فهرست
پیشگفتارالف
مقدمه1
فصل اول ـ کتابها1
فصل دوم ـ پایاننامهها89
فصل سوم ـ مقاله ها149
نمایه455
فرم اطلاعات پایاننامههای کارشناسی ارشد
نام واحد دانشگاهی: سبزوار کد واحد: 127 |
کد شناسایی پایاننامه: 12720101812017 |
نام و نام خانوادگی دانشجو: فاطمه زهرا توانچه شماره دانشجویی: 8021131009 |
سال و نیمسال اخذ پایاننامه: 83-82 ترم دوم |
عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد یا دکترای حرفهای: کتابشناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر (کتاب، مقاله، همایش) 1300 تا 1383 |
|
تعداد واحد پایاننامه: 4 |
نمره پایاننامه دانشجو به عدد: به حروف: |
چکیده پایاننامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): در عصری که بدان عصر انفجار اطلاعات گفته میشود و روزانه هزاران داده به صورت منابع دیداری و شنیداری، چاپی و غیرچاپی، در سراسر جهان تولید میشود و به انبوه چندمیلیونی اطلاعات موجود میپیوندد؛ وجود کتاب شناسیها، با توجه به نقش بنیادین تحقیق، برای دسترسی هرچه زودتر منابع و جلوگیری از تکرار چندباره پژوهشهای انجام شده، برای محققان و علاقمندان، ضروری به نظر میرسد. کتاب شناسیحاضر که پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است؛ با همین هدف گردآوری شده است. این کتاب شناسی که نوعی کتاب شناسیموضوعی و توصیفی به شمار میرود و برپایه آیین نگارش علمی نوشته شده است؛ کتابها، مقالهها و پایاننامههایی را که در فاصله سالهای 1300 تا 1383 دربارة دستور زبان فارسی و گویشهای ایرانی نوشته شده است، معرفی میکند. همچنین مواردی چون پرسش و پاسخها، نکتهها، گزارش، و مصاحبه و معرفی کتاب نیز آورده شده است. منابعی که توسط گردآورنده به طور مستقیم دیده نشده است. این اثر، با نمایههایی چون نمایه عنوان و نمایه اشخاص پایان مییابد. |
پیشکش
اگر تنها، تنها و تنها، در سکوت چهار دیوار اطاق خویش، عید را و قدر را، به نوشتن سر کردم، اگر فراتر از یک سال، در کوچههای پرازدحام جوانیام، تنها به آهنگ نوشتن، گام برداشتم؛ اگر چشمانم، ترانة خواب را به دیدار عاشقانة یک تولد، به سرخی سختترین خستگیها سخاوتمندانه بخشید؛ همه را پیشکش مرجانهای نگاه شاهنشاه سرزمین وجودم، امام (رضا)، که آسمان اعتمادم به تمامی از آن اوست و جادوی گنبد او زنجیر شرم قلم من است؛ میکنم.
پیشکشی از سر تعظیم، به وسعت باوقار دستان پدرم، حرمت سجادة چشمان مادرم و نجابت آسمان قلب خواهرم لیلا، این سه نقطه پیوستة مثلث زندگیام.
Thesis Identification code: 12720101812017
|
Univer Sity Branch:sabzevar Branch code: 127 |
Year And semester Of Thesis Extraction: 2003-4
|
Student First And Last name: Fatemeh zahra tavancheh Student Code: 8021131009 |
Thesis Title of M.A.:Modern Persian Grammar (Book,paper,conference)1921-2004 |
|
Thesis Mark In Number: In Letter: |
Unit number Of Thesis: 4 |
THESIS ABSTRACT: In a Period Called Era Of Data Explosion,Every Day,Thousands of Data Are Produced In Different Fields In All Over The World such As:Audio-Visual,printing & Non-printing Matters And Added To The Existing Millions Of Data.
Considering The Fundamental Role Of Research,The Existence Of Bibliography Is Necessary To Researchere And The Interested People To Knowledge;So It Facilitates Gathering Sources And Prevents Repetition and Research Rerunning.
The Present Bibliography Which Is Prepared As Thesis for M.A. Degree In Persian Language & literature Has Been Provided For The Same Aim. It Is a Kind Of Descriptive,Subjective One And Compiled Based On Scientific Rules Of Writing.It Presents Book,Paper And Thesis Written On Persian Grammar And Persian Dialects Between 1921 to 2004. There Are Also Included Some Other cases Such As Discussion & Debate,Points,Reports,Interviews And Introduction Of books. Sources Which Have Not Been By The compiler,Herself,Are Marked By Asterisks;But In Relation Whit Thesis,All Available Sources Are Marked By Asterisks.
This Work Ends By A Presentation Of Title,Author And Presentation.
|
واژه دستور در زبان فارسی قدمتی طولانی دارد. اما معانی اولیه آن غیر از آن چیزی است که امروزه به عنوان یک علم از آن نام برده میشود. قبل از آوردن کهنترین معانی آن باید یادآور شویم که این واژه در فرهنگ نفیسی، اسم عربیِ مأخوذ از فارسی، در فرهنگ آنندراج، فارسی و در مدارالأفاضل، عربی معرفی شده است. «"دستور" [به فتح دال] صاحب دست و مسند و آنکه در تمشیت امور بر او اعتماد کند و به معنی اجازت و رخصت نیز آمده و به این معنا "دستوری" نیز گویند.»[4]؛ «وزیر و منشی باشد ... و چوب گندة درازی را نیز گویند که به عرض بر بالای کشتی اندازند و میزان کشتی را بدان نگاه دارند.ـ و چوبی که در پس دراندازند تا در گشوده نگردد.»[5]؛ «کتابی که در او مایحتاج چیزها نوشته شده باشد و نسخه جامع کل حساب که نسخههای دیگر از آن بردارند. جمع: دساتیر...ـ دستورات: صد یکی که به زمیندار در وقت جمع اراضی داده میشود.»[6]؛ «دستور به ضم، وزیر ـ فارسیان آن را به فتح استعمال کنند به معنی مذکور و به جای اعتماد و چوب فروترین جهاز که به بادبان بندند.»[7]؛ «... طرز و روش بود ـ مقتدای امت زرتشت باشد از مقوله موبد.»[8]؛ «... و این لغت را عرب تصرف کرده اول آنرا که مفتوح است، مضموم ساخته، استعمال نمایند چرا که وزن فعلول به فتح الف در عربی نیامده.»[9]
اما با پیدایش علم قواعد زبان فارسی و جایگزینی واژة دستور به جای قواعد یا صرف و نحو، معانی اختصاصی و تازهای برای این واژه ارایه شد که نمونههایی از آن آورده میشود:
1ـ «دستور زبان فارسی از قاعدههایی که برگرفته از زبان است و درست گفتن و درست نوشتن را در بیان فکر و مطلب به ما میآموزد؛ فراهم آمده است.»[10]
2ـ «قواعدی که به یاری آنها شناخت اجزای سخن و عوامل تشکیلدهندة گفتار انجام میگیرد؛ دستور زبان نامیده میشود.»[11]
3ـ «دستور، قوانینی است که مطابق آن شخص میتواند در زبانی، درست و بیخطا، سخن بگوید و بنویسد.»[12]
4ـ «دستور زبان، دانشی است که ساختمان زبان را بیان میکند. وسیلهای است برای رسانیدن یا ثبت مقصود انسان که در صورت بیان کردن، به آن سخن یا گفتار یا کلام گویند.»[13]
دستور زبان «گرامر» به یونانی «گراماتیکه = grammatiké» و به لاتینی «گراماتیکا= grammatica» گفته میشود. [14] «گرامه» در یونانی به معنای «حروف الفبا» است واز این رهگذر اشارهای است به نوشتن.[15]
نخستین کسی که دستور زبان را نگاشت، فردی از هند به نام «پانی نی» است که به قول «ماکس میولرو موریس لروی» و «جان هیور» و «جان لیونزد» در قرن چهارم پیش از میلاد و به گفته «گلد زیهر»، دانشمند آلمانی، در قرن هشتم و به تأیید «بلوم فیلد»، دانشمند آمریکایی، در حوالی 350ـ250 قبل از میلاد و به قول «جان کرول» آمریکایی، در قرن سوم قبل از میلاد میزیسته است. وی دستور زبان سنسکریت را نگاشته است.[16]
اما در یونان باستان نخستین کسی که به تقسیم جنس به انواع سهگانه مذکر، مؤنث و مخنث پرداخته است، فیلسوف معروفِ سوفسطایی به نام «پروتاگوراس = Protagoras» است که در قرن
پنجم میزیسته است.[17] پس از وی، «افلاطون» (427 ق.م ـ 347 ق.م) در کتاب خود به نام «کرتیلوس» مسأله قراردادی یا طبیعی بودن منشاء زبان را، که بعدها دو مکتب فکری طبیعیگرایان و قراردادیگرایان را در دانش زبان شناسی جدید بوجود آورد، مطرح کرد و در کتاب دیگر خود به نام «سوفست»، برای اولین بار، «فعل = rhema» و «اسم onoma» را تعریف نمود و میان آن دو تمایز قایل شد. [18]
بعدها «ارسطو»، برجستهترین شاگرد افلاطون، مقولة «حرف syndesmol» را به مقوله بالا افزود
و در رسالهای با نام «اندر عبارت = on Interpretation» مخالفت خود را با طبیعی بودن زبان، بیان
کرد.[19] و درپی او «رواقیون» چهارحالت «فاعلی= nominative»، «مفعولی = accusative»، «اضافی =
genitive» و «مفعولالیهی= dative» را مطرح کردند. ولی تقسیمبندی کلام به هشت جزء، برای اولین بار به وسیله «دیونی سیوس تراکس = Dionysius Thrax» مطرح شد. این دانشمند یونانی صد سال قبل از میلاد میزیسته است، وی کاملترین دستور زبان یونانی را نگاشته و برای نخستین بار دستور زبان را علمی مستقل بیان کرده است. تقسیمبندی او همچنان در دستور زبان سنتی امروز باقی مانده است و با اضافه شدن «صوت» به صورت: اسم، صفت، فعل، ضمیر، حرف تعریف، حرف اضافه، قید، حرف ربط و صوت به کار میرود.[20] بعد از او «آپولونیوس دیسکولوس»، برای اولین بار به طرح نحو زبان یونانی پرداخت. وی اجزای هشتگانه کلامِ دیونوسیوس را با تعاریفی جدید و با استفاده از اصطلاحات فلسفی در کارش به کار برد. [21]
از سوی دیگر، رومیان برای نوشتن دستور زبان لاتین از سبک و سیاق یونانی بهره گرفتند . اما
در زبان لاتینِ باستان طبقهای از کلمات، که بتوان آن را هم ردیف با طبقه حرف تعریفِ زبان یونانی قرار داد ، وجود نداشت و بنا به همین دلیل ، این طبقه از حروف در زبان یونانی حذف شد اما
دانشمندی به نام «رمئیوس پاله مون»، که احتمالاً در قرن اول میلادی میزیسته است؛ طبقة «اصوات» را بیان کرد تا طبقهبندی تراکس همچنان ثابت بماند. [22] تقلیدهایی این چنین از دستور زبان یونانی، این
پندار را پدید آورد که دستور این زبان، یک چارچوب همگانی است که برای سایر زبانها هم به کار میرود[23] به طوری که از دستورهای نوشته شده از سوی برخی دانشمندان یونانی، مانند «ایلیوس دوناتوس= Donatus» دانشمند سده چهارم میلادی با عنوان «فن صغیر= Ars minor» و «پریسکیانوس = Priscian/ priscianus» دانشمند سده پنج و شش میلادی با عنوان «مقولات دستوری»، در تمام دوران سدههای میانه (500 تا 1500 میلادی) برای کتابهای درسی استفاده شد.[24]
در قرون وسطی که فاصلة زمانی قرن پنجم تا قرن پانزدهم را دربر میگیرد؛ فلاسفه مسیحی برای تحلیل زبانی که زبان وحی و الهامات آسمانی محسوب میشد؛ به اقداماتی دربارة دستور زبان دست زدند و به برخی مشخصات دستوری، مانند تمایز اسم و صفت، مطابقه دستوری (مطابقه برخی واژههای مرتبط در جمله)، کمیت دستور (مطابقه میان دو عنصر از مقولههای متفاوت، مثلاً فعل و اسم) و بدل در زبان لاتین دست یافتند. البته همه پژوهشهای زبان لاتین در خدمت عقاید و الهیات مسیحی به کار میرفت.[25]
اما در انگلستان، در حدود سال 1000میلادی «الفریک، پیر دیر اینشام = Eynsham» کتاب دستور زبان و مکالمات خود را که از نخستین کتابهای دستور زبان انگلیسی بود، با الگوبرداری از نظام دستوری پریسکیانوس نگاشت و بدینسان دستور زبان پریسکیانوس الگویی برای سایر دستورنویسان انگلیسی شد.[26]
آمیختگی فلسفه و زبان در قرن هفدهم رخ داد و بازتاب آن، پدید آوردن دستورهای عمومی بود که معروفترین آن «دستور عمومی و عقلانی = Grammaire génerale et raisonée» است که به دستور رویال (Port-royal) معروف است و در سال 1660 م انتشار یافت.[27] اما آنکه بیشتر از همه فلسفه را وارد مباحث دستوری زبان کرد «Condillac»، حکیم و روانشناس فرانسوی بود. کتاب او در سال 1775 م منتشر شد. او کلام و اجزاء کلام را به عنوان جلوهای از فکر تحلیل کرد و خواهان تدوین دستور زبان کلی برای همه زبانها بود. و این فکر او به کوشش برای زبانهای عمومی، از جمله «اسپرانتو» شد. نمونه کامل دستور زبان کلی را با نام «دستور دستورها» در اوایل قرن نوزدهم میبینیم که دانشمندی به نام «Giraut Duviver» نوشته است.[28] از دانشمندان همین دوره، میتوان فیلسوف و ریاضیدانِ معروف، «گوتفیرد ویلهم فن لایبنیتس» را نام برد که در قلمرو زبان شناسی ادعا کرد که کلیه زبانهای موجود در اروپا و آسیا از یک واحد مشتق شدهاند. ادعاهایی از این دست سبب شد تا دیگر دانشمندان به کشف خویشاوندی زبانهای مختلف و نیز شناخت منشاء زبانها بپردازند.[29]
در قرن بیستم دو روانشناس به نامهای «دامورت = J. Damourette» و «پیش = E.pichon» در کتاب خود به نام «بررسی دستور زبان فرانسه» زبان را از نظر روانشناسی و روانکاوی مطالعه کردند و بر منطق قدیم حاکم بر دستور زبان، که کلمات را در حکم ابزار منطقی میدانست و آنها را بر همین پایه تقسیمبندی میکرد؛ خط بطلان کشیدند و همین امر سبب شد تا تقسیمبندیهای تازهای برای کلمات مطرح شود.[30]
از دانشمندان بزرگ دیگر قرن نوزدهم میتوان فردینان دوسوسور (Ferdinan de sausure) را نام برد که بنیانگذار زبانشناسی نوین به شمار میرود. وی مطالعه نظاممند زبان و زبانها را تشخیص داد و شرایط تحقق دستاوردهای زبان شناسی قرن بیستم را فراهم کرد.[31]
از دیگر کسانی که انقلابی راستین (تعریف تامس کوهن = Thomas Kuhn) در زبانشناسی ایجاد کرد؛ نوام چامسکی «Noam, Chomsky» است که گام آغازین مطالعات زبان شناسی خود را با نوشتن پایاننامهاش درباره دستور زبان زایشی عبری نوین، برداشت.[32] «چامسکی زبانشناسی را به بخشی از دانش روانشناسی تبدیل میکند و در مقابل همه آن تلقیهایی که زبان را بر حسب نحوه کاربرد آن تحلیل میکند؛ میایستد. چامسکی تمایز قاطعی قایل است میان «دانستن یک زبان» و «کنش زبانی».»[33]
درباره نخستین واضع صرف و نحو عرب، روایات گوناگونی وجود دارد اما معروفترین آنها «حضرت علی» را واضع علم نحو و «ابوالاسود دؤلی»، متوفی سال 67 ه .ق، را مدون نحو دانسته است. «سیوطی» در کتاب «بغیة الوعاة و المزهر»، اولین واضع علم صرف را «معاذ هراء»، متوفی 187 ه .ق، که از ایرانیان مقیم کوفه بوده است؛ معرفی کرده است.[34]
اما از آنجایی که دستور زبان هر سرزمین، به دلیل استعمال روزمره از آن زبان، برای اهل آن تازگی ندارد؛ همین امر سبب میشود اهل آن زبان خود را بینیاز از تدوین قواعدی منسجم برای آن زبان ببینند، اما هنگامی که ملتی نیازمند آموختن زبان بیگانه گردد؛ در صدد برمیآید تا قوانین میان اجزای کلام آن زبان را کشف کند همین مسأله سبب نوشتن دستور آن زبان میشود. شاید بتوان گفت که به دلایل متعددی از جمله پذیرفتن دین اسلام، ایرانیان، نخستین تدوینکنندگان دستور زبان عربی بودند. نخستین مراکز تحقیق در زبان عربی، مصر و کوفه، دو شهر قدیم ایرانی بود و «سیبویه فارسی»، متوفی سال 183 ه .ق، صاحب نخستین کتاب بزرگ و جامع در علم نحو با نام «الکتاب» است.[35] و اینگونه، در برههای از زمان که داشتن قوانین مکتوب برای زبان فارسی مطرح نبود؛ از سوی مردمان همین سرزمین، دستورهایی برای دیگر زبانها نگاشته میشد که پس از قرنها هنوز هم توجه دستورنویسان و مراکز علمی و دانشگاهی عرب را به خود معطوف داشته است. در مورد دستورنویسی در میان اعراب تا همین جا بسنده میشود و در قسمتهای دیگر به پیروی دستورنویسی ایرانیان از دستورنویسی عرب اشارهای کوتاه خواهد شد.
در کتابها و مقالات مختلف، دربارة نخستین دستورنویس زبان فارسی، اختلافنظر وجود دارد که آن تعداد از نظریاتی را که مشاهده شد؛ گردآوری کرده و در این جا میآوریم:
1. کهنترین کتاب فارسی که به طور جانبی و در خلال پرداختن به فن عروض و قافیه مباحثی از دستور زبان فارسی را بیان داشته است، کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم»، تألیف «شمسالدین محمد بن قیس رازی» است. برخی تألیف این کتاب را سال 623 ه .ق.[36] و برخی آن را 630 ه .ق.[37] دانستهاند.
