.Rossetto G.Spiazzi
[7]sliding mode
[8]triggers
[9]Cuk
[10]Sepic
[11] Toliyat
[12] Chihming Shen
[13] Chihchiang Hua
[14] compensator
[15] Chok-You Chan
[16] Costabeber
[17] Mattavelli
[18] Saggini
[19] P. Mattavelli, L. Rossetto, G. Spiazzi, P.Tenti
[20] Ali H. Nayfeh ، Sudip K. Mazumder ،Dushan Borojevic´
[21] Switching regulatr
[22]Bcuck converter
[23]boundary
[24] Structured or Parametric Uncertainties
[25] Unstructured Uncertainties or Unmodeled Dynamics
[26]Sliding Mode Control (SMC)
[27] Variable Structure Control (VSC)
[28] Chattering
[29]Feedback
[30]Regulation
[31] Variable Structure Control
[32]Multi Input Multi Output (MIMO)
[33] Square System
[34]Operator
[35]Control Effort
[36] Reaching Phase
[37] Sliding Phase
[38] Robust
[39]Invariant
[40] Matched Disturbance
[41] Invariance
[42]Performance
[43] Eqivalent Control
[44] Corrective Control
[45]Sign Function
[46]Tracking
[47] Vulnerability
[48]Closed Loop
[49]Performance
[50]Describing Functions
[51]Higher Order Sliding Mode Control
[52]Boundary Layer Method
[53]Adaptive Boundary Layer Method
[54]Observer Based Method
[55]Higher Order Sliding Mode Control
[56]Intellegent Methods
[57]Systematic
[58]Sliding Order
[59]Lie Derivative
[60]2-Order Sliding Mode Controller
[61]Describing Functions
[62]Sign Function
[63]Hard Computing
[64]Soft Computing
[65]Functional