2. احمد منزوی در معرفی کتاب «تاج الرؤس و غرة النفوس»، از «احمد بن اسحاق قیسری»، نام برده است. تألیف این کتاب پیش از 898 ه .ق. است. وی پس از معرفی کتاب، داخل پرانتز مینویسد: «شاید نخستین دستور زبان فارسی باشد.»[38]
3. جلالالدین همایی بعد از کتاب المعجم به کتابی به نام «منطق الخرس فی لسان الفرس» نوشته ابوحیان نحوی، متوفی 745، اشاره میکند که به زبان عربی در قواعد زبان فارسی نوشته شده است. سپس کتاب «قواعد صرف و نحو فارسی» تألیف عبدالکریم بن ابی القاسم ایروانی را نخستین کتاب در موضوع قواعد زبان فارسی میداند که در قرن سیزدهم هجری تألیف و در تبریز چاپ شده است آنگاه دربارة میرزا حبیب سخن میراند.[39]
4. نخستین کسی که کلمه «دستور» را به جای واژههای «گرامر»، «نحو»، «قانون» و «قواعد» زبان فارسی اختیار کرد و قواعد فارسی را از محدوده تقلید و ترجمه دستور عرب بیرون آورد؛ «میرزا حبیب اصفهانی» متخلص به «دستان»، متوفی 1315 ه .ق. است. وی سعی کرده است برای دستور زبان فارسی، دستوری مستقل پدید آورد. دو کتاب وی «دستور سخن» و «دبستان پارسی» است.[40] خانم اینال صاوی، ایشان را پس از حاج محمد کریم خان کرمانی، به عنوان کسی که دستور زبان فارسی را به صورت دانشی مستقل نگاشته است؛ معرفی میکند.[41]
5. حسن صدر حاج سید جوادی مینویسد: «نخستین کسی که دستور زبان فارسی را به صورت مستقل نوشته»، و حدود دو قرن قبل از میرزا حبیب اصفهانی در «ملتان» میزیسته، نام وی «عبدالصمد زنده ملتانی»، صاحب کتاب «اصول فارسی» است.»[42] اما احمد منزوی با آوردن دلایل گوناگونی از جمله این بیت: ختم شده نامه دیدهام لایق سن تاریخ زو کنم «غایق»، که ملتانی در پایان رساله خود آورد؛ تاریخ انجام کار را 1699 م دانسته است[43] و این نظر را رد میکند و مینویسد:
6. « «اصول فارسی» عبدالصمد ملتانی دومین اثر است در دستور زبان فارسی و نخستین آن «قواعد الفرس»، کار «ابن کمال پاشای ترک، احمدبن سلیمان بن کمال پاشای ترک» میباشد که در سال 931ق/1535م نگاشته است».[44] خانم اینال صاوی این اثر را قدیمیترین نسخه قابل اعتماد از دستور زبان فارسی دانسته است و وفات نویسنده آن را 940 ه .ق. آورده است. [45] وی دربارة نخستین دستوریِ زبان فارسی چنین مینویسد:
7. «تا آنجا که نگارنده خبر دارد، حاج محمدکریم کرمانی، نخستین کسی است که صرفاً در راه تهیه دستور زبان فارسی گام برداشته و اثری تازه و آموزنده پدید آورده است، چنانکه خود او در مقدمه نوشته که تا پیش از وی کتابی در این باب دیده نشده است.
گرچه شمس قیس رازی و جهانگیری و دو سه تن از شاگردان مکتب آنها در بنای دستور زبان پارسی، پایههایی نهادهاند و برخی از مطالب دستوری را به مناسبتهایی به رشته تحریر کشیدهاند، ولی قصدشان تهیه دستور زبان نبوده است. پس میتوان گفت: گوی سبقت را در این میدان، حاج محمد کریم خان ربوده است و نشان افتخار تهیه دستور زبان، شایستة شأن اوست، چه «اَلْفَضْلُ لِلْمْتَقدّم». راستی او را حقی بزرگ بر گردن دستورنویسان است و کسانی که بر اثر وی کتاب دستور نوشتهاند؛ کارشان آسانتر و راهشان هموارتر بوده است.»[46]
احمد منزوی کتاب «صرف و نحو فارسی»، اثر حاج محمد کریم خان بن ابراهیم کرمانی قاجار را نوشتة سال 1276 ه .ق/ 1859 م میداند و داخل پر انتز مینویسد: «دستور زبان عربی که با فارسی نیز سروکار دارد.»[47]
8 . خسرو فرشیدورد پس از آوردن نظر سایرین دربارة نخستین دستورنویس زبان فارسی، چنین مینویسد: «قدیمیترین کتابی که پیش از همه به قواعد زبان فارسی اشاره کرده است، «دانشنامه علایی» است که ابنسینا، نویسنده آن، در بخش منطق این کتاب، آنجا که میخواهد از دلالت لفظی سخن به میان آورد، کلمه را به سه قسم تقسیم میکند: اسم، کلمه (فعل)، ادات (حرف) و در این زمینه دو سه صفحه مینویسد. حکمای دیگر ایران نیز مانند خواجه نصیرالدین در «اساس الاقتباس» و قطب الدین شیرازی در «درةالتاج» چنین کردهاند. بنابراین، ابنسینا، نخستین دستور نویس فارسی به شمار میرود، همان طور که حکمای یونان هم اولین دستورپژوهان زبان یونانی بودهاند».[48] ابنسینا متولد 370 ه .ق. و متوفی سال 428 ه .ق است.
9. محمد جواد شریعت، در سفری که به چین داشته است؛ در کتابخانه مسجد «دونگ شﻰ =
DUNG SHI» در شهر پکن با کتابی به نام «منهاج الطّلب» روبرو میشود که فردی چینی به نام محمد بن الحکیم الزّینیمیّ الشّندونیّ الصّینی در سال 1070 ه .ق. به زبان فارسی نگاشته است. وی این کتاب را کهنترین دستور زبان فارسی به فارسی دانسته است.[49]
10. در جلد دوم دانشنامه ادب فارسی، نخستین کتاب دستور زبان فارسی در ایران، کتاب «قواعد صرف و نحو فارسی» (تبریز، 1262 ه .ق.) متعلق به «ملا عبدالکریم بن ابوالقاسم ایروانی» دانسته شده است. و بعد از آن از کتاب «صرف و نحو فارسی» نوشته «حاج محمد کریم خان کرمانی» نام برده و تألیف آن را، سال 1275 ه .ق. نوشته شده است.[50]
11. میر غزن خان ختک، پس از اینکه ادعا میکند که برای نخستین بار، دانشمندان شبه قاره دستور زبان فارسی را نوشتند؛ قدیمیترین کتاب مستقل دستور زبان فارسی را در شبه قاره، «شجرة الامانی» دانسته است که در سال 1171 ه .ش. بوسیله میرزا محمد حسن قتیل نگاشته شده است.[51]
دربارة اینکه نخستین کسی که واژة «دستور» را در کتاب خویش به کار برده است، یک نظر مخالف بانظر همایی مطرح شده است. حسن صدر حاج سید جوادی «محمد تقی کمال الدین بن میرزا خسرو خان زند قزوینی» مشهور به «سنجر ایرانی» یا «سنجر قزوینی»، صاحب کتاب «دستور سخن» را نخستین کسی میداند که واژه «دستور» را وارد صرف و نحو فارسی کرده است و دلیل این ادعا را سال تألیف کتاب، یعنی 1296 ه .ق. برابر با 1879 م. آورده است.[52]
وی استعمال واژة «دستور» را در کتابهای فارسی، حتی قبل از سنجر قزوینی و از آنِ «فایق لکهنوی»، متوفی 1241 ه .ق. میداند که نویسنده کتاب «دستورالانشاء» است. و یا در انشاءنویسی از کتابهای دیگری چون «دستورالصبیان»، «دستورالمکتوبات» (چاپ 1304 ه.ق./ 1886 م.) نام میبرد. همچنین کتابی با نام «دستور المبتدی» را که به فارسی و در صرف عربی نوشته شده است، یادآور میشود که نویسندة آن «ابن نصیر» است و وی در برگ دوم کتاب به نقل از «صراح اللغة» آورده است: «دستور به ضم دال: دفتری که قوانین مُلک در او جمع کرده باشند. صدر حاج سید جوادی استفاده از واژة «دستور» را در کتاب «دستور سخن»، با ذکر کلمة «شاید» تقلیدی از کتابهای نام برده شده میداند.[53]
در هر صورت نمیتوان جایگاه میرزا حبیب را در تحول دستور زبان فارسی نادیده گرفت. او با شناختی که از زبانهای فارسی، عربی، ترکی و فرانسه داشت؛ دستور زبان فارسی را تدوین کرد.[54] عدهای معتقدند که سنگ بنای طرز قواعد و دستور زبان فارسی، به دست میرزا حبیب گذارده شده و وی قواعد زبان فارسی را از عربی جدا کرده است.[55] همایون فرخ، کتاب دستور سخن را یک نوع خلاصه صرف و نحو میداند که بعضی اطلاعات مفید زبان فارسی را نیز دربردارد.[56]
باید دانست که قبل از میرزا حبیب اصفهانی «تأثیر صرف و نحو عربی بر دستور زبان فارسی، در دورة اولیة تاریخ دستورنویسی، برای زبان فارسی مشاهده میشود. این تأثیر از یک سو بر ساخت زبان بود، بدین معنی که دستورنویسان اولیه، زبان فارسی را به قیاس زبان عربی، به سه بخش اسم، فعل و حرف تقسیم میکردند مثل «لسان العجم» تألیف میرزا حسن بن محمد تقی طالقانی، از دیگر سو، بر نامگذاری مقولات و اصطلاحات دستوری؛ به همین دلیل غالب اصطلاحات دستوری ما عربی است. مثل فاعل، مفعول، قید، صفت، مضاف و غیره.»[57]
میرزا حبیب برای نخستین بار کلمات زبان فارسی را به ده گونة اسم، صفت، ضمیر، کنایات، فعل، فرع فعل، حروف، متعلقات فعل، ادوات و اصوات تقسیم کرد و آن را در کتاب خود با عنوان «دستور سخن» (استانبول، 1289 ق) و «دبستان فارسی» (استانبول، 1308 ق) که تلخیصی از دستور سخن بود؛ ثبت نمود. میرزا حبیب در مقدمة این کتابچه میآورد: «... در عبارت قدری از نسخة پیش مختصرتر ولی در معنی بسیار مکملتر نوشتم و جزو عربی آن را طرح کردم... .»[58]
در ادامه شیوة میرزا حبیب، «عبدالعظیم خان قریب گرکانی» کتاب خود را با نام «دستور زبان فارسی به اسلوب السنة مغرب زمین» نگاشت. این کتاب به سال 1330 ه .ش. به وسیله انتشارات علمیة تهران، در 222 صفحه چاپ شده است. او در این دستور، به پیروی از فرانسویان و با اذعان به اینکه زبان فارسی به زبان اروپایی شباهت دارد تا به زبان عربی، اقسام کلمه را نه گونة اسم، صفت، کنایات، عدد، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط و صوت شمرده است. وی ضمیر را بخشی از کنایات دانسته و عدد را به جای حرف تعریف فرانسه قرار داده است و اینگونه اقسام نهگانه کلام را حفظ کرد. قریب سه دوره دستور زبان فارسی برای مدارس نگاشت.
در این جا لازم است از کتاب "The universal Anglo Persian Grammer" تألیف سید عبدالطیف یادی کرد که در دو بخش انگلیسی و فارسی در سال 1266 ه .ش. در بمبئی چاپ شده است و بنا به نوشته میرغزن خان ختک، اولین کتاب دستور زبان فارسی در شبه قاره و ایران است که کلمات زبان را به سبک دستورنویسی انگلیسی به هشت بخش تقسیمبندی کرده است. همچنین بحثهای دستوری این کتاب، نسبت به کتابهای دیگر آن زمان جدیدتر و علمیتر است.[59]
غلامحسین کاشف از معاصران عبدالعظیم خان قریب است که در این دوره قواعد زبان فارسی را تحت تأثیر زبان ترکی نگاشت.[60]
از دستورهای دیگر این عصر، «دستور پنج استاد» است که با همکاری عبدالعظیم خان قریب، محمد تقی بهار، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی و رشید یاسمی نوشته و در سال 1328 در تهران چاپ شد. این کتاب پس از سالها تدریس در مدارس، هم اینک نیز به اهتمام افرادی چون سیروس شمیسا ، امیر اشرف الکتابی و جهانگیر منصور تجدید چاپ میشود. این دستورها و
دستورهایی که بوسیله افرادی چون عبدالرسول خیامپور، محمد جواد شریعت، محمد جواد مشکور، عبدالرحیم همایونفرخ و میرزا علی اکبر خان ناظم الاطباء کرمانی نوشته شده است؛ همگی جزء دستور سنتی محسوب میشوند و این همان دستوری است که در پایهریزی آن از دستورنویسی غربی و در نتیجه از یونانیان الگوبرداری شده است. اما تحولی که در قرن نوزده و بیست اتفاق افتاد؛ شیوة دستورنویسی زبان فارسی را نیز تحتالشعاع قرار داد. آشنایی دستورنویسان ایرانی با علم زبان شناسی، افقهای تازهای را در مقالهها و کتابهای نوشته شده درباره دستور زبان فارسی پدید آورد. از جمله کسانی که به معرفی و توضیح دستور زبان فارسی به شیوة نوین و علمی پرداختهاند؛ محمد معین و پرویز ناتل خانلری را میتوان نام برد. دکتر معین از مقولههای دستوری، حرف اضافه، مصدر، معرفه و نکره و جمع را با عنوان طرح دستور فارسی به صورت منفرد به بحث کشانید و معتقد بود که «... در تدوین دستور کامل زبان فارسی، مانند تاریخ ادبیات و فرهنگ لغات محلی (لهجهها) ـ با توجه به اوضاع و مقتضیات کنونی ـ در صورتی امکانپذیر است که مباحث مختلف آن جداگانه مورد تدقیق قرار گیرد...».[61] پرویز ناتل خانلری، کوچکترین جزء کلمه را که در دستورنویسی نشانی از آن نبود مورد بررسی قرار میدهد و در دستورهایی که او و افراد پس از او برای مدارس مینگارند شیوههای تازهای دیده میشود. در زمینه دستورنویسی به شیوه نوین که خود شعبهها و مکتبهای متعددی دارد افرادی چون پرویز ناتل خانلری، ساسان سپنتا، محمدرضا باطنی، خسرو فرشیدورد، یدالله ثمره، علیاشرف صادقی، محمدتقی وحیدیان، محمد حقشناس، منصور اختیار، ابوالحسن نجفی، صادق کیا، محمد مقدم، غلام رضا ارژنگ، علی بابک و دیگران کتابها و مقالاتی مینگارند و بدینسان دستورنویسی زبان فارسی از مرحله تقلید از الگو برداری عربی و غربی وارد جریان تازهای بنام «زبان شناسی نوین» میشود.
دستورهایی را که برای زبان فارسی نوشته شده است؛ شاید بتوان به صورت زیر تقسیمبندی کرد. باید توجه داشت در برخی تقسیمبندیها مرزی وجود ندارد به این معنی که برخی شمارهها، شمارههای دیگر را میتواند تحت پوشش قرار دهد.
1ـکتابهایی که به طور مستقیم در مورد دستور زبان فارسی نوشته نشده است.
2ـدستور زبان فارسی در مقدمه فرهنگهای فارسی.
3ـ کتابها یا جزوههایی که دربارة بخشی از دستور زبان فارسی نوشته شده است:
1ـ3ـ آمد نامهها. 2ـ3ـ دیگر موارد.
4ـ دستورهایی که از متن برخی دیوانها و کتب کهن از سوی متأخرین استخراج شده است و درواقع نوعی بررسی دستوری محسوب میشود.
5ـدستورهای زبان فارسی که به صورت مستقل نوشته شده است:
1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبان فارسی:
1ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نظم.
2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نثر:
1ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای درسی رسمی ویژه مدارس و دانشگاهها.
2ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای کمکدرسی.
3ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای کنکور.
این شماره به گونة دیگری نیز تقسیم میشود:
4ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به شیوه سنتی.
5ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به شیوة زبانشناسی نوین.
2ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبانهای دیگر.
1ـ کتابهایی که به طور مستقیم دربارة دستور زبان فارسی نوشته نشده است.
این کتاب با هدف علم عروض و قافیه نوشته شده است اما در باب دوم که مربوط به حروف قافیت است، بعد از تعریف حروف روی، توضیحی طولانی درباره ویژگی دستوری حروف میدهد.
2. براهین العجم فی قوانین المعجم. کتابی است که درباره قواعد شعر و زبان فارسی، در سال 1268ه .ق. توسط «سپهر میرزا محمد تقی کاشانی» ملقب به «لسان الملک» و متخلص به «السپهر» نوشته شده است که در سال 1272 ه .ق. در تهران چاپ شده است.[62]
2ـ دستور زبان فارسی در مقدمه فرهنگهای فارسی:
نویسندگان فرهنگهای زبان فارسی، معمولاً در آغاز سخن، قواعدی از دستور زبان فارسی را بازگو میکنند و پس از آوردن هر واژه، نوع دستوری آن کلمه را بیان میکنند، در اینجا لازم است از مقاله «فرهنگهای پارسی» اثر سعید نفیسی[63] نام برد که در آن 202 عنوان فرهنگ فارسی آورده شده است. در اینجا چند فرهنگ لغت را نام میبریم:
1. فرهنگ رشیدی. تألیف عبدالرشید تقوی. به تصحیح ابوطاهر ذوالفقار، علی مرشد آبادی. کلکته: [بینا]، 1872م، 2 ج، 1532+75ص.
2. فرهنگ جهانگیری. جمالالدین حسین بن فخرالدین حسن انجو شیرازی. ویراسته رحیم عفیفی. مشهد: دانشگاه مشهد، 1351، ج 1و2، سی و نه+ 2609ص.
3. فرهنگ نفیسی. علی اکبر نفیسی [ناظمالاطباء]. با مقدمه محمدعلی فروغی. [بیجا]: کتابفروشی خیام، 1355، 5 ج، 4022ص.
4. فرهنگ آموزگار. حبیبالله آموزگار. تهران: کانون معرفت، 1333، 880 ص.
5. هفت قلزم. مولوی قبول احمد. [بیجا: بینا]، 1230 ق، 7 ج در 1 مجلد.
6. فرهنگنامه پارسی. سعید نفیسی. تهران: وزارت فرهنگ، 1319، ؟ ج.
7. برهان قاطع. محمدحسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]. تهران: امیرکبیر، 1341، 1260ص.
8 . لغتنامه دهخدا. علی اکبر دهخدا. [ویرایش 3؟]. تهران: دانشگاه تهران، موسسه لغتنامه دهخدا، 1377، یک ج مقدمه + 15 ج، 23911ص.
3ـ کتابها یا جزوههایی که درباره بخشی از دستور زبان فارسی نوشته شده است:
1ـ3ـ آمدنامه یا آمدننامه: «به آن دسته از کتابهای دستور زبان فارسی اطلاق میشود که به عنوان درسنامه برای دانشآموزان غیرایرانی در هندوستان تألیف شده است و در آنها کلیة مصادر زبان فارسی را صرف میکردهاند و تمام صیغههای آن را در سه زمان ماضی، مضارع و مستقبل بیان میکردهاند. در این کتابها نظر به اینکه فصلبندی مصادر بر اساس الفبا بود، از اینرو اولین مصدری که صرف میشد «آمدن» بود، از همینرو نام این کتابها «آمدننامه» نهاده شده است.»[64]
گاه آمدنامهها را با نام «صفوةالمصادر» آوردهاند. در اینجا برخی آمدنامهها را نام میبریم.
2. آمدنامه یا صفوة المصادر. محمد مصطفی خان. اواخر قرن سیزدهم هجری (مجموعه مصادر با صیغههای ماضی و حال به صورت جدولها).[66]
3. آمدنامه. از ؟. (مصادر و کلمات فارسی با ترجمه آنها به پنجابی در زیر هر کلمه).[67]
5. آمدننامه. از ؟. مکتوبه در قرن سیزدهم هجری (مجموعه مصادر و صیغهها و مشتقات دیگر آنها).[69]
2ـ3ـ دیگر موارد: در این قسمت برخی رسالهها و کتابهایی را که به مباحث گوناگونی از دستور زبان فارسی به صورت مستقل توجه داشتهاند؛ معرفی میکنیم.
2. اصول عجیبه. محمد جمالالدین خانصاحب. در 1270 ه .ق. (در صرف افعال فارسی به زبان اردو).[71]
4. صرف ناشناخته. (در مباحث اثبات فعل ماضی معروف و فعل ماضی مجهول و غیره).[73]
5. افعالنامه. از مهندریج هندی و ارنکل هندی. (دستور فعلهای فارسی و برابر آنها در انگلیسی).[74]
6. اضافات: رساله اضافت. از منشی سید مظفر علی خان اسیربن مددعلی (متوفی 1299ه .ق./ 2ـ1881م).[75]
7. جواهر المصادر. از محمد مهدی. (تجزیه فعلهای فارسی).[76]
8 . رساله یاییه. احمد بن سلیمان ابن کمال پاشا (متوفی 1940 ه .ق.).[77]
9. ناصرالصبیان: مصادر ناصری. از ناصر علی بن حیدر علی غیاثپوری. (فعلهای فارسی).[78]
4ـ بررسی دستوری کتابهای منظوم و منثور دیگر: معمولاً در آغاز کتابهایی که تصحیح شده است و یا شرح مشکلات دارد، بخشی به نام «بررسی ویژگیهای دستوری» برای آن کتاب در نظر گرفته میشود، و گاه کتابهایی به صورت مستقل، دربارة ویژگی دستوری کتابهای کهن نوشته شده است. موارد زیر، از این دسته به شمار میآیند:
1. حل ترکیب محمودنامه. احمد مولوی. (بررسی دستوری منظومه محمود نامه).[80]
2. حل ترکیب بوستان. از ؟. لاهور: [بینا]، 1881 م، 208 م. (بررسی دستوری آن کتاب).[81]
3. تاریخ بیهقی. تصنیف خواجه ابوالفضل محمد بن حسین دبیر بیهقی؛ به کوشش خلیل خطیب رهبر. تهران: سعدی، 1368، ج اول، ص بیست و هشت ـ سی و هفت.
4. هدایةالمتعلمین فی الطب. تألیف ابوبکر ربیع بن احمد الاخوینی البخاری. به اهتمام جلال متینی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1371، ص پانزده ـ چهل و پنج.
5. مجملالتواریخ و القصص. تألیف علی بن محمود بن علی نجیب الرودباری. تصحیح محمد تقی بهار [ملکالشعراء بهار]. تهران: کلاله خاور، 1318، ص "و" ـ "که".
8 . تاریخ جهانگشای جوینی. عطاملک بن محمد جوینی. به تصحیح محمد قزوینی. هلند: لیدن، 1329، ج 1، ص 106ـ133.
9. انواع فعل در تاریخ بیهقی. مریم السادات رنجبر. اصفهان: مانی، 1379، دوازده + 148 ص.
10. دستور در مثنوی. محسن پویان. قزوین: طه، 1382، 112 ص.
11. اگر: معانی و ترکیبهای آن در گلستان. مصطفی مقربی. تهران: [چاپخانه محمد علی فردین]، 1353، 21ص.
5ـ دستورهای زبان فارسی که به صورت مستقل نوشته شده است.
1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبان فارسی:
1ـ1ـ5ـ دستورهای فارسی نوشته شده به نظم:
1. گلشن فیض. از ؟. لکهنو: [بینا]، 1290 ق، 34 ص.[82]
2. بهار علوم. منشی میندو لالزار. 1275 ه .ق. (مشتمل بر قواعد زبان فارسی، اسمای حروف و تفضیل زبان فارسی، بیان حروف عربی، بیان حروف فارسی، بیان حرکات و سکنات و اقسام افعال، بیان اسم، فعل، حرف و غیره).[83]
3. تشریح الحروف. از ؟. (بحث الالف، بحث بای موحده، بحث تای مثناة فوقانی، بحث جیم فارسی... بحث یاء، حروف زایده، کلمات به معنی فاعل... مفاعیل خمسه).[84]
4. جوهر الترکیب. سیوا رام بریلوی ثم شاهجهانپوری ابن موهن لال کایته . 1235 ه .ق/ 201820ـ1819 م.[85]
5. صرف میر. شاه ولی الله محدث دهلوی (متوفی 1176 ه .ق.) (همان متن جرجانی را به نظم کشانید.)[86]
6. قانونچه عجیبه المعروف به فواید غریبه. مولوی محمد امیر دامانی رنگپوری. به تصحیح مولوی نورمحمد مشتاق و مولوی نوراحمد پیرهوی. در 1309 یا 1318 ه .ق.[87]
7. براهین العجم فی قوانین العجم. محمدتقی سپهر [سپهر کاشانی]. تهران: مطبع دولت، 1273 ق. (چند جلدی بدون صفحه شمار).
8 . دستور منظوم فارسی ـ عربی. علی اصغر احمدئی. [بیجا: بینا]، 1373، 44ص.
2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نثر:
1ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای درسی رسمی ویژه مدارس و دانشگاهها: که برای آموزش دانشآموزان و دانشجویان نوشته شده است.
1. دستور زبان فارسی سال اول و دوم و سوم دبیرستانها. محمد تقی بهار و دیگران. تهران: کتابهای درسی ایران، 1342، 157ص.
2. کتاب ششم ابتدایی پسران. احمد نجفی الزنجانی. تهران: شرکت سهامی پخش کتاب، 1338، 211ص.
3. دستور حسن (دوره ابتدایی)، مخصوص محصلین کلاس پنجم و ششم مدارس ابتدایی. محمد حسن ادیب هروی. مشهد: مطبعه نور، [بیتا]، 80 ص.
5. دستور زبان فارسی (برای رشته تعاون و اقتصاد روستایی). نادر وزینپور. [تهران]: دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران دانشکده مکاتبهای، 2536=1356، 61ص.
6. دستور زبان فارسی سال اول و دوم مراکز تربیت معلم رشته ادبیات فارسی. حسن انوری، حسن احمد گیوی. [تهران]: وزرات آموزش و پرورش، 1363، 155ص.
7. دستور زبان فارسی (1). تقی وحیدیان کامیار، غلام رضا عمرانی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، 1379، شش + 127ص.[88]
8 . زبان فارسی 1 و 2 سال اول نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1376، 145ص.[89]
9. زبان فارسی 3 و 4 سال دوم نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1377، 196ص.[90]
10. زبان فارسی 5 سال سوم نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1378، 225ص.[91]
2ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای دستور کمک درسی: این کتابها برای راهنمایی دانشآموزان نوشته شده است و معمولاً به توضیح بیشتر دستور پایههای مختلف تحصیلی و حل تمرینهای آن کتابها میپردازد.
1. کتاب کار فارسی پایه پنجم ابتدایی شامل دستور زبان، جملهسازی، ... چگونه بنویسیم؟. مهرانگیز دارابی. [تهران]: آذین، 1376، [ه[ + 189ص.[92]
2. راهنمای ادبیات فارسی برای کلاسهای چهارم نظری. حسین اندیشه. [بیجا]: بیهقی، [?13]، 138ص.
4. دفتر تمرین فارسی سال دوم دبستان. محمد مقدس، عبدالرحمن صفاپور. تهران: مدرسه، 1375، 2ج.
5. آموزش ادبیات سوم راهنمایی مشتمل بر: دیکته، دستور زبان فارسی، گردآوری لغات مهم درسی به ترتیب حروف الفبا،... . مهناز یار احمدی. تهران: کسرایی، 1374، 112ص.[93]
7. آموزش درس به درس دستور زبان فارسی "نظام جدید"... . حسن لاجوردی. تهران: تابان، 1375، 223ص.
باید توجه داشت که کتابهای کمک درسی مدارس میتوانند مفهومی مستقل از کتابهای کنکور داشته باشند اما همین کتابها در مقطع دبیرستان اغلب مباحث و سؤالات کنکوری را در خود جای میدهد و دانشآموز را آماده کنکور میکند.
3ـ2ـ1ـ5ـکتابهای دستور زبان فارسی ویژه کنکور: کتابهایی که علاوه بر مرور و آموزش دستور زبان فارسی در چهارچوب دستورهای مدارس، انگیزه عمدة آن ارایه سؤالات چهارگزینهای میباشد.
3. مبانی زبان و دستور زبان فارسی (برای دانشآموزان و داوطلبان کنکور نظام جدید). اسدالله عمادی. ساری: نشر زاوش، 1379، 120ص.
5. آزمون زبان و ادبیات فارسی (طبقهبندی شده) (برای داوطلبان کنکور دانشگاه). محمد شهری، فرشته فریدونی. مشهد: دانشوران توس، 1382، 207 ص.
6. دو هزار پرسش دستوری.ایرج عرفانی. مشهد: شرکت نشر و تبلیغ ترنج، 1372، 106ص.
7. ادبیات فارسی، برای استفاده داوطلبان کنکور. حسین اندیشه. تهران: بیهقی، [بیتا]، 301 + 20ص.
4ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی نوشته شده به شیوه سنتی:
1. دستور زبان فارسی. عبدالرسول خیامپور. تبریز: کتابفروشی تهران، 1373، 198 ص.
2. دستور کاشف. غلامحسین کاشف. استانبول: مطبعه شمس، 1328، 331ص.
3. دستور زبان پنج استاد. عبدالعظیم خان قریب و دیگران. به اهتمام جهانگیر منصور. تهران: ناهید، 1372.
4. دستور زبان فارسی به اسلوب السنه مغرب زمین. عبدالعظیم خان قریب. تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، 1330، 223ص.
5. دستور جامع زبان فارسی. عبدالرحیم همایون فرخ. تهران: انتشارات مطبوعاتی علمی، 1346، 7 ج در یک مجلد، شصت و چهار + 1207.
6. لسان العجم. میرزا حسن بن محمد تقی طالقانی. بمبئی: سپهر مطلع ناصری، 1317، 172ص.
5ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی که به شیوه زبان شناسی نوین نوشته شده است:
1. مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی. ابوالحسن نجفی. تهران: نیلوفر، 1374، 170ص.
2. دستور سال دوم آموزش و متوسطه عمومی فرهنگ و ادب. علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ. تهران: وزرات آموزش و پرورش، 1355، [175] ص.
3. دستور سال سوم آموزش متوسطه عمومی فرهنگ و ادب. علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1356، 2 ج، [146]ص.
4. دستور زبان دری. محمد رحیم الهام. کابل: [بیتا]، 1349.[94]
5. توصیف دستور زبان فارسی برپایه نظریه گشتاری. مهدی مشکوةالدینی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1366، 219ص.
6. توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. محمدرضا باطنی. تهران: امیرکبیر، 1348، یازده + 193ص.
در کتابهای ذکرشده بالا علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ، برپایه نظریه نقشگرایی آندره مارتینه؛ محمد رحیم الهام، برپایه مکتب به شیوة ساختگرایی؛ مهدی مشکوةالدینی برپایه مکتب تبدیلی چامسکی و محمدرضا باطنی براساس مکتب ساختگرایی هالیدی کتابهای خود را تألیف کردهاند.[95]
2ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبانهای دیگر:
باید دانست که زبان فارسی و دستور آن از دیرباز مورد توجه کشورهای مختلف دنیا بوده است و با مراجعه به سال تألیف این کتابها، این ادعا به روشنی قابل اثبات است. صحبت در اینباره، خود، مبحثی مستقل را میطلبد که از پرداختن بدان، در این مجال خودداری میشود.
در فضای گسترش یافته دانش و هنر و فنآوری که بشر توانسته است آنچه در اندیشة پویای خویش دارد؛ بنگارد و بر برگبرگ فرهنگ و تمدن خویش بیافزاید و اقیانوس گسترده و گوناگونی از پژوهشهای علمی و هنری بیافریند و اندیشوران و پژوهندگانی که در امتداد راه پیشینیان خود پدیدار میشوند و بالندگی مییابند، نقش آفرینان تازههای دیگری از مجموعة این تمدن میشوند؛ بهترین و قابلاعتمادترین پیشاهنگ این تمدنِ توسعهیافته چیزی جز اطلاعات و اطلاعرسانی نخواهد بود؛ چرا که نه تنها راه دستیابی به آموختههای پهناور و تجربههای بیکران گذشتگان را هموار میکند، بلکه ما را بینیاز از تکرار راه رفته میکند. و سرآغاز راه اطلاعرسانی ارایه خدمات اطلاعاتی است که بدان مرجع (Reference) میگویند.
به کتابهایی کتاب مرجع میگویند که: «برای کسب اطلاع درباره موضوع خاصی به آن مراجعه میشود، مطالب کتاب مرجع غالباً به گونهای تنظیم میشود که به آسانی میتوان مطالب موردنظر را در آن پیدا کرد و نیازی به خواندن و مطالعة همة کتاب نیست.»[96]
منابع مرجع را به طور کلی به سه دسته تقسیم میکنند:
1. منابع ردیف اول (Perimary sources) یا منابع اصلی یا دست اول.
2. منابع ردیف دوم (Secondary sources) یا منابع دست دوم یا رابط یا هدایت کننده.
3. منابع ردیف سوم (Tertiary sources) یا منابع کمکی.
اینک به تعریف هر یک از این سه منابع میپردازیم.
منابع ردیف اول: درباره این دسته از منابع دو گونه تعریف را میآوریم. «منابع ردیف اول به آن دسته از منابع کتابخانهای اطلاق میشود که به طور مستقیم میتوان به اطلاعات موردنظر دست یافت و پاسخ موردنظر پژوهشگر و کاربر را فراهم آورد.»[97] تعریف دیگر میگوید: «منابع ردیف اول مشتمل بر هر نوع مواد جدیدی است که برای نخستین بار انتشار مییابد. این مواد در حقیقت جزو مواد آغازین یا نومایه به حساب میآید.»[98]
بنا به تعریف اول، واژهنامهها، دایرةالمعارفها، سالنامهها، دستنامهها، دستورنامهها، راهنماها، سرگذشتنامهها یا زندگینامهها، منابع جغرافیایی و نشریات دولتی و بنا به تعریف دوم: صورتجلسهها، گزارشهای پژوهشی، کنفرانسها، گزارش مأموریتهای علمی، انتشارات رسمی، ثبتنامههای استاندارد، رسالهها و پایاننامهها، جزء منابع ردیف اول قرار میگیرند.
منابع ردیف دوم: عموماً از نظر تهیه و تدوین از منابع ردیف اول استفاده میکنند مانند: نمایهها، چکیدهنامهها، کتاب شناسیها و کتابنامهها و فهرستهایی مانند فهرست مقالات.
منابع ردیف سوم: به منابعی که حاوی اطلاعات دربارة منابع ردیف اول و دوم باشد و اطلاعات را مستقیماً ارایه نکند اطلاق میشود. مانند کتاب شناسی کتابشناسیها.[99]
حال که جایگاه کتاب شناسی را در میان منابع مرجع یافتهایم، به تعریف و توضیح دربارة کتاب شناسی میپردازیم.تعاریف زیادی دربارةکتاب شناسی توسط صاحبنظران ارایه شده است که همه آنها گویای تعریف و توانمندیهای کتاب شناسی نمیتواند باشد به خصوص تعریف هایی که
کتاب شناسی را تنها معرفی کتاب و مقاله میدانند. بنابراین آن تعداد را که به نظر دربرگیرندة مفهوم همهجانبه کتابشناسی میباشد؛ میآوریم.
عباس حری تعریف بسیار زیبا و جامعی از کتابشناسی دارد: «هرگونه منبعی که نام و مشخصات (و احتمالاً توصیف و بررسی) مآخذ دیگر اعم از ـ کتاب، جزوه، نوار، صفحه، یا هرگونه نوشته و یا ضبط شدة دیگری ـ را سیاهه کرده باشد؛ کتاب شناسی نامیده شده است. اینگونه منابع علاوه بر آنکه خود ممکن است مستقیماً مورد استفادة جوینده قرار گیرند و رفع حاجت کنند؛ به منابع دیگر نیز راهگشا هستند.[100]
عبدالحسین آذرنگ کتابشناسی را در چهار شماره تعریف میکند:
«1. دانشی است که به تجزیه و تحلیل کمی و کیفی و تاریخی آثار و نوشتههای مکتوب میپردازد.
2. دانشی است که تحول آثار مکتوب را در طول تاریخ و با توجه به عوامل مؤثر و متأثر مورد مطالعه قرار میگیرد.
3. به مجموعهای که حاوی اطلاعات کتابشناسی آثار خطی و یا چاپی بوده و با نظم به خصوص و با قصد استثناء و ارایه اطلاعات تهیه شده باشد نیز اطلاق میگردد.
4. از روی مسامحه در معنای کتابنامه (اثری که فقط کتابهای مربوط به یک شخص یا یک رشته را معرفی میکند) هم به کار میرود.»[101]
و در کتاب دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی آمده است:
«1. مطالعه شکل مادی کتابها، با مقایسه اختلافات موجود در چاپها، تحریرها و نسخهها به منظور تعیین تاریخ و تحول متنها. معمولاً کتاب شناسی برای نسخ خطی و نادر به کار میرود. فرق کتاب شناسی با فهرست در آن است که کتاب شناسی الزاماً صورتی از مواد موجود در مجموعه یک کتابخانه یا گروهی از کتابخانهها نیست.
2. کتاب شناسی یا کتابنامه عبارت است از فهرست کتابها و دیگر مواد خواندنی. به فهرستی که معمولاً در آخر کتاب به عنوان منابع و مآخذ میگذارند کتابنامه گویند.»[102]
ما در تعریف باید تفکیکی میان کتاب شناسی و فهرستنویسی داشته باشیم زیرا « فهرست نوعی
کتاب شناسی است که حاوی صورتی از نام و مشخصات کتابها یا مقاله ها و یا منابعی است برای مجموعة یک یا چند کتابخانه و یا نشریهای از نشریات ادواری و فرق آن با کتاب شناسی در آن است که در کتاب شناسیها کتابخانه خاصی درنظر گرفته نمیشود.»[103]
پ- تاریخچه کتاب شناسی:
در حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح فردی یونانی به نام «مسیح کارتی نوس میچر» واژه کتاب شناسی را به معنی نویسنده یا کاتب کتاب به کار برده است و این معنی تا صد سال قبل از میلاد استفاده میشده است و از آن پس فردی به نام «دیو سکور دیدز» کلمه بیبلوگرافیا را در معنی نوشتن کتاب بیان کرد.[104]
نخستین کتاب شناسی توسط جالینوس، پزشک یونانی، در سده دوم میلادی با عنوان «کتابهای من» تهیه شد که شامل دو مجلد بود و بیشتر یک کتاب شناسی اختصاصی به حساب میآید.[105] نخستین کتاب شناسی اروپایی در سال 1494 م، با نام «Liber de scriptoribus eccles iasticis» محتوی بر فهرست آثار مؤلفین کلیسا، انتشار یافت. اولین کتاب شناسی جهانی از نوع عمومی فهرستی است که «Conard Gesner» زبان شناس زوریخی به نام «Bibliotheca universalis» به سال 1545م منتشر شده است که در آن پانزده هزار عنوان کتاب لاتینی، یونانی و عبری به ترتیب الفباییِ نام مؤلف آورده شده است. در سال 1548 م نخستین کتابشناسی مربوط به تألیفات نویسندگان یک مملکت که آن را باید اولین «کتابشناسی ملّی» نامید، بوسیله John Bale در انگلستان منتشر شد.[106]
اما درباره آغاز کتاب شناسی در ایران و کشورهای اسلامی با توجه به غارتهای پیاپی مغولان و دیگر اقوام مهاجم و از بین رفتن تعداد بیشماری از کتابخانههای سرزمین ایران، به درستی نمیتوان در این باره نظر داد اما آنچه از کتابهای باقی مانده میتوان فهمید، این است که از جمله کهنترین کتابهایی که فهرست کتابهای ایرانی را در خود گنجانیده مربوط به کتاب «الفهرست» یا «فهرس العلوم»، تألیف ابن الندیم، از ورّاقان بغداد است.این کتاب نمونهای معتبرازکتاب شناسی اسلامی شمرده میشود. نیز ابوریحان بیرونی، متوفی440ق، فهرستی ازکتابهای رازی داردکه دو تصحیح از آن با
عنوانهای «رساله فی فهرست کتب محمد زکریاء الرازی» و «فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی» در خور توجه است.
همچنین کتاب محمد بن حسن الطوسی، متوفی 460 ه .ق. که در تصحیحهای مختلف با عنوانهای «الفهرست»، «فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول» و «فهرست کتب شیعه» آمده است. کتابهایی چون «کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون» حاجی خلیفه، متوفی 1067 ق و کتاب 26 مجلدی «الذریعه الی تصانیف الشیعه» آقا بزرگ تهرانی، متوفی 1348 ه .ق. که در دارالاضواء بیروت به سال [?13]چاپ شده است؛از جملة برجستهترین کتابشناسیهای اسلامی به شمار میرود.
از نخستین کتاب شناسیهای معاصر در ایران میتوان «کتاب شناسی ایران» را که «ایرج افشار» آن را گردآوری نموده است؛ نام برد که در سال 1333 به وسیله کتاب فروشی ابن سینای تهران چاپ شده است. بعدها، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، این کار را با عنوان «کتاب شناسی ملی» و در زمانهای مختلف به صورت سهماهه، ششماهه و فصلنامه دنبال کرد. خانبابا مشار نیز «فهرست کتابهای چاپی فارسی» که در سال 1351 در پنج مجلد توسط انتشارات ارژنگ تهران چاپ شده است.
ت- هدف کتاب شناسی:
کتاب شناسیها به ما کمک میکنند تا بدانیم موضوعی را که دربارة آن خواهان اطلاعات لازم هستیم در کجا جستجو کنیم. پیشینه پژوهشهای انجام شده و آخرین تازههای تحقیق را در زمینه آن شناسایی کنیم کم و کیف این پژوهشها و کمبودها و کاستیهای راه و جنبههای انجام نشده کار را دریابیم. بدین وسیله قبل از آغاز به کار، بر موضوع وقوف کامل یابیم و از تکرار مسیر رفته و اتلاف وقت و انجام اشتباهات انجام شده از سوی پیشینیان بپرهیزیم و کاری تازه را عرضه کنیم.
ث- اقسام کتاب شناسی:
1ـ کتاب شناسی از نظر زمانی:
1ـ1ـ گذشته نگر، واپسگرا، متوقف یا راکد (Retrosopective Bibliographies):
این کتاب شناسی دربرگیرنده زمان مشخص در گذشته است.[107]
مانند: کتاب شناسی سینما (1358ـ1366). فرخنده سادات مرعشی. تهران: فیلم خانه ملی ایران، 1368، 518ص.
2ـ1ـ کتاب شناسی آیندهنگر (Prespective Bibliographies):
این نوع کتاب شناسی، مدارک و آثاری را که قرار است در آینده منتشر شود، معرفی میکند و اغلب از سوی ناشرین انتشار مییابد.[108]
3ـ1ـکتاب شناسی جاری (Current Bibliographies):
صورت کتابهایی است که در زمان نزدیک به تهیه کتاب شناسی انتشار یافته باشد. این کتاب شناسیها به صورت هفتگی، ماهانه، فصلی، یا سالانه منتشر میشود.[109]
نمایه. تهران. وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیرخانه هیأت امناء کتابخانه عمومی کشور. (این مجموعه به صورت ماهانه منتشر میشود).
2ـ کتاب شناسی از نظر تنظیم:
1ـ2ـالفبایی: (Alphabetical Bibliography):
تنظیم الفبایی ممکن است بر اساس نام کتاب باشد مانند:
کتاب شناسی گزیده توصیفی جامعهشناسی. مرتضی نوربخش. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1379، 328ص.
یا بر اساس نام مؤلف تدوین شده باشد. مانند:
کتاب شناسی دستور زبان فارسی. محمد مهیار. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، 1381، 370ص.
یا بر اساس موضوع کتاب تنظیم شده باشد، مانند:
کتابشناسی زبان و خط. محمد گلبن. تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 2536=1356، [207]ص.
2ـ2ـدستگاهی، موضوعی یا ردهای:
در این کتاب شناسیها، مشخصات کتابها و مواد دیگر از قبیل جزوه، نشریه، نقشه، نوار، صفحه و ... را درباره «موضوع خاص» فهرست میکنند و طبق یکی از نظامهای ردهبندی شناخته شده یا در داخل خود در موضوع تنظیم مینمایند.[110]
مانند: کتاب شناسی توصیفی صنعت چاپ. سهیلا رییسی مبارکه، محبوبه بابایی. زیرنظر محمود شالچی طوسی. تهران: رایزن، 1374، شماره صفحه گوناگون.
3ـ2ـ تاریخی، سنواتی یا تقویمی:
که برحسب زمانِ تحولات علمی و فناوری و علم تاریخ صورت میگیرد و گسترش و پیشرفت موضوع را به شکلی کم و بیش نظامیافته نشان میدهد.[111]
مانند: کتابنامه کشاورزی (تا پایان 1349). حسن احمدی. تهران: مرکز مدارک علمی، 1353، ج+ 722 ص.
3ـکتاب شناسی از نظر نوع و میزان اطلاعات هر مدخل:
1ـ3ـ کتاب شناسی انتقادی (Critical Bibliography):
کتاب شناسی انتقادی علاوه بر بررسی دقیق اطلاعات کتاب شناختی، محتوی کتاب را نیز ارزیابی میکند. این کتاب شناسی به نام کتاب شناسی تاریخی (Historical Bibliography) و کتاب شناسی تحلیلی (Analytical Bibliography) نیز خوانده میشود.[112]
مانند: فهرست تحلیلی کتابها و اسناد آموزشی یونسکو و مؤسسات بینالمللی وابسته در دهه 80 (1981ـ1990). سیمیندخت جهانپناه. [تهران]: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1371، 418ص.
تبصره: عباس حری در مقالة خود علاوه بر کتاب شناسی انتقادی از کتاب شناسی متنی (Texfual) نام میبرد و آن را چنین تعریف میکند. «هدف این کتاب شناسی مطالعة متون است با توجه به این نکته که بررسی و آزمایش دقیق ویژگیهای کتاب شناختی یک اثر، گاه میتواند میزان اعتبار یک متن را روشن سازد با توجه به هدف این کتاب شناسی، آن را میتوان جنبهای از کتاب شناسی تحلیلی یا انتقادی شمرد.»[113] بنابراین ما کتاب شناسی متنی را نوعی کتاب شناسی انتقادی معرفی میکنیم.
2ـ3ـ کتاب شناسی شمارشی یا نظامیافته (Systematic Bibliography):
«نقش اساسی این نوع کتاب شناسی تعیین و گردآوری شناسههای کتاب شناختی کتابهایی است که برای هدف خاصی مناسب بوده و دارای ویژگیهای مشترک باشند. این شناسهها در ترتیبات مفید و منطقی برای مطالعه و مراجعه، ردهبندی میشود.
اطلاعات کتاب شناختی در این نوع کتاب شناسی معمولاً به حداقل خود کاهش مییابد. به طور خلاصه کتاب شناسی که شناسههای آن برای سهولت استفاده براساس نظام خاص تدوین شده باشد».[114]
3ـ3ـ کتاب شناسی توضیحی یا گزارمانی (Annotated Bibliography):
نوعی کتاب شناسی است که حاوی توضیحات کوتاهی درباره هریک از منابع معرفی شده باشد. این توضیحات معمولاً با دید و هدفی انتقادی برای ارایه اطلاعات بیشتر و معرفی بهتر منابع در کتاب شناسی درج میشود. همین دیدگاه است که این نوع کتاب شناسی را از کتاب شناسی توصیفی متمایز میکند.[115]
4ـ3ـ کتاب شناسی توصیفی (Descriptive Bibliography):
کتاب شناسی گزارمانی است که در آن علاوه بر مشخصات اصلی کتاب، وصف نسخه از لحاظ نوع کاغذ، جلد، چاپ، تصاویر و دیگر جنبههای مادی آن ذکر میشود و در مورد کتب معمولی چاپی، موضوع و محتوای کتاب را نیز به طور خلاصه وصف و معرفی میکند.[116]
مانند: کتاب شناسی توصیفی جغرافیای خراسان. تألیف محمود صدیقی؛ با ویرایش رحمت الله فتاحی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1371، 132 ص.
4ـ کتاب شناسی از نظر محدوده جغرافیایی:
1ـ4ـ کتاب شناسی جهانی (Universal Bibliography):
«کتاب شناسی جهانی باید هر آنچه را که در زمینه ارتباطات از آغاز تاکنون چاپ و منتشر شده و یا در آینده نزدیک انتشار خواهد یافت دربر بگیرد، بیآنکه به زبان، قلمرو جغرافیایی، موضوع یا شکل محدود شود.»[117]
فدراسیون بینالمللی دکومانتاسیون اقداماتی در این زمینه انجام داد و نیز فدراسیون بینالمللی انجمنهای کتابداری (ایفلا) دفتری برای کنترل کتاب شناختی جهانی در کتابخانه موزه بریتانیا دایر کرده است.[118]
2ـ4ـ کتاب شناسی ملی (National Bibliography):
«کتاب شناسی ملی ارایهدهنده فهرست آثار مربوط به یک کشور، اعم از آثار مکتوب یا مدارک دیداری و شنیداری، است. کتاب شناسی ملی ممکن است «جاری» یا «گذشتهنگر» باشد. «کتاب شناسی ملی جاری» شامل کلیه آثار مکتوب ـ کتاب، اسناد و مدارک، جزوهها، نشریات ادواری (پیایندها) و نیز مواد دیداری و شنیداری ـ است که در داخل یک کشور و در فاصله زمانی معین مثلاً سال، فصل یا ماه منتشر شود. این نوع کتاب شناسی معمولاً توسط یک یا چند سازمان رسمی که طبق قانون، دریافتکنندة رایگانِ نسخههایِ کتب یا انتشاراتِ چاپ شده در کشور (واسپاری قانونی) هستند؛ به طور منظم چاپ یا بوسیله ماشینهای الکترونیکی ضبط میشود. کتاب شناسی ملی ممکن است آثار مربوط به یک کشور را که در خارج از آن کشور منتشر میشود نیز دربر میگیرد.[119]
مانند: کتاب شناسی ده ساله کتابهای ایران (1333ـ1342). ایرج افشار، با همکاری حسین بنیآدم. تهران: انجمن کتاب، 1346، 751 ص.
3ـ4ـکتاب شناسی منطقهای (Regional Bibliography):
کتاب شناسی منطقهای میباید بدون توجه به زبان، زمان، شکل یا موضوع، کلیه انتشارات یک منطقه جغرافیایی خاص، مثلاً خاورمیانه، اروپا، یا آمریکای لاتین را در بر بگیرد. پارهای از کتاب شناسیهای تجاری و فهرستهای حراج کتاب به کتاب شناسی منطقهای بسیار نزدیکند.[120]
مانند: کتاب شناسی خانات و جمهوریهای آسیای میانه و قفقاز. گردآورنده عطاءالله حسنی. [تهران]: مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بینالمللی، 1371، 181ص.
خانم برومند کتاب شناسیهای جهانی، منطقهای و ملی را در تقسیمبندی خود، جزو کتاب شناسیهای عمومی قرار داده است و یک کتاب شناسی دیگر با عنوان «کتابهای منتشرشده به زبانی واحد» را در تقسیمبندیهای خود ارایه داده است و آنرا این طور توضیح میدهد:
«کتابهای منتشر شده به زبانی واحد:
در این کتاب شناسی، مشخصات کتابهایی که به زبان موردنظر منتشر شده، گردآوری میشود. این کتاب شناسیها، از جنبه تجاری و از نظر کتابخانهها برای تسهیل در انتخاب و سفارش کتاب، اهمیت دارد. «فهرست درهمکرد کتاب» این کار را برای کتابهای منتشرشده به زبان انگلیسی و «بیبلیو» برای کتابهای چاپ شده به زبان فرانسوی در کشورهای فرانسه، بلژیک، سوئیس و دیگر کشورهای فرانسوی زبان انجام میدهد.»[121]
5ـ کتاب شناسی از نظر شمول و دامنة موضوعی:
1ـ5ـ کتاب شناسی جامع (فراگیر) (Comprehensive Bibliography):
هرگاه کتاب شناسی(خواه عمومی،خواه اختصاصی،سیاههای ازتقریباًکلیه آثاری باشدکه درآن زمینه منتشرشدهاند؛کتاب شناسی جامع خوانده میشود.هرگاه رؤیای کتاب شناسی جهانی به تحقق بپیوندد؛ میتوان ازیک کتاب شناسی جامع جهانی صحبت کرد. درشرایط فعلی کتاب شناسیهای جامع با حذف یک یا چند عامل تهیه میشوند.مثلاً فهرست کتابهای چاپی فارسی مشار کتاب شناسی جامع عمومی از کتابهای چاپی فارسی است، یعنی محدودیت زبانی در تهیه و تدوین رعایت شده است.[122]
2ـ5ـ کتاب شناسی انتخابی یا منتخب یا گزینشی (Selective Bibliography):
1. جعفر طباطبایی، برتر از خون شهید، ارزش دانش و دانشمند در کلام پیشوایان) قم: پیام امام هادی، 1382(، ص 61 به نقل از: حسن بن سعبه حرّانی، تحف العقول)قم: جامعه مدرسین، [بیتا](، ص 208.
2. جلالالدین همایی، «دستور زبان فارسی»، در: به قلم جمعی از نویسندگان. مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران، 1377، ص 121.
3. محمدرضا دایی جواد، راهنمای دستور زبان فارسی برای همه) اصفهان: کتابفروشی ثقفی، 1334 (، ص د.
1. محمدقاسم بن حاجی محمد سروری [سروری کاشانی]، مجمع الفرس، به کوشش محمد دبیرسیاقی (تهران: علیاکبر علمی، 1340)، ج2، ص 519.
2. محمدحسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین (تهران: ابن سینا، 1342)، ج2،ص862.
3. علیاکبر نفیسی [ناظم الاطباء]، فرهنگ نفیسی (تهران: کتابفروشی خیام، 1355)، ج 2، ص 1506.
4. الله داد فیضی سرهندی، مدار الافاضل، به اهتمام محمد باقر (لاهور: دانشگاه پنجاب، 1335)، ص 234.
5. جمالالدین حسین بن فخرالدین حسین اینجو شیرازی، فرهنگ جهانگیری، ویراسته رحیم عفیفی، سلسله انتشارات دانشگاه مشهد، شماره 27 (مشهد: دانشگاه مشهد، 1351)، ج1، ص 1301.
6. محمد پادشاه [شاذ]، فرهنگ آنندراج (تهران: کتابفروشی خیام، 1336)، ج 3، ص 1879.
1. خلیل خطیب رهبر، دستور زبان فارسی برای پژوهش دانشجویان و ادب دوستان در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران (تهران: مهتاب، 1381)، ص 9؛ جهانبخش نوروزی، دستور زبان روان و ساخت زبان فارسی امروزی (شیراز: راهگشا، 1373)، ص 13؛ عبدالعظیم خان قریب و دیگران، دستور زبان فارسی، زیرنظر سیروس شمیسا (تهران: فردوس، 1373)، ص 22؛ عبدالرحیم همایونفرخ، دستور جامع زبان فارسی، به کوشش رکنالدین همایونفرخ (تهران: علیاکبر علمی، [بیتا])، ص 33.
2. نادر وزینپور، دستور زبان فارسی آموزشی (تهران: معین، 1369)، ص 13.
3. نجف علی میرزایی، فرهنگ اصطلاحات دستور زبان فارسی (تهران: مدین، 1372)، ص 107.
4. بهمن محتشمی، دستور کامل زبان فارسی (تهران: اشراقی، 1370)، ص 14.
5. عبدالرسول خیامپور، دستور زبان فارسی (تهران: کتابفروشی تهران، 1372)، ص 11.
6.دومینینگ مینگنو، الفبای زبان شناسی، ترجمه محمدتقی غیاثی (تهران: جامی، 1378)، ص 28.
7. محمدرحیم الهام، "تاریخ روشهای دستورنویسی زبان دری"، ادب، س 21، ش 5ـ6 (حوت 1352)، ص 138-139.
1.محمدرحیم الهام، "تاریخ روشهای دستورنویسی در زبان دری (2): دستورنویسی در قرون وسطی"، ادب، س 22، ش1 (1353)، ص 11.
3.کوروش صفوی، درآمدی بر زبانشناسی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360)، ص 17.
4.محمدرضا باطنی، نگاهی تازه به دستور زبان (تهران: آگاه، 1375)، ص 17-18.
5.دیونوس تراکس، فن دستور، ترجمه کوروش صفوی (تهران: هرمس، 1377)، ص 9.
1.جین اچیسون، زبان شناسی همگانی، ترجمه حسین وثوقی. [ویرایش 2] (تهران: علوی، 1370)، ص 41-42.
2. مهدی مشکوةالدینی، سیر زبان شناسی (مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1373)، ص 27-28؛ نیز: کوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 20-21.
3.مهدی مشکوةالدینی، سیر زبان شناسی، ص 29.
4.دیونوس تراکس، فن دستور، ص 16.
5.جلیل ساغروانیان، فرهنگ اصطلاحات زبان شناسی موضوعی- توصیفی (مشهد: نشر نما، 1369)، ص 186.
1.خسرو فرشیدورد، "رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی"، کاوش، ش 6 (مهر 1341)، ص 31.
2.کوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 25.
3.خسرو فرشیدورد، "رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی"، ص 30-31.
4.جاناتان کالر، فردینال دوسوسور،ترجمه کوروش صفوی (تهران: هرمس، 1379)، ص 6.
5. بهروز عزبدفتری، مؤلف و مترجم، دربارة نوآم چامسکی، تهران: فرهنگ معاصر، 1372، ص 121.
6. محمد باقر ادیب، "درآمدی بر زبان شناسی نوام چامسکی: انسانها از پیش برنامهریزی شدهاند" کیهان، ش 1798 (9 تیر 1383)، ص 12.
1. جلالالدین همایی، "دستور زبان فارسی"، در: گروهی از نویسندگان، مقدمه لغتنامه دهخدا. زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی،[ویرایش 3؟] (تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، 1377)، ص 115.
2. ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج 1: خلاصه جلد اول و دوم تاریخ ادبیات در ایران (تهران: ققنوس، 1374)، ص 40.
3.مهین بانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی (تهران: کتابسرا، 1371)، ص 12.
4. رضا زمردیان، "شمس قیس رازی، نخستین دستوری زبان فارسی"، زبان شناسی، س 15، ش1 (بهار- تابستان 1379)، ص 54.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی و پاکستان (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1370)، ج 13، ص 2839.
2. جلال الدین همایی، "دستور زبان فارسی"، ص 127-128.
3. همان، ص 129-130؛ نیز: مهری باقری، مقدمات زبان شناسی، ویرایش 2، تبریز: دانشگاه تبریز، 1371، ص 19؛ نیز: طهمورث ساجدی، "برگی از تاریخ تدوین دستور زبان فارسی از میرزای صالح شیرازی تا میرزا عبدالعظیم قریب گرکانی"، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دوره 46-47، ش 158-159 (تابستان- پاییز 1380)، ص 53.
4.مهینبانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 115.
5. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، تهران: روزگار، 1380، ص 13-14.
6. احمد منزوی، "دومین دستور زبان فارسی"، آینده، س 15، ش 6ـ9، 1368، ص 534 .
1. صائمه اینال صاوی، "دستورنویسی در دوره تنظیمات"، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 23، ش 1ـ2، پیاپی 93ـ94 (بهار- تابستان 1355)، ص 288.
2.مهین بانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 87.
3. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج 13، ص 2861.
4. خسرو فرشیدورد، دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی جدید (تهران: سخن، 1382)، ص 34ـ35.
1. محمد بن حکیم الزینیمی، منهاج الطلب کهنترین دستور زبان فارسی، به کوشش محمدجواد شریعت(اصفهان: مشعل، 1360(،ص دو- سه.
2. حسن انوشه، ویرایشگر، دانشنامه ادب فارسی، ج2: فرهنگنامه ادبی فارسی(تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی دانشنامه، 1375)،ص390.
3. میر غزن خان ختک، "دستورنویسی در شبه قاره هند و مسایل مربوط به آن"، در سخنرانیهای سمینار زبان فارسی (تهران، 24ـ27 و مردادماه 1365)، مجموعه سخنرانیهای سمینار زبان فارسی، ویراسته مصطفی اسلامیه (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1366)، ص 163.
4. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 13ـ14.
1. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 177.
2. یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج 1: بازگشت * بیداری (تهران: زوار، 1375)، 395 ص.
3. جلال الدین همایی، "دستور زبان فارسی"، ص 129.
4. عبدالرحیم همایون فرخ،دستور جامع زبان فارسی، ص شصت.
5. محمد مهیار، فرهنگ دستورنویسی، (تهران: میترا، 1376)، ص .
6. یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج 1: بازگشت * بیداری، ص 401.
1. میرغزن خان ختک، "دستورنویسی در شبه قاره هند و مسایل مربوط به آن"، ص 165.
2. احمد احمدی بیرجندی، "سری هم به دستورهای زبان بزنیم"، رشد آموزش ادب فارسی، س 2،ش 4-5 (زمستان 1364)، ص 35.
1. محمد رضا دایی جواد، دستور زبان فارسی و راهنمای تجزیه و ترکیب، با تجدیدنظر (اصفهان: کتابفروشی مشعل، 1344)، ص 26.
1. مهینبانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 83، نقل از ابن یوسف شیرازی، فهرست کتب خطی مجلس شورای ملی ([بیجا: بینا، بیتا])، ج 3، ص 299ـ300.
2. سعید نفیسی، "فرهنگ پارسی"، در محمد بن حسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، با تجدیدنظر کامل (تهران: امیرکبیر، 1362)، ج 1،ص شصت و چهارـ هفتاد و هفت.
1. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 77ـ78.
2. عارف نوشاهی، فهرست خطی فارسی انجمن ترقی، اردو، کراچی (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اداره معارف نوشاهیه، 1363)، ص 80 .
3. محمد بشیر حسین، فهرست مخطوطات شیرانی (لاهور: اداره مخطوطات پاکستان و دانشگاه پنجاب لاهور، 1975م.) ج3، ص 602.
1. محمد بشیرحسین، فهرست مخطوطات شیرانی (لاهور: اداره مخطوطات پاکستان و دانشگاه پنجاب لاهور، 1975م.) ج3، ص603.
3. عارف نوشاهی، فهرست نسخههای خطی فارسی انجمن ترقی، اردو، کراچی، ص 80.
4.عارف نوشاهی، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1365)، ج 1، ص 332.
7. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج13، ص 2835.
12. فهرست کتابهای فارسی چاپی از آغاز تا آخر سال 1345 بر اساس فهرست خانبابا مشار و فهارس انجمن کتاب(تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352)، ج 2، ص 3528.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج 13، ص 2846.
2. همان جا ؛ خانبابامشار. فهرست کتابهای چاپی فارسی(تهران: چاپخانه ارژنگ، 1351)، ج 2، ص 1800.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج 13، ص 2873؛ فهرست کتابهای چاپی فارسی از آغاز تا آخر سال 1345، ج 2، ص 2761.
2. عارف نوشاهی، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش، ج 1، ص 333.
1. محمد مهیار، کتاب شناسی دستور زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر کتاب، 1381)، ص 123.
5. کتابخانه ملی: http://www.nli.ir
1. کتابخانه ملی: http://www.nli.ir
1. خسرو فرشیدورد،دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی، ص 684.
1. محمد مهیار، "کتابشناسی توصیفی در زبان و ادبیات فارسی: دستور زبان فارسی"،رشد آموزش زبان و ادب فارسی،س 12. پیاپی 45. زمستان 1376، ص 44؛ خسرو فرشیدورد، دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی، ص 41.
2. عباس ماهیار، مرجعشناسی (1) (تهران: دانشگاه پبام نور، 1369)، ص 35.
1.حجت الله حسن لاریجانی، مرجعشناسی عمومی، ویراستار: محمدکاظم بهنیا، شهرام رجبزاده (تهران: آن، 1381)، ص 23ـ24.
2. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ویراستار: م. ج. تابنده حقیقی (شیراز: دانشگاه شیراز، 1371)، ص 2.
1. عباس حری، مراجع و بهرهگیری از آنها (تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1356)، ص 51.
2. عبدالحسین آذرنگ، فرهنگ اصطلاحات دکومانتاسیون (تهران: مرکز اطلاعات علمی، 1359)، ص 19.
3. پوری سلطانی، فروردین راستین، دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی (تهران: فرهنگ معاصر، 1379)، ص 345.
1. ماهیار، عباس، مرجعشناسی ادبی و روش تحقیق، سلسله انتشارات نشر قطره، شماره 117؛ مجموعه مفاهیم ادبی، شماره3 (تهران: نشر قطره، 1375)، ص 57.
2. غلامحسین تسبیحی، نگرشی جامع بر جهان کتاب شناسیهای ایران (تبریز: نیما، 1365)، ص 34.
3. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع (تهران: فرهنگ معاصر، 1372)، ص 35.
4. ایرج افشار، "فهرستنامه کتابشناسیهای ایران"، ایرانشناسی، ش 1 (بهمن 1342)، ص 1.
1. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ص 21.
1. فیروزه برومند،راهنمای تدوین وکتاب شناسی ([تهران]: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک، 1368)، ص 22.
2. پوری سلطانی، فروردین راستین،اصطلاحنامه کتابداری فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی، ویرایش دوم (تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1372)، ص 247.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 18.
1. حجتالله حسن لاریجانی، مرجعشناسی عمومی، ص 35.
2. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ص 19.
3. عباس حری، "وحدت در کتاب شناسی"، نامه انجمن کتابداران، دوره 9، ش 2 (تابستان 1355)، ص 214.
1. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 350.
2. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 15.
3. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 346.
4. نورالله مرادی، "با کتابهای مرجع آشنا شویم: 1ـ کتاب شناسیها"، کتابداری، دوره 2، ش 1ـ2 (تابستان 1359)، ص 49.
5. پوری سلطانی، فروردین راستین،اصطلاحنامه کتابداری فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی، ص 247.
1. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 17.
2. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع، ص 48.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 18.
1. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع، ص 59.
فهرست
پیشگفتار................................. الف
مقدمه...................................... 1
فصل اول ـ کتابها........................... 1
فصل دوم ـ پایاننامهها..................... 89
فصل سوم ـ مقاله ها......................................................................................................149
نمایه.................................... 455
فرم اطلاعات پایاننامههای کارشناسی ارشد
نام واحد دانشگاهی: سبزوار کد واحد: 127 |
کد شناسایی پایاننامه: 12720101812017 |
نام و نام خانوادگی دانشجو: فاطمه زهرا توانچه شماره دانشجویی: 8021131009 |
سال و نیمسال اخذ پایاننامه: 83-82 ترم دوم |
عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد یا دکترای حرفهای: کتابشناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر (کتاب، مقاله، همایش) 1300 تا 1383 |
|
تعداد واحد پایاننامه: 4 |
نمره پایاننامه دانشجو به عدد: به حروف: |
چکیده پایاننامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): در عصری که بدان عصر انفجار اطلاعات گفته میشود و روزانه هزاران داده به صورت منابع دیداری و شنیداری، چاپی و غیرچاپی، در سراسر جهان تولید میشود و به انبوه چندمیلیونی اطلاعات موجود میپیوندد؛ وجود کتاب شناسیها، با توجه به نقش بنیادین تحقیق، برای دسترسی هرچه زودتر منابع و جلوگیری از تکرار چندباره پژوهشهای انجام شده، برای محققان و علاقمندان، ضروری به نظر میرسد. کتاب شناسیحاضر که پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است؛ با همین هدف گردآوری شده است. این کتاب شناسی که نوعی کتاب شناسیموضوعی و توصیفی به شمار میرود و برپایه آیین نگارش علمی نوشته شده است؛ کتابها، مقالهها و پایاننامههایی را که در فاصله سالهای 1300 تا 1383 دربارة دستور زبان فارسی و گویشهای ایرانی نوشته شده است، معرفی میکند. همچنین مواردی چون پرسش و پاسخها، نکتهها، گزارش، و مصاحبه و معرفی کتاب نیز آورده شده است. منابعی که توسط گردآورنده به طور مستقیم دیده نشده است. این اثر، با نمایههایی چون نمایه عنوان و نمایه اشخاص پایان مییابد. |
اگر تنها، تنها و تنها، در سکوت چهار دیوار اطاق خویش، عید را و قدر را، به نوشتن سر کردم، اگر فراتر از یک سال، در کوچههای پرازدحام جوانیام، تنها به آهنگ نوشتن، گام برداشتم؛ اگر چشمانم، ترانة خواب را به دیدار عاشقانة یک تولد، به سرخی سختترین خستگیها سخاوتمندانه بخشید؛ همه را پیشکش مرجانهای نگاه شاهنشاه سرزمین وجودم، امام (رضا)، که آسمان اعتمادم به تمامی از آن اوست و جادوی گنبد او زنجیر شرم قلم من است؛ میکنم.
پیشکشی از سر تعظیم، به وسعت باوقار دستان پدرم، حرمت سجادة چشمان مادرم و نجابت آسمان قلب خواهرم لیلا، این سه نقطه پیوستة مثلث زندگیام.
ای نوازندة سپهر، ای «وُ لَهُ الاسماءُ الحُسْنی»ی من، از آن لحظه که در تنورة روزیِ تو، بهای نان من، نوشتن شد؛ طایر قدسی به اذانِ «نون و القلم و ما یسطرون» مسلمانم کرد. و سوگند تو، نگین گوشوارة جانم شد. در دستان خود توحید، همان محبوبترین راز آفرینش را یافتم. قلبم به آواز «و عَلَّمَ ءَادَمَ الْأسماءَ کُلَّها» بشارت یافت. کلیدی از کلیدهای گنج حکیم را در دستانم یافتم. خود را چون پر شکسته موری دیدم که تمامی هستی در درخشش هفت رنگ آن جلوهگری میکند و تکهای از «َالَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم»شدم. و در صبح شورانگیز تولد دوبارهام«علَّم الانسانَ ما لم یعلَم» را با ذرهذره وجودم تمنا کردم. خدایا، در لحظة سپاس از تو میخواهم تا مرا از طوفان«کَلّا إِنَّ الانسانَ لَیَطْغیٰ» وارهانی.
اگر سپاس را ارتفاعی است؛ در بلندترین نقطة سبز آن که خالی از هر سایه است، بر خود فرض میدانم تا از استاد دانشمندم آقای دکتر محمدرضا راشد محصل که در تاریکی شبهای بیتجربگیام که جز درخشش خوشههای خام تردید و سؤال، هیچ نبود؛ مرا بی چراغ نگذاشتند و استاد صبور و گرانقدرم، آقای دکتر احمدکرابی، که تپش قلم مرا به زمزمه تشویق پیوند زدند؛ سپاسی از جنس آسمان فیروزهگون داشته باشم.
همچنین از خانوادة فرزانة سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی که براستی گلخانه پرشکوفة دانشاند، دکتر رحمتالله فتاحی، مشاور مطالعاتی سازمان؛ دکتر محمد دشتی، مشاور مطالعاتی تالار محققان؛ آقای محمدمشایخی، رییس مخزن بسته و کارمندان شایسته و فرهیخته تالار محققان؛ خانم طاهره مهاجرزاده، سرپرست گروه مطبوعات؛ آقای عیسی اختری، معاون اداره خدمات کتابداری؛ آقای محمّد نعیمآبادی، رییس بخش رایانه و صفحهآرای این اثر و همچنین از خانم پرستو شیرینسخن حروفنگار رایانهای این اثر و کارمندان خوشرفتار بخش مجلات کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتیِ دانشگاه فردوسی مشهد و کارکنان دلسوز بخش مجلات کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مازندران که نقش درخشانی در بهفرجام رسیدن این اثر داشتهاند؛ نیز از کلیه کسانیکه آرامش را با تمامی مساحت عرفانیاش در طول 14 ماه اقامت تحقیقاتیام در مشهد مقدس به من ارزانی داشتهاند؛ نجیبترین سپاسها را دارم.
Information Form Of Thesis For M.A. & Ph.D.
Thesis Identification code: 12720101812017
|
Univer Sity Branch:sabzevar Branch code: 127 |
Year And semester Of Thesis Extraction: 2003-4
|
Student First And Last name: Fatemeh zahra tavancheh Student Code: 8021131009 |
Thesis Title of M.A.:Modern Persian Grammar (Book,paper,conference)1921-2004 |
|
Thesis Mark In Number: In Letter: |
Unit number Of Thesis: 4 |
THESIS ABSTRACT: In a Period Called Era Of Data Explosion,Every Day,Thousands of Data Are Produced In Different Fields In All Over The World such As:Audio-Visual,printing & Non-printing Matters And Added To The Existing Millions Of Data.
Considering The Fundamental Role Of Research,The Existence Of Bibliography Is Necessary To Researchere And The Interested People To Knowledge;So It Facilitates Gathering Sources And Prevents Repetition and Research Rerunning.
The Present Bibliography Which Is Prepared As Thesis for M.A. Degree In Persian Language & literature Has Been Provided For The Same Aim. It Is a Kind Of Descriptive,Subjective One And Compiled Based On Scientific Rules Of Writing.It Presents Book,Paper And Thesis Written On Persian Grammar And Persian Dialects Between 1921 to 2004. There Are Also Included Some Other cases Such As Discussion & Debate,Points,Reports,Interviews And Introduction Of books. Sources Which Have Not Been By The compiler,Herself,Are Marked By Asterisks;But In Relation Whit Thesis,All Available Sources Are Marked By Asterisks.
This Work Ends By A Presentation Of Title,Author And Presentation.
|
واژه دستور در زبان فارسی قدمتی طولانی دارد. اما معانی اولیه آن غیر از آن چیزی است که امروزه به عنوان یک علم از آن نام برده میشود. قبل از آوردن کهنترین معانی آن باید یادآور شویم که این واژه در فرهنگ نفیسی، اسم عربیِ مأخوذ از فارسی، در فرهنگ آنندراج، فارسی و در مدارالأفاضل، عربی معرفی شده است. «"دستور" [به فتح دال] صاحب دست و مسند و آنکه در تمشیت امور بر او اعتماد کند و به معنی اجازت و رخصت نیز آمده و به این معنا "دستوری" نیز گویند.»[4]؛ «وزیر و منشی باشد ... و چوب گندة درازی را نیز گویند که به عرض بر بالای کشتی اندازند و میزان کشتی را بدان نگاه دارند.ـ و چوبی که در پس دراندازند تا در گشوده نگردد.»[5]؛ «کتابی که در او مایحتاج چیزها نوشته شده باشد و نسخه جامع کل حساب که نسخههای دیگر از آن بردارند. جمع: دساتیر...ـ دستورات: صد یکی که به زمیندار در وقت جمع اراضی داده میشود.»[6]؛ «دستور به ضم، وزیر ـ فارسیان آن را به فتح استعمال کنند به معنی مذکور و به جای اعتماد و چوب فروترین جهاز که به بادبان بندند.»[7]؛ «... طرز و روش بود ـ مقتدای امت زرتشت باشد از مقوله موبد.»[8]؛ «... و این لغت را عرب تصرف کرده اول آنرا که مفتوح است، مضموم ساخته، استعمال نمایند چرا که وزن فعلول به فتح الف در عربی نیامده.»[9]
اما با پیدایش علم قواعد زبان فارسی و جایگزینی واژة دستور به جای قواعد یا صرف و نحو، معانی اختصاصی و تازهای برای این واژه ارایه شد که نمونههایی از آن آورده میشود:
1ـ «دستور زبان فارسی از قاعدههایی که برگرفته از زبان است و درست گفتن و درست نوشتن را در بیان فکر و مطلب به ما میآموزد؛ فراهم آمده است.»[10]
2ـ «قواعدی که به یاری آنها شناخت اجزای سخن و عوامل تشکیلدهندة گفتار انجام میگیرد؛ دستور زبان نامیده میشود.»[11]
3ـ «دستور، قوانینی است که مطابق آن شخص میتواند در زبانی، درست و بیخطا، سخن بگوید و بنویسد.»[12]
4ـ «دستور زبان، دانشی است که ساختمان زبان را بیان میکند. وسیلهای است برای رسانیدن یا ثبت مقصود انسان که در صورت بیان کردن، به آن سخن یا گفتار یا کلام گویند.»[13]
دستور زبان «گرامر» به یونانی «گراماتیکه = grammatiké» و به لاتینی «گراماتیکا= grammatica» گفته میشود. [14] «گرامه» در یونانی به معنای «حروف الفبا» است واز این رهگذر اشارهای است به نوشتن.[15]
نخستین کسی که دستور زبان را نگاشت، فردی از هند به نام «پانی نی» است که به قول «ماکس میولرو موریس لروی» و «جان هیور» و «جان لیونزد» در قرن چهارم پیش از میلاد و به گفته «گلد زیهر»، دانشمند آلمانی، در قرن هشتم و به تأیید «بلوم فیلد»، دانشمند آمریکایی، در حوالی 350ـ250 قبل از میلاد و به قول «جان کرول» آمریکایی، در قرن سوم قبل از میلاد میزیسته است. وی دستور زبان سنسکریت را نگاشته است.[16]
اما در یونان باستان نخستین کسی که به تقسیم جنس به انواع سهگانه مذکر، مؤنث و مخنث پرداخته است، فیلسوف معروفِ سوفسطایی به نام «پروتاگوراس = Protagoras» است که در قرن
پنجم میزیسته است.[17] پس از وی، «افلاطون» (427 ق.م ـ 347 ق.م) در کتاب خود به نام «کرتیلوس» مسأله قراردادی یا طبیعی بودن منشاء زبان را، که بعدها دو مکتب فکری طبیعیگرایان و قراردادیگرایان را در دانش زبان شناسی جدید بوجود آورد، مطرح کرد و در کتاب دیگر خود به نام «سوفست»، برای اولین بار، «فعل = rhema» و «اسم onoma» را تعریف نمود و میان آن دو تمایز قایل شد. [18]
بعدها «ارسطو»، برجستهترین شاگرد افلاطون، مقولة «حرف syndesmol» را به مقوله بالا افزود
و در رسالهای با نام «اندر عبارت = on Interpretation» مخالفت خود را با طبیعی بودن زبان، بیان
کرد.[19] و درپی او «رواقیون» چهارحالت «فاعلی= nominative»، «مفعولی = accusative»، «اضافی =
genitive» و «مفعولالیهی= dative» را مطرح کردند. ولی تقسیمبندی کلام به هشت جزء، برای اولین بار به وسیله «دیونی سیوس تراکس = Dionysius Thrax» مطرح شد. این دانشمند یونانی صد سال قبل از میلاد میزیسته است، وی کاملترین دستور زبان یونانی را نگاشته و برای نخستین بار دستور زبان را علمی مستقل بیان کرده است. تقسیمبندی او همچنان در دستور زبان سنتی امروز باقی مانده است و با اضافه شدن «صوت» به صورت: اسم، صفت، فعل، ضمیر، حرف تعریف، حرف اضافه، قید، حرف ربط و صوت به کار میرود.[20] بعد از او «آپولونیوس دیسکولوس»، برای اولین بار به طرح نحو زبان یونانی پرداخت. وی اجزای هشتگانه کلامِ دیونوسیوس را با تعاریفی جدید و با استفاده از اصطلاحات فلسفی در کارش به کار برد. [21]
از سوی دیگر، رومیان برای نوشتن دستور زبان لاتین از سبک و سیاق یونانی بهره گرفتند . اما
در زبان لاتینِ باستان طبقهای از کلمات، که بتوان آن را هم ردیف با طبقه حرف تعریفِ زبان یونانی قرار داد ، وجود نداشت و بنا به همین دلیل ، این طبقه از حروف در زبان یونانی حذف شد اما
دانشمندی به نام «رمئیوس پاله مون»، که احتمالاً در قرن اول میلادی میزیسته است؛ طبقة «اصوات» را بیان کرد تا طبقهبندی تراکس همچنان ثابت بماند. [22] تقلیدهایی این چنین از دستور زبان یونانی، این
پندار را پدید آورد که دستور این زبان، یک چارچوب همگانی است که برای سایر زبانها هم به کار میرود[23] به طوری که از دستورهای نوشته شده از سوی برخی دانشمندان یونانی، مانند «ایلیوس دوناتوس= Donatus» دانشمند سده چهارم میلادی با عنوان «فن صغیر= Ars minor» و «پریسکیانوس = Priscian/ priscianus» دانشمند سده پنج و شش میلادی با عنوان «مقولات دستوری»، در تمام دوران سدههای میانه (500 تا 1500 میلادی) برای کتابهای درسی استفاده شد.[24]
در قرون وسطی که فاصلة زمانی قرن پنجم تا قرن پانزدهم را دربر میگیرد؛ فلاسفه مسیحی برای تحلیل زبانی که زبان وحی و الهامات آسمانی محسوب میشد؛ به اقداماتی دربارة دستور زبان دست زدند و به برخی مشخصات دستوری، مانند تمایز اسم و صفت، مطابقه دستوری (مطابقه برخی واژههای مرتبط در جمله)، کمیت دستور (مطابقه میان دو عنصر از مقولههای متفاوت، مثلاً فعل و اسم) و بدل در زبان لاتین دست یافتند. البته همه پژوهشهای زبان لاتین در خدمت عقاید و الهیات مسیحی به کار میرفت.[25]
اما در انگلستان، در حدود سال 1000میلادی «الفریک، پیر دیر اینشام = Eynsham» کتاب دستور زبان و مکالمات خود را که از نخستین کتابهای دستور زبان انگلیسی بود، با الگوبرداری از نظام دستوری پریسکیانوس نگاشت و بدینسان دستور زبان پریسکیانوس الگویی برای سایر دستورنویسان انگلیسی شد.[26]
آمیختگی فلسفه و زبان در قرن هفدهم رخ داد و بازتاب آن، پدید آوردن دستورهای عمومی بود که معروفترین آن «دستور عمومی و عقلانی = Grammaire génerale et raisonée» است که به دستور رویال (Port-royal) معروف است و در سال 1660 م انتشار یافت.[27] اما آنکه بیشتر از همه فلسفه را وارد مباحث دستوری زبان کرد «Condillac»، حکیم و روانشناس فرانسوی بود. کتاب او در سال 1775 م منتشر شد. او کلام و اجزاء کلام را به عنوان جلوهای از فکر تحلیل کرد و خواهان تدوین دستور زبان کلی برای همه زبانها بود. و این فکر او به کوشش برای زبانهای عمومی، از جمله «اسپرانتو» شد. نمونه کامل دستور زبان کلی را با نام «دستور دستورها» در اوایل قرن نوزدهم میبینیم که دانشمندی به نام «Giraut Duviver» نوشته است.[28] از دانشمندان همین دوره، میتوان فیلسوف و ریاضیدانِ معروف، «گوتفیرد ویلهم فن لایبنیتس» را نام برد که در قلمرو زبان شناسی ادعا کرد که کلیه زبانهای موجود در اروپا و آسیا از یک واحد مشتق شدهاند. ادعاهایی از این دست سبب شد تا دیگر دانشمندان به کشف خویشاوندی زبانهای مختلف و نیز شناخت منشاء زبانها بپردازند.[29]
در قرن بیستم دو روانشناس به نامهای «دامورت = J. Damourette» و «پیش = E.pichon» در کتاب خود به نام «بررسی دستور زبان فرانسه» زبان را از نظر روانشناسی و روانکاوی مطالعه کردند و بر منطق قدیم حاکم بر دستور زبان، که کلمات را در حکم ابزار منطقی میدانست و آنها را بر همین پایه تقسیمبندی میکرد؛ خط بطلان کشیدند و همین امر سبب شد تا تقسیمبندیهای تازهای برای کلمات مطرح شود.[30]
از دانشمندان بزرگ دیگر قرن نوزدهم میتوان فردینان دوسوسور (Ferdinan de sausure) را نام برد که بنیانگذار زبانشناسی نوین به شمار میرود. وی مطالعه نظاممند زبان و زبانها را تشخیص داد و شرایط تحقق دستاوردهای زبان شناسی قرن بیستم را فراهم کرد.[31]
از دیگر کسانی که انقلابی راستین (تعریف تامس کوهن = Thomas Kuhn) در زبانشناسی ایجاد کرد؛ نوام چامسکی «Noam, Chomsky» است که گام آغازین مطالعات زبان شناسی خود را با نوشتن پایاننامهاش درباره دستور زبان زایشی عبری نوین، برداشت.[32] «چامسکی زبانشناسی را به بخشی از دانش روانشناسی تبدیل میکند و در مقابل همه آن تلقیهایی که زبان را بر حسب نحوه کاربرد آن تحلیل میکند؛ میایستد. چامسکی تمایز قاطعی قایل است میان «دانستن یک زبان» و «کنش زبانی».»[33]
درباره نخستین واضع صرف و نحو عرب، روایات گوناگونی وجود دارد اما معروفترین آنها «حضرت علی» را واضع علم نحو و «ابوالاسود دؤلی»، متوفی سال 67 ه .ق، را مدون نحو دانسته است. «سیوطی» در کتاب «بغیة الوعاة و المزهر»، اولین واضع علم صرف را «معاذ هراء»، متوفی 187 ه .ق، که از ایرانیان مقیم کوفه بوده است؛ معرفی کرده است.[34]
اما از آنجایی که دستور زبان هر سرزمین، به دلیل استعمال روزمره از آن زبان، برای اهل آن تازگی ندارد؛ همین امر سبب میشود اهل آن زبان خود را بینیاز از تدوین قواعدی منسجم برای آن زبان ببینند، اما هنگامی که ملتی نیازمند آموختن زبان بیگانه گردد؛ در صدد برمیآید تا قوانین میان اجزای کلام آن زبان را کشف کند همین مسأله سبب نوشتن دستور آن زبان میشود. شاید بتوان گفت که به دلایل متعددی از جمله پذیرفتن دین اسلام، ایرانیان، نخستین تدوینکنندگان دستور زبان عربی بودند. نخستین مراکز تحقیق در زبان عربی، مصر و کوفه، دو شهر قدیم ایرانی بود و «سیبویه فارسی»، متوفی سال 183 ه .ق، صاحب نخستین کتاب بزرگ و جامع در علم نحو با نام «الکتاب» است.[35] و اینگونه، در برههای از زمان که داشتن قوانین مکتوب برای زبان فارسی مطرح نبود؛ از سوی مردمان همین سرزمین، دستورهایی برای دیگر زبانها نگاشته میشد که پس از قرنها هنوز هم توجه دستورنویسان و مراکز علمی و دانشگاهی عرب را به خود معطوف داشته است. در مورد دستورنویسی در میان اعراب تا همین جا بسنده میشود و در قسمتهای دیگر به پیروی دستورنویسی ایرانیان از دستورنویسی عرب اشارهای کوتاه خواهد شد.
در کتابها و مقالات مختلف، دربارة نخستین دستورنویس زبان فارسی، اختلافنظر وجود دارد که آن تعداد از نظریاتی را که مشاهده شد؛ گردآوری کرده و در این جا میآوریم:
1. کهنترین کتاب فارسی که به طور جانبی و در خلال پرداختن به فن عروض و قافیه مباحثی از دستور زبان فارسی را بیان داشته است، کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم»، تألیف «شمسالدین محمد بن قیس رازی» است. برخی تألیف این کتاب را سال 623 ه .ق.[36] و برخی آن را 630 ه .ق.[37] دانستهاند.
2. احمد منزوی در معرفی کتاب «تاج الرؤس و غرة النفوس»، از «احمد بن اسحاق قیسری»، نام برده است. تألیف این کتاب پیش از 898 ه .ق. است. وی پس از معرفی کتاب، داخل پرانتز مینویسد: «شاید نخستین دستور زبان فارسی باشد.»[38]
3. جلالالدین همایی بعد از کتاب المعجم به کتابی به نام «منطق الخرس فی لسان الفرس» نوشته ابوحیان نحوی، متوفی 745، اشاره میکند که به زبان عربی در قواعد زبان فارسی نوشته شده است. سپس کتاب «قواعد صرف و نحو فارسی» تألیف عبدالکریم بن ابی القاسم ایروانی را نخستین کتاب در موضوع قواعد زبان فارسی میداند که در قرن سیزدهم هجری تألیف و در تبریز چاپ شده است آنگاه دربارة میرزا حبیب سخن میراند.[39]
4. نخستین کسی که کلمه «دستور» را به جای واژههای «گرامر»، «نحو»، «قانون» و «قواعد» زبان فارسی اختیار کرد و قواعد فارسی را از محدوده تقلید و ترجمه دستور عرب بیرون آورد؛ «میرزا حبیب اصفهانی» متخلص به «دستان»، متوفی 1315 ه .ق. است. وی سعی کرده است برای دستور زبان فارسی، دستوری مستقل پدید آورد. دو کتاب وی «دستور سخن» و «دبستان پارسی» است.[40] خانم اینال صاوی، ایشان را پس از حاج محمد کریم خان کرمانی، به عنوان کسی که دستور زبان فارسی را به صورت دانشی مستقل نگاشته است؛ معرفی میکند.[41]
5. حسن صدر حاج سید جوادی مینویسد: «نخستین کسی که دستور زبان فارسی را به صورت مستقل نوشته»، و حدود دو قرن قبل از میرزا حبیب اصفهانی در «ملتان» میزیسته، نام وی «عبدالصمد زنده ملتانی»، صاحب کتاب «اصول فارسی» است.»[42] اما احمد منزوی با آوردن دلایل گوناگونی از جمله این بیت: ختم شده نامه دیدهام لایق سن تاریخ زو کنم «غایق»، که ملتانی در پایان رساله خود آورد؛ تاریخ انجام کار را 1699 م دانسته است[43] و این نظر را رد میکند و مینویسد:
6. « «اصول فارسی» عبدالصمد ملتانی دومین اثر است در دستور زبان فارسی و نخستین آن «قواعد الفرس»، کار «ابن کمال پاشای ترک، احمدبن سلیمان بن کمال پاشای ترک» میباشد که در سال 931ق/1535م نگاشته است».[44] خانم اینال صاوی این اثر را قدیمیترین نسخه قابل اعتماد از دستور زبان فارسی دانسته است و وفات نویسنده آن را 940 ه .ق. آورده است. [45] وی دربارة نخستین دستوریِ زبان فارسی چنین مینویسد:
7. «تا آنجا که نگارنده خبر دارد، حاج محمدکریم کرمانی، نخستین کسی است که صرفاً در راه تهیه دستور زبان فارسی گام برداشته و اثری تازه و آموزنده پدید آورده است، چنانکه خود او در مقدمه نوشته که تا پیش از وی کتابی در این باب دیده نشده است.
گرچه شمس قیس رازی و جهانگیری و دو سه تن از شاگردان مکتب آنها در بنای دستور زبان پارسی، پایههایی نهادهاند و برخی از مطالب دستوری را به مناسبتهایی به رشته تحریر کشیدهاند، ولی قصدشان تهیه دستور زبان نبوده است. پس میتوان گفت: گوی سبقت را در این میدان، حاج محمد کریم خان ربوده است و نشان افتخار تهیه دستور زبان، شایستة شأن اوست، چه «اَلْفَضْلُ لِلْمْتَقدّم». راستی او را حقی بزرگ بر گردن دستورنویسان است و کسانی که بر اثر وی کتاب دستور نوشتهاند؛ کارشان آسانتر و راهشان هموارتر بوده است.»[46]
احمد منزوی کتاب «صرف و نحو فارسی»، اثر حاج محمد کریم خان بن ابراهیم کرمانی قاجار را نوشتة سال 1276 ه .ق/ 1859 م میداند و داخل پر انتز مینویسد: «دستور زبان عربی که با فارسی نیز سروکار دارد.»[47]
8 . خسرو فرشیدورد پس از آوردن نظر سایرین دربارة نخستین دستورنویس زبان فارسی، چنین مینویسد: «قدیمیترین کتابی که پیش از همه به قواعد زبان فارسی اشاره کرده است، «دانشنامه علایی» است که ابنسینا، نویسنده آن، در بخش منطق این کتاب، آنجا که میخواهد از دلالت لفظی سخن به میان آورد، کلمه را به سه قسم تقسیم میکند: اسم، کلمه (فعل)، ادات (حرف) و در این زمینه دو سه صفحه مینویسد. حکمای دیگر ایران نیز مانند خواجه نصیرالدین در «اساس الاقتباس» و قطب الدین شیرازی در «درةالتاج» چنین کردهاند. بنابراین، ابنسینا، نخستین دستور نویس فارسی به شمار میرود، همان طور که حکمای یونان هم اولین دستورپژوهان زبان یونانی بودهاند».[48] ابنسینا متولد 370 ه .ق. و متوفی سال 428 ه .ق است.
9. محمد جواد شریعت، در سفری که به چین داشته است؛ در کتابخانه مسجد «دونگ شﻰ =
DUNG SHI» در شهر پکن با کتابی به نام «منهاج الطّلب» روبرو میشود که فردی چینی به نام محمد بن الحکیم الزّینیمیّ الشّندونیّ الصّینی در سال 1070 ه .ق. به زبان فارسی نگاشته است. وی این کتاب را کهنترین دستور زبان فارسی به فارسی دانسته است.[49]
10. در جلد دوم دانشنامه ادب فارسی، نخستین کتاب دستور زبان فارسی در ایران، کتاب «قواعد صرف و نحو فارسی» (تبریز، 1262 ه .ق.) متعلق به «ملا عبدالکریم بن ابوالقاسم ایروانی» دانسته شده است. و بعد از آن از کتاب «صرف و نحو فارسی» نوشته «حاج محمد کریم خان کرمانی» نام برده و تألیف آن را، سال 1275 ه .ق. نوشته شده است.[50]
11. میر غزن خان ختک، پس از اینکه ادعا میکند که برای نخستین بار، دانشمندان شبه قاره دستور زبان فارسی را نوشتند؛ قدیمیترین کتاب مستقل دستور زبان فارسی را در شبه قاره، «شجرة الامانی» دانسته است که در سال 1171 ه .ش. بوسیله میرزا محمد حسن قتیل نگاشته شده است.[51]
دربارة اینکه نخستین کسی که واژة «دستور» را در کتاب خویش به کار برده است، یک نظر مخالف بانظر همایی مطرح شده است. حسن صدر حاج سید جوادی «محمد تقی کمال الدین بن میرزا خسرو خان زند قزوینی» مشهور به «سنجر ایرانی» یا «سنجر قزوینی»، صاحب کتاب «دستور سخن» را نخستین کسی میداند که واژه «دستور» را وارد صرف و نحو فارسی کرده است و دلیل این ادعا را سال تألیف کتاب، یعنی 1296 ه .ق. برابر با 1879 م. آورده است.[52]
وی استعمال واژة «دستور» را در کتابهای فارسی، حتی قبل از سنجر قزوینی و از آنِ «فایق لکهنوی»، متوفی 1241 ه .ق. میداند که نویسنده کتاب «دستورالانشاء» است. و یا در انشاءنویسی از کتابهای دیگری چون «دستورالصبیان»، «دستورالمکتوبات» (چاپ 1304 ه.ق./ 1886 م.) نام میبرد. همچنین کتابی با نام «دستور المبتدی» را که به فارسی و در صرف عربی نوشته شده است، یادآور میشود که نویسندة آن «ابن نصیر» است و وی در برگ دوم کتاب به نقل از «صراح اللغة» آورده است: «دستور به ضم دال: دفتری که قوانین مُلک در او جمع کرده باشند. صدر حاج سید جوادی استفاده از واژة «دستور» را در کتاب «دستور سخن»، با ذکر کلمة «شاید» تقلیدی از کتابهای نام برده شده میداند.[53]
در هر صورت نمیتوان جایگاه میرزا حبیب را در تحول دستور زبان فارسی نادیده گرفت. او با شناختی که از زبانهای فارسی، عربی، ترکی و فرانسه داشت؛ دستور زبان فارسی را تدوین کرد.[54] عدهای معتقدند که سنگ بنای طرز قواعد و دستور زبان فارسی، به دست میرزا حبیب گذارده شده و وی قواعد زبان فارسی را از عربی جدا کرده است.[55] همایون فرخ، کتاب دستور سخن را یک نوع خلاصه صرف و نحو میداند که بعضی اطلاعات مفید زبان فارسی را نیز دربردارد.[56]
باید دانست که قبل از میرزا حبیب اصفهانی «تأثیر صرف و نحو عربی بر دستور زبان فارسی، در دورة اولیة تاریخ دستورنویسی، برای زبان فارسی مشاهده میشود. این تأثیر از یک سو بر ساخت زبان بود، بدین معنی که دستورنویسان اولیه، زبان فارسی را به قیاس زبان عربی، به سه بخش اسم، فعل و حرف تقسیم میکردند مثل «لسان العجم» تألیف میرزا حسن بن محمد تقی طالقانی، از دیگر سو، بر نامگذاری مقولات و اصطلاحات دستوری؛ به همین دلیل غالب اصطلاحات دستوری ما عربی است. مثل فاعل، مفعول، قید، صفت، مضاف و غیره.»[57]
میرزا حبیب برای نخستین بار کلمات زبان فارسی را به ده گونة اسم، صفت، ضمیر، کنایات، فعل، فرع فعل، حروف، متعلقات فعل، ادوات و اصوات تقسیم کرد و آن را در کتاب خود با عنوان «دستور سخن» (استانبول، 1289 ق) و «دبستان فارسی» (استانبول، 1308 ق) که تلخیصی از دستور سخن بود؛ ثبت نمود. میرزا حبیب در مقدمة این کتابچه میآورد: «... در عبارت قدری از نسخة پیش مختصرتر ولی در معنی بسیار مکملتر نوشتم و جزو عربی آن را طرح کردم... .»[58]
در ادامه شیوة میرزا حبیب، «عبدالعظیم خان قریب گرکانی» کتاب خود را با نام «دستور زبان فارسی به اسلوب السنة مغرب زمین» نگاشت. این کتاب به سال 1330 ه .ش. به وسیله انتشارات علمیة تهران، در 222 صفحه چاپ شده است. او در این دستور، به پیروی از فرانسویان و با اذعان به اینکه زبان فارسی به زبان اروپایی شباهت دارد تا به زبان عربی، اقسام کلمه را نه گونة اسم، صفت، کنایات، عدد، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط و صوت شمرده است. وی ضمیر را بخشی از کنایات دانسته و عدد را به جای حرف تعریف فرانسه قرار داده است و اینگونه اقسام نهگانه کلام را حفظ کرد. قریب سه دوره دستور زبان فارسی برای مدارس نگاشت.
در این جا لازم است از کتاب "The universal Anglo Persian Grammer" تألیف سید عبدالطیف یادی کرد که در دو بخش انگلیسی و فارسی در سال 1266 ه .ش. در بمبئی چاپ شده است و بنا به نوشته میرغزن خان ختک، اولین کتاب دستور زبان فارسی در شبه قاره و ایران است که کلمات زبان را به سبک دستورنویسی انگلیسی به هشت بخش تقسیمبندی کرده است. همچنین بحثهای دستوری این کتاب، نسبت به کتابهای دیگر آن زمان جدیدتر و علمیتر است.[59]
غلامحسین کاشف از معاصران عبدالعظیم خان قریب است که در این دوره قواعد زبان فارسی را تحت تأثیر زبان ترکی نگاشت.[60]
از دستورهای دیگر این عصر، «دستور پنج استاد» است که با همکاری عبدالعظیم خان قریب، محمد تقی بهار، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی و رشید یاسمی نوشته و در سال 1328 در تهران چاپ شد. این کتاب پس از سالها تدریس در مدارس، هم اینک نیز به اهتمام افرادی چون سیروس شمیسا ، امیر اشرف الکتابی و جهانگیر منصور تجدید چاپ میشود. این دستورها و
دستورهایی که بوسیله افرادی چون عبدالرسول خیامپور، محمد جواد شریعت، محمد جواد مشکور، عبدالرحیم همایونفرخ و میرزا علی اکبر خان ناظم الاطباء کرمانی نوشته شده است؛ همگی جزء دستور سنتی محسوب میشوند و این همان دستوری است که در پایهریزی آن از دستورنویسی غربی و در نتیجه از یونانیان الگوبرداری شده است. اما تحولی که در قرن نوزده و بیست اتفاق افتاد؛ شیوة دستورنویسی زبان فارسی را نیز تحتالشعاع قرار داد. آشنایی دستورنویسان ایرانی با علم زبان شناسی، افقهای تازهای را در مقالهها و کتابهای نوشته شده درباره دستور زبان فارسی پدید آورد. از جمله کسانی که به معرفی و توضیح دستور زبان فارسی به شیوة نوین و علمی پرداختهاند؛ محمد معین و پرویز ناتل خانلری را میتوان نام برد. دکتر معین از مقولههای دستوری، حرف اضافه، مصدر، معرفه و نکره و جمع را با عنوان طرح دستور فارسی به صورت منفرد به بحث کشانید و معتقد بود که «... در تدوین دستور کامل زبان فارسی، مانند تاریخ ادبیات و فرهنگ لغات محلی (لهجهها) ـ با توجه به اوضاع و مقتضیات کنونی ـ در صورتی امکانپذیر است که مباحث مختلف آن جداگانه مورد تدقیق قرار گیرد...».[61] پرویز ناتل خانلری، کوچکترین جزء کلمه را که در دستورنویسی نشانی از آن نبود مورد بررسی قرار میدهد و در دستورهایی که او و افراد پس از او برای مدارس مینگارند شیوههای تازهای دیده میشود. در زمینه دستورنویسی به شیوه نوین که خود شعبهها و مکتبهای متعددی دارد افرادی چون پرویز ناتل خانلری، ساسان سپنتا، محمدرضا باطنی، خسرو فرشیدورد، یدالله ثمره، علیاشرف صادقی، محمدتقی وحیدیان، محمد حقشناس، منصور اختیار، ابوالحسن نجفی، صادق کیا، محمد مقدم، غلام رضا ارژنگ، علی بابک و دیگران کتابها و مقالاتی مینگارند و بدینسان دستورنویسی زبان فارسی از مرحله تقلید از الگو برداری عربی و غربی وارد جریان تازهای بنام «زبان شناسی نوین» میشود.
دستورهایی را که برای زبان فارسی نوشته شده است؛ شاید بتوان به صورت زیر تقسیمبندی کرد. باید توجه داشت در برخی تقسیمبندیها مرزی وجود ندارد به این معنی که برخی شمارهها، شمارههای دیگر را میتواند تحت پوشش قرار دهد.
1ـکتابهایی که به طور مستقیم در مورد دستور زبان فارسی نوشته نشده است.
2ـدستور زبان فارسی در مقدمه فرهنگهای فارسی.
3ـ کتابها یا جزوههایی که دربارة بخشی از دستور زبان فارسی نوشته شده است:
1ـ3ـ آمد نامهها. 2ـ3ـ دیگر موارد.
4ـ دستورهایی که از متن برخی دیوانها و کتب کهن از سوی متأخرین استخراج شده است و درواقع نوعی بررسی دستوری محسوب میشود.
5ـدستورهای زبان فارسی که به صورت مستقل نوشته شده است:
1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبان فارسی:
1ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نظم.
2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نثر:
1ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای درسی رسمی ویژه مدارس و دانشگاهها.
2ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای کمکدرسی.
3ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای کنکور.
این شماره به گونة دیگری نیز تقسیم میشود:
4ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به شیوه سنتی.
5ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به شیوة زبانشناسی نوین.
2ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبانهای دیگر.
1ـ کتابهایی که به طور مستقیم دربارة دستور زبان فارسی نوشته نشده است.
این کتاب با هدف علم عروض و قافیه نوشته شده است اما در باب دوم که مربوط به حروف قافیت است، بعد از تعریف حروف روی، توضیحی طولانی درباره ویژگی دستوری حروف میدهد.
2. براهین العجم فی قوانین المعجم. کتابی است که درباره قواعد شعر و زبان فارسی، در سال 1268ه .ق. توسط «سپهر میرزا محمد تقی کاشانی» ملقب به «لسان الملک» و متخلص به «السپهر» نوشته شده است که در سال 1272 ه .ق. در تهران چاپ شده است.[62]
2ـ دستور زبان فارسی در مقدمه فرهنگهای فارسی:
نویسندگان فرهنگهای زبان فارسی، معمولاً در آغاز سخن، قواعدی از دستور زبان فارسی را بازگو میکنند و پس از آوردن هر واژه، نوع دستوری آن کلمه را بیان میکنند، در اینجا لازم است از مقاله «فرهنگهای پارسی» اثر سعید نفیسی[63] نام برد که در آن 202 عنوان فرهنگ فارسی آورده شده است. در اینجا چند فرهنگ لغت را نام میبریم:
1. فرهنگ رشیدی. تألیف عبدالرشید تقوی. به تصحیح ابوطاهر ذوالفقار، علی مرشد آبادی. کلکته: [بینا]، 1872م، 2 ج، 1532+75ص.
2. فرهنگ جهانگیری. جمالالدین حسین بن فخرالدین حسن انجو شیرازی. ویراسته رحیم عفیفی. مشهد: دانشگاه مشهد، 1351، ج 1و2، سی و نه+ 2609ص.
3. فرهنگ نفیسی. علی اکبر نفیسی [ناظمالاطباء]. با مقدمه محمدعلی فروغی. [بیجا]: کتابفروشی خیام، 1355، 5 ج، 4022ص.
4. فرهنگ آموزگار. حبیبالله آموزگار. تهران: کانون معرفت، 1333، 880 ص.
5. هفت قلزم. مولوی قبول احمد. [بیجا: بینا]، 1230 ق، 7 ج در 1 مجلد.
6. فرهنگنامه پارسی. سعید نفیسی. تهران: وزارت فرهنگ، 1319، ؟ ج.
7. برهان قاطع. محمدحسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]. تهران: امیرکبیر، 1341، 1260ص.
8 . لغتنامه دهخدا. علی اکبر دهخدا. [ویرایش 3؟]. تهران: دانشگاه تهران، موسسه لغتنامه دهخدا، 1377، یک ج مقدمه + 15 ج، 23911ص.
3ـ کتابها یا جزوههایی که درباره بخشی از دستور زبان فارسی نوشته شده است:
1ـ3ـ آمدنامه یا آمدننامه: «به آن دسته از کتابهای دستور زبان فارسی اطلاق میشود که به عنوان درسنامه برای دانشآموزان غیرایرانی در هندوستان تألیف شده است و در آنها کلیة مصادر زبان فارسی را صرف میکردهاند و تمام صیغههای آن را در سه زمان ماضی، مضارع و مستقبل بیان میکردهاند. در این کتابها نظر به اینکه فصلبندی مصادر بر اساس الفبا بود، از اینرو اولین مصدری که صرف میشد «آمدن» بود، از همینرو نام این کتابها «آمدننامه» نهاده شده است.»[64]
گاه آمدنامهها را با نام «صفوةالمصادر» آوردهاند. در اینجا برخی آمدنامهها را نام میبریم.
2. آمدنامه یا صفوة المصادر. محمد مصطفی خان. اواخر قرن سیزدهم هجری (مجموعه مصادر با صیغههای ماضی و حال به صورت جدولها).[66]
3. آمدنامه. از ؟. (مصادر و کلمات فارسی با ترجمه آنها به پنجابی در زیر هر کلمه).[67]
5. آمدننامه. از ؟. مکتوبه در قرن سیزدهم هجری (مجموعه مصادر و صیغهها و مشتقات دیگر آنها).[69]
2ـ3ـ دیگر موارد: در این قسمت برخی رسالهها و کتابهایی را که به مباحث گوناگونی از دستور زبان فارسی به صورت مستقل توجه داشتهاند؛ معرفی میکنیم.
2. اصول عجیبه. محمد جمالالدین خانصاحب. در 1270 ه .ق. (در صرف افعال فارسی به زبان اردو).[71]
4. صرف ناشناخته. (در مباحث اثبات فعل ماضی معروف و فعل ماضی مجهول و غیره).[73]
5. افعالنامه. از مهندریج هندی و ارنکل هندی. (دستور فعلهای فارسی و برابر آنها در انگلیسی).[74]
6. اضافات: رساله اضافت. از منشی سید مظفر علی خان اسیربن مددعلی (متوفی 1299ه .ق./ 2ـ1881م).[75]
7. جواهر المصادر. از محمد مهدی. (تجزیه فعلهای فارسی).[76]
8 . رساله یاییه. احمد بن سلیمان ابن کمال پاشا (متوفی 1940 ه .ق.).[77]
9. ناصرالصبیان: مصادر ناصری. از ناصر علی بن حیدر علی غیاثپوری. (فعلهای فارسی).[78]
4ـ بررسی دستوری کتابهای منظوم و منثور دیگر: معمولاً در آغاز کتابهایی که تصحیح شده است و یا شرح مشکلات دارد، بخشی به نام «بررسی ویژگیهای دستوری» برای آن کتاب در نظر گرفته میشود، و گاه کتابهایی به صورت مستقل، دربارة ویژگی دستوری کتابهای کهن نوشته شده است. موارد زیر، از این دسته به شمار میآیند:
1. حل ترکیب محمودنامه. احمد مولوی. (بررسی دستوری منظومه محمود نامه).[80]
2. حل ترکیب بوستان. از ؟. لاهور: [بینا]، 1881 م، 208 م. (بررسی دستوری آن کتاب).[81]
3. تاریخ بیهقی. تصنیف خواجه ابوالفضل محمد بن حسین دبیر بیهقی؛ به کوشش خلیل خطیب رهبر. تهران: سعدی، 1368، ج اول، ص بیست و هشت ـ سی و هفت.
4. هدایةالمتعلمین فی الطب. تألیف ابوبکر ربیع بن احمد الاخوینی البخاری. به اهتمام جلال متینی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1371، ص پانزده ـ چهل و پنج.
5. مجملالتواریخ و القصص. تألیف علی بن محمود بن علی نجیب الرودباری. تصحیح محمد تقی بهار [ملکالشعراء بهار]. تهران: کلاله خاور، 1318، ص "و" ـ "که".
8 . تاریخ جهانگشای جوینی. عطاملک بن محمد جوینی. به تصحیح محمد قزوینی. هلند: لیدن، 1329، ج 1، ص 106ـ133.
9. انواع فعل در تاریخ بیهقی. مریم السادات رنجبر. اصفهان: مانی، 1379، دوازده + 148 ص.
10. دستور در مثنوی. محسن پویان. قزوین: طه، 1382، 112 ص.
11. اگر: معانی و ترکیبهای آن در گلستان. مصطفی مقربی. تهران: [چاپخانه محمد علی فردین]، 1353، 21ص.
5ـ دستورهای زبان فارسی که به صورت مستقل نوشته شده است.
1ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبان فارسی:
1ـ1ـ5ـ دستورهای فارسی نوشته شده به نظم:
1. گلشن فیض. از ؟. لکهنو: [بینا]، 1290 ق، 34 ص.[82]
2. بهار علوم. منشی میندو لالزار. 1275 ه .ق. (مشتمل بر قواعد زبان فارسی، اسمای حروف و تفضیل زبان فارسی، بیان حروف عربی، بیان حروف فارسی، بیان حرکات و سکنات و اقسام افعال، بیان اسم، فعل، حرف و غیره).[83]
3. تشریح الحروف. از ؟. (بحث الالف، بحث بای موحده، بحث تای مثناة فوقانی، بحث جیم فارسی... بحث یاء، حروف زایده، کلمات به معنی فاعل... مفاعیل خمسه).[84]
4. جوهر الترکیب. سیوا رام بریلوی ثم شاهجهانپوری ابن موهن لال کایته . 1235 ه .ق/ 201820ـ1819 م.[85]
5. صرف میر. شاه ولی الله محدث دهلوی (متوفی 1176 ه .ق.) (همان متن جرجانی را به نظم کشانید.)[86]
6. قانونچه عجیبه المعروف به فواید غریبه. مولوی محمد امیر دامانی رنگپوری. به تصحیح مولوی نورمحمد مشتاق و مولوی نوراحمد پیرهوی. در 1309 یا 1318 ه .ق.[87]
7. براهین العجم فی قوانین العجم. محمدتقی سپهر [سپهر کاشانی]. تهران: مطبع دولت، 1273 ق. (چند جلدی بدون صفحه شمار).
8 . دستور منظوم فارسی ـ عربی. علی اصغر احمدئی. [بیجا: بینا]، 1373، 44ص.
2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی به نثر:
1ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای درسی رسمی ویژه مدارس و دانشگاهها: که برای آموزش دانشآموزان و دانشجویان نوشته شده است.
1. دستور زبان فارسی سال اول و دوم و سوم دبیرستانها. محمد تقی بهار و دیگران. تهران: کتابهای درسی ایران، 1342، 157ص.
2. کتاب ششم ابتدایی پسران. احمد نجفی الزنجانی. تهران: شرکت سهامی پخش کتاب، 1338، 211ص.
3. دستور حسن (دوره ابتدایی)، مخصوص محصلین کلاس پنجم و ششم مدارس ابتدایی. محمد حسن ادیب هروی. مشهد: مطبعه نور، [بیتا]، 80 ص.
5. دستور زبان فارسی (برای رشته تعاون و اقتصاد روستایی). نادر وزینپور. [تهران]: دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران دانشکده مکاتبهای، 2536=1356، 61ص.
6. دستور زبان فارسی سال اول و دوم مراکز تربیت معلم رشته ادبیات فارسی. حسن انوری، حسن احمد گیوی. [تهران]: وزرات آموزش و پرورش، 1363، 155ص.
7. دستور زبان فارسی (1). تقی وحیدیان کامیار، غلام رضا عمرانی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، 1379، شش + 127ص.[88]
8 . زبان فارسی 1 و 2 سال اول نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1376، 145ص.[89]
9. زبان فارسی 3 و 4 سال دوم نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1377، 196ص.[90]
10. زبان فارسی 5 سال سوم نظام جدید آموزش متوسطه. تقی وحیدیان کامیار. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1378، 225ص.[91]
2ـ2ـ1ـ5ـ کتابهای دستور کمک درسی: این کتابها برای راهنمایی دانشآموزان نوشته شده است و معمولاً به توضیح بیشتر دستور پایههای مختلف تحصیلی و حل تمرینهای آن کتابها میپردازد.
1. کتاب کار فارسی پایه پنجم ابتدایی شامل دستور زبان، جملهسازی، ... چگونه بنویسیم؟. مهرانگیز دارابی. [تهران]: آذین، 1376، [ه[ + 189ص.[92]
2. راهنمای ادبیات فارسی برای کلاسهای چهارم نظری. حسین اندیشه. [بیجا]: بیهقی، [?13]، 138ص.
4. دفتر تمرین فارسی سال دوم دبستان. محمد مقدس، عبدالرحمن صفاپور. تهران: مدرسه، 1375، 2ج.
5. آموزش ادبیات سوم راهنمایی مشتمل بر: دیکته، دستور زبان فارسی، گردآوری لغات مهم درسی به ترتیب حروف الفبا،... . مهناز یار احمدی. تهران: کسرایی، 1374، 112ص.[93]
7. آموزش درس به درس دستور زبان فارسی "نظام جدید"... . حسن لاجوردی. تهران: تابان، 1375، 223ص.
باید توجه داشت که کتابهای کمک درسی مدارس میتوانند مفهومی مستقل از کتابهای کنکور داشته باشند اما همین کتابها در مقطع دبیرستان اغلب مباحث و سؤالات کنکوری را در خود جای میدهد و دانشآموز را آماده کنکور میکند.
3ـ2ـ1ـ5ـکتابهای دستور زبان فارسی ویژه کنکور: کتابهایی که علاوه بر مرور و آموزش دستور زبان فارسی در چهارچوب دستورهای مدارس، انگیزه عمدة آن ارایه سؤالات چهارگزینهای میباشد.
3. مبانی زبان و دستور زبان فارسی (برای دانشآموزان و داوطلبان کنکور نظام جدید). اسدالله عمادی. ساری: نشر زاوش، 1379، 120ص.
5. آزمون زبان و ادبیات فارسی (طبقهبندی شده) (برای داوطلبان کنکور دانشگاه). محمد شهری، فرشته فریدونی. مشهد: دانشوران توس، 1382، 207 ص.
6. دو هزار پرسش دستوری.ایرج عرفانی. مشهد: شرکت نشر و تبلیغ ترنج، 1372، 106ص.
7. ادبیات فارسی، برای استفاده داوطلبان کنکور. حسین اندیشه. تهران: بیهقی، [بیتا]، 301 + 20ص.
4ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی نوشته شده به شیوه سنتی:
1. دستور زبان فارسی. عبدالرسول خیامپور. تبریز: کتابفروشی تهران، 1373، 198 ص.
2. دستور کاشف. غلامحسین کاشف. استانبول: مطبعه شمس، 1328، 331ص.
3. دستور زبان پنج استاد. عبدالعظیم خان قریب و دیگران. به اهتمام جهانگیر منصور. تهران: ناهید، 1372.
4. دستور زبان فارسی به اسلوب السنه مغرب زمین. عبدالعظیم خان قریب. تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، 1330، 223ص.
5. دستور جامع زبان فارسی. عبدالرحیم همایون فرخ. تهران: انتشارات مطبوعاتی علمی، 1346، 7 ج در یک مجلد، شصت و چهار + 1207.
6. لسان العجم. میرزا حسن بن محمد تقی طالقانی. بمبئی: سپهر مطلع ناصری، 1317، 172ص.
5ـ2ـ1ـ5ـ دستورهای زبان فارسی که به شیوه زبان شناسی نوین نوشته شده است:
1. مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی. ابوالحسن نجفی. تهران: نیلوفر، 1374، 170ص.
2. دستور سال دوم آموزش و متوسطه عمومی فرهنگ و ادب. علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ. تهران: وزرات آموزش و پرورش، 1355، [175] ص.
3. دستور سال سوم آموزش متوسطه عمومی فرهنگ و ادب. علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1356، 2 ج، [146]ص.
4. دستور زبان دری. محمد رحیم الهام. کابل: [بیتا]، 1349.[94]
5. توصیف دستور زبان فارسی برپایه نظریه گشتاری. مهدی مشکوةالدینی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1366، 219ص.
6. توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. محمدرضا باطنی. تهران: امیرکبیر، 1348، یازده + 193ص.
در کتابهای ذکرشده بالا علی اشرف صادقی و غلام رضا ارژنگ، برپایه نظریه نقشگرایی آندره مارتینه؛ محمد رحیم الهام، برپایه مکتب به شیوة ساختگرایی؛ مهدی مشکوةالدینی برپایه مکتب تبدیلی چامسکی و محمدرضا باطنی براساس مکتب ساختگرایی هالیدی کتابهای خود را تألیف کردهاند.[95]
2ـ5ـ دستورهای نوشته شده به زبانهای دیگر:
باید دانست که زبان فارسی و دستور آن از دیرباز مورد توجه کشورهای مختلف دنیا بوده است و با مراجعه به سال تألیف این کتابها، این ادعا به روشنی قابل اثبات است. صحبت در اینباره، خود، مبحثی مستقل را میطلبد که از پرداختن بدان، در این مجال خودداری میشود.
در فضای گسترش یافته دانش و هنر و فنآوری که بشر توانسته است آنچه در اندیشة پویای خویش دارد؛ بنگارد و بر برگبرگ فرهنگ و تمدن خویش بیافزاید و اقیانوس گسترده و گوناگونی از پژوهشهای علمی و هنری بیافریند و اندیشوران و پژوهندگانی که در امتداد راه پیشینیان خود پدیدار میشوند و بالندگی مییابند، نقش آفرینان تازههای دیگری از مجموعة این تمدن میشوند؛ بهترین و قابلاعتمادترین پیشاهنگ این تمدنِ توسعهیافته چیزی جز اطلاعات و اطلاعرسانی نخواهد بود؛ چرا که نه تنها راه دستیابی به آموختههای پهناور و تجربههای بیکران گذشتگان را هموار میکند، بلکه ما را بینیاز از تکرار راه رفته میکند. و سرآغاز راه اطلاعرسانی ارایه خدمات اطلاعاتی است که بدان مرجع (Reference) میگویند.
به کتابهایی کتاب مرجع میگویند که: «برای کسب اطلاع درباره موضوع خاصی به آن مراجعه میشود، مطالب کتاب مرجع غالباً به گونهای تنظیم میشود که به آسانی میتوان مطالب موردنظر را در آن پیدا کرد و نیازی به خواندن و مطالعة همة کتاب نیست.»[96]
منابع مرجع را به طور کلی به سه دسته تقسیم میکنند:
1. منابع ردیف اول (Perimary sources) یا منابع اصلی یا دست اول.
2. منابع ردیف دوم (Secondary sources) یا منابع دست دوم یا رابط یا هدایت کننده.
3. منابع ردیف سوم (Tertiary sources) یا منابع کمکی.
اینک به تعریف هر یک از این سه منابع میپردازیم.
منابع ردیف اول: درباره این دسته از منابع دو گونه تعریف را میآوریم. «منابع ردیف اول به آن دسته از منابع کتابخانهای اطلاق میشود که به طور مستقیم میتوان به اطلاعات موردنظر دست یافت و پاسخ موردنظر پژوهشگر و کاربر را فراهم آورد.»[97] تعریف دیگر میگوید: «منابع ردیف اول مشتمل بر هر نوع مواد جدیدی است که برای نخستین بار انتشار مییابد. این مواد در حقیقت جزو مواد آغازین یا نومایه به حساب میآید.»[98]
بنا به تعریف اول، واژهنامهها، دایرةالمعارفها، سالنامهها، دستنامهها، دستورنامهها، راهنماها، سرگذشتنامهها یا زندگینامهها، منابع جغرافیایی و نشریات دولتی و بنا به تعریف دوم: صورتجلسهها، گزارشهای پژوهشی، کنفرانسها، گزارش مأموریتهای علمی، انتشارات رسمی، ثبتنامههای استاندارد، رسالهها و پایاننامهها، جزء منابع ردیف اول قرار میگیرند.
منابع ردیف دوم: عموماً از نظر تهیه و تدوین از منابع ردیف اول استفاده میکنند مانند: نمایهها، چکیدهنامهها، کتاب شناسیها و کتابنامهها و فهرستهایی مانند فهرست مقالات.
منابع ردیف سوم: به منابعی که حاوی اطلاعات دربارة منابع ردیف اول و دوم باشد و اطلاعات را مستقیماً ارایه نکند اطلاق میشود. مانند کتاب شناسی کتابشناسیها.[99]
حال که جایگاه کتاب شناسی را در میان منابع مرجع یافتهایم، به تعریف و توضیح دربارة کتاب شناسی میپردازیم.تعاریف زیادی دربارةکتاب شناسی توسط صاحبنظران ارایه شده است که همه آنها گویای تعریف و توانمندیهای کتاب شناسی نمیتواند باشد به خصوص تعریف هایی که
کتاب شناسی را تنها معرفی کتاب و مقاله میدانند. بنابراین آن تعداد را که به نظر دربرگیرندة مفهوم همهجانبه کتابشناسی میباشد؛ میآوریم.
عباس حری تعریف بسیار زیبا و جامعی از کتابشناسی دارد: «هرگونه منبعی که نام و مشخصات (و احتمالاً توصیف و بررسی) مآخذ دیگر اعم از ـ کتاب، جزوه، نوار، صفحه، یا هرگونه نوشته و یا ضبط شدة دیگری ـ را سیاهه کرده باشد؛ کتاب شناسی نامیده شده است. اینگونه منابع علاوه بر آنکه خود ممکن است مستقیماً مورد استفادة جوینده قرار گیرند و رفع حاجت کنند؛ به منابع دیگر نیز راهگشا هستند.[100]
عبدالحسین آذرنگ کتابشناسی را در چهار شماره تعریف میکند:
«1. دانشی است که به تجزیه و تحلیل کمی و کیفی و تاریخی آثار و نوشتههای مکتوب میپردازد.
2. دانشی است که تحول آثار مکتوب را در طول تاریخ و با توجه به عوامل مؤثر و متأثر مورد مطالعه قرار میگیرد.
3. به مجموعهای که حاوی اطلاعات کتابشناسی آثار خطی و یا چاپی بوده و با نظم به خصوص و با قصد استثناء و ارایه اطلاعات تهیه شده باشد نیز اطلاق میگردد.
4. از روی مسامحه در معنای کتابنامه (اثری که فقط کتابهای مربوط به یک شخص یا یک رشته را معرفی میکند) هم به کار میرود.»[101]
و در کتاب دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی آمده است:
«1. مطالعه شکل مادی کتابها، با مقایسه اختلافات موجود در چاپها، تحریرها و نسخهها به منظور تعیین تاریخ و تحول متنها. معمولاً کتاب شناسی برای نسخ خطی و نادر به کار میرود. فرق کتاب شناسی با فهرست در آن است که کتاب شناسی الزاماً صورتی از مواد موجود در مجموعه یک کتابخانه یا گروهی از کتابخانهها نیست.
2. کتاب شناسی یا کتابنامه عبارت است از فهرست کتابها و دیگر مواد خواندنی. به فهرستی که معمولاً در آخر کتاب به عنوان منابع و مآخذ میگذارند کتابنامه گویند.»[102]
ما در تعریف باید تفکیکی میان کتاب شناسی و فهرستنویسی داشته باشیم زیرا « فهرست نوعی
کتاب شناسی است که حاوی صورتی از نام و مشخصات کتابها یا مقاله ها و یا منابعی است برای مجموعة یک یا چند کتابخانه و یا نشریهای از نشریات ادواری و فرق آن با کتاب شناسی در آن است که در کتاب شناسیها کتابخانه خاصی درنظر گرفته نمیشود.»[103]
پ- تاریخچه کتاب شناسی:
در حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح فردی یونانی به نام «مسیح کارتی نوس میچر» واژه کتاب شناسی را به معنی نویسنده یا کاتب کتاب به کار برده است و این معنی تا صد سال قبل از میلاد استفاده میشده است و از آن پس فردی به نام «دیو سکور دیدز» کلمه بیبلوگرافیا را در معنی نوشتن کتاب بیان کرد.[104]
نخستین کتاب شناسی توسط جالینوس، پزشک یونانی، در سده دوم میلادی با عنوان «کتابهای من» تهیه شد که شامل دو مجلد بود و بیشتر یک کتاب شناسی اختصاصی به حساب میآید.[105] نخستین کتاب شناسی اروپایی در سال 1494 م، با نام «Liber de scriptoribus eccles iasticis» محتوی بر فهرست آثار مؤلفین کلیسا، انتشار یافت. اولین کتاب شناسی جهانی از نوع عمومی فهرستی است که «Conard Gesner» زبان شناس زوریخی به نام «Bibliotheca universalis» به سال 1545م منتشر شده است که در آن پانزده هزار عنوان کتاب لاتینی، یونانی و عبری به ترتیب الفباییِ نام مؤلف آورده شده است. در سال 1548 م نخستین کتابشناسی مربوط به تألیفات نویسندگان یک مملکت که آن را باید اولین «کتابشناسی ملّی» نامید، بوسیله John Bale در انگلستان منتشر شد.[106]
اما درباره آغاز کتاب شناسی در ایران و کشورهای اسلامی با توجه به غارتهای پیاپی مغولان و دیگر اقوام مهاجم و از بین رفتن تعداد بیشماری از کتابخانههای سرزمین ایران، به درستی نمیتوان در این باره نظر داد اما آنچه از کتابهای باقی مانده میتوان فهمید، این است که از جمله کهنترین کتابهایی که فهرست کتابهای ایرانی را در خود گنجانیده مربوط به کتاب «الفهرست» یا «فهرس العلوم»، تألیف ابن الندیم، از ورّاقان بغداد است.این کتاب نمونهای معتبرازکتاب شناسی اسلامی شمرده میشود. نیز ابوریحان بیرونی، متوفی440ق، فهرستی ازکتابهای رازی داردکه دو تصحیح از آن با
عنوانهای «رساله فی فهرست کتب محمد زکریاء الرازی» و «فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی» در خور توجه است.
همچنین کتاب محمد بن حسن الطوسی، متوفی 460 ه .ق. که در تصحیحهای مختلف با عنوانهای «الفهرست»، «فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول» و «فهرست کتب شیعه» آمده است. کتابهایی چون «کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون» حاجی خلیفه، متوفی 1067 ق و کتاب 26 مجلدی «الذریعه الی تصانیف الشیعه» آقا بزرگ تهرانی، متوفی 1348 ه .ق. که در دارالاضواء بیروت به سال [?13]چاپ شده است؛از جملة برجستهترین کتابشناسیهای اسلامی به شمار میرود.
از نخستین کتاب شناسیهای معاصر در ایران میتوان «کتاب شناسی ایران» را که «ایرج افشار» آن را گردآوری نموده است؛ نام برد که در سال 1333 به وسیله کتاب فروشی ابن سینای تهران چاپ شده است. بعدها، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، این کار را با عنوان «کتاب شناسی ملی» و در زمانهای مختلف به صورت سهماهه، ششماهه و فصلنامه دنبال کرد. خانبابا مشار نیز «فهرست کتابهای چاپی فارسی» که در سال 1351 در پنج مجلد توسط انتشارات ارژنگ تهران چاپ شده است.
ت- هدف کتاب شناسی:
کتاب شناسیها به ما کمک میکنند تا بدانیم موضوعی را که دربارة آن خواهان اطلاعات لازم هستیم در کجا جستجو کنیم. پیشینه پژوهشهای انجام شده و آخرین تازههای تحقیق را در زمینه آن شناسایی کنیم کم و کیف این پژوهشها و کمبودها و کاستیهای راه و جنبههای انجام نشده کار را دریابیم. بدین وسیله قبل از آغاز به کار، بر موضوع وقوف کامل یابیم و از تکرار مسیر رفته و اتلاف وقت و انجام اشتباهات انجام شده از سوی پیشینیان بپرهیزیم و کاری تازه را عرضه کنیم.
ث- اقسام کتاب شناسی:
1ـ کتاب شناسی از نظر زمانی:
1ـ1ـ گذشته نگر، واپسگرا، متوقف یا راکد (Retrosopective Bibliographies):
این کتاب شناسی دربرگیرنده زمان مشخص در گذشته است.[107]
مانند: کتاب شناسی سینما (1358ـ1366). فرخنده سادات مرعشی. تهران: فیلم خانه ملی ایران، 1368، 518ص.
2ـ1ـ کتاب شناسی آیندهنگر (Prespective Bibliographies):
این نوع کتاب شناسی، مدارک و آثاری را که قرار است در آینده منتشر شود، معرفی میکند و اغلب از سوی ناشرین انتشار مییابد.[108]
3ـ1ـکتاب شناسی جاری (Current Bibliographies):
صورت کتابهایی است که در زمان نزدیک به تهیه کتاب شناسی انتشار یافته باشد. این کتاب شناسیها به صورت هفتگی، ماهانه، فصلی، یا سالانه منتشر میشود.[109]
نمایه. تهران. وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیرخانه هیأت امناء کتابخانه عمومی کشور. (این مجموعه به صورت ماهانه منتشر میشود).
2ـ کتاب شناسی از نظر تنظیم:
1ـ2ـالفبایی: (Alphabetical Bibliography):
تنظیم الفبایی ممکن است بر اساس نام کتاب باشد مانند:
کتاب شناسی گزیده توصیفی جامعهشناسی. مرتضی نوربخش. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1379، 328ص.
یا بر اساس نام مؤلف تدوین شده باشد. مانند:
کتاب شناسی دستور زبان فارسی. محمد مهیار. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، 1381، 370ص.
یا بر اساس موضوع کتاب تنظیم شده باشد، مانند:
کتابشناسی زبان و خط. محمد گلبن. تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 2536=1356، [207]ص.
2ـ2ـدستگاهی، موضوعی یا ردهای:
در این کتاب شناسیها، مشخصات کتابها و مواد دیگر از قبیل جزوه، نشریه، نقشه، نوار، صفحه و ... را درباره «موضوع خاص» فهرست میکنند و طبق یکی از نظامهای ردهبندی شناخته شده یا در داخل خود در موضوع تنظیم مینمایند.[110]
مانند: کتاب شناسی توصیفی صنعت چاپ. سهیلا رییسی مبارکه، محبوبه بابایی. زیرنظر محمود شالچی طوسی. تهران: رایزن، 1374، شماره صفحه گوناگون.
3ـ2ـ تاریخی، سنواتی یا تقویمی:
که برحسب زمانِ تحولات علمی و فناوری و علم تاریخ صورت میگیرد و گسترش و پیشرفت موضوع را به شکلی کم و بیش نظامیافته نشان میدهد.[111]
مانند: کتابنامه کشاورزی (تا پایان 1349). حسن احمدی. تهران: مرکز مدارک علمی، 1353، ج+ 722 ص.
3ـکتاب شناسی از نظر نوع و میزان اطلاعات هر مدخل:
1ـ3ـ کتاب شناسی انتقادی (Critical Bibliography):
کتاب شناسی انتقادی علاوه بر بررسی دقیق اطلاعات کتاب شناختی، محتوی کتاب را نیز ارزیابی میکند. این کتاب شناسی به نام کتاب شناسی تاریخی (Historical Bibliography) و کتاب شناسی تحلیلی (Analytical Bibliography) نیز خوانده میشود.[112]
مانند: فهرست تحلیلی کتابها و اسناد آموزشی یونسکو و مؤسسات بینالمللی وابسته در دهه 80 (1981ـ1990). سیمیندخت جهانپناه. [تهران]: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1371، 418ص.
تبصره: عباس حری در مقالة خود علاوه بر کتاب شناسی انتقادی از کتاب شناسی متنی (Texfual) نام میبرد و آن را چنین تعریف میکند. «هدف این کتاب شناسی مطالعة متون است با توجه به این نکته که بررسی و آزمایش دقیق ویژگیهای کتاب شناختی یک اثر، گاه میتواند میزان اعتبار یک متن را روشن سازد با توجه به هدف این کتاب شناسی، آن را میتوان جنبهای از کتاب شناسی تحلیلی یا انتقادی شمرد.»[113] بنابراین ما کتاب شناسی متنی را نوعی کتاب شناسی انتقادی معرفی میکنیم.
2ـ3ـ کتاب شناسی شمارشی یا نظامیافته (Systematic Bibliography):
«نقش اساسی این نوع کتاب شناسی تعیین و گردآوری شناسههای کتاب شناختی کتابهایی است که برای هدف خاصی مناسب بوده و دارای ویژگیهای مشترک باشند. این شناسهها در ترتیبات مفید و منطقی برای مطالعه و مراجعه، ردهبندی میشود.
اطلاعات کتاب شناختی در این نوع کتاب شناسی معمولاً به حداقل خود کاهش مییابد. به طور خلاصه کتاب شناسی که شناسههای آن برای سهولت استفاده براساس نظام خاص تدوین شده باشد».[114]
3ـ3ـ کتاب شناسی توضیحی یا گزارمانی (Annotated Bibliography):
نوعی کتاب شناسی است که حاوی توضیحات کوتاهی درباره هریک از منابع معرفی شده باشد. این توضیحات معمولاً با دید و هدفی انتقادی برای ارایه اطلاعات بیشتر و معرفی بهتر منابع در کتاب شناسی درج میشود. همین دیدگاه است که این نوع کتاب شناسی را از کتاب شناسی توصیفی متمایز میکند.[115]
4ـ3ـ کتاب شناسی توصیفی (Descriptive Bibliography):
کتاب شناسی گزارمانی است که در آن علاوه بر مشخصات اصلی کتاب، وصف نسخه از لحاظ نوع کاغذ، جلد، چاپ، تصاویر و دیگر جنبههای مادی آن ذکر میشود و در مورد کتب معمولی چاپی، موضوع و محتوای کتاب را نیز به طور خلاصه وصف و معرفی میکند.[116]
مانند: کتاب شناسی توصیفی جغرافیای خراسان. تألیف محمود صدیقی؛ با ویرایش رحمت الله فتاحی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1371، 132 ص.
4ـ کتاب شناسی از نظر محدوده جغرافیایی:
1ـ4ـ کتاب شناسی جهانی (Universal Bibliography):
«کتاب شناسی جهانی باید هر آنچه را که در زمینه ارتباطات از آغاز تاکنون چاپ و منتشر شده و یا در آینده نزدیک انتشار خواهد یافت دربر بگیرد، بیآنکه به زبان، قلمرو جغرافیایی، موضوع یا شکل محدود شود.»[117]
فدراسیون بینالمللی دکومانتاسیون اقداماتی در این زمینه انجام داد و نیز فدراسیون بینالمللی انجمنهای کتابداری (ایفلا) دفتری برای کنترل کتاب شناختی جهانی در کتابخانه موزه بریتانیا دایر کرده است.[118]
2ـ4ـ کتاب شناسی ملی (National Bibliography):
«کتاب شناسی ملی ارایهدهنده فهرست آثار مربوط به یک کشور، اعم از آثار مکتوب یا مدارک دیداری و شنیداری، است. کتاب شناسی ملی ممکن است «جاری» یا «گذشتهنگر» باشد. «کتاب شناسی ملی جاری» شامل کلیه آثار مکتوب ـ کتاب، اسناد و مدارک، جزوهها، نشریات ادواری (پیایندها) و نیز مواد دیداری و شنیداری ـ است که در داخل یک کشور و در فاصله زمانی معین مثلاً سال، فصل یا ماه منتشر شود. این نوع کتاب شناسی معمولاً توسط یک یا چند سازمان رسمی که طبق قانون، دریافتکنندة رایگانِ نسخههایِ کتب یا انتشاراتِ چاپ شده در کشور (واسپاری قانونی) هستند؛ به طور منظم چاپ یا بوسیله ماشینهای الکترونیکی ضبط میشود. کتاب شناسی ملی ممکن است آثار مربوط به یک کشور را که در خارج از آن کشور منتشر میشود نیز دربر میگیرد.[119]
مانند: کتاب شناسی ده ساله کتابهای ایران (1333ـ1342). ایرج افشار، با همکاری حسین بنیآدم. تهران: انجمن کتاب، 1346، 751 ص.
3ـ4ـکتاب شناسی منطقهای (Regional Bibliography):
کتاب شناسی منطقهای میباید بدون توجه به زبان، زمان، شکل یا موضوع، کلیه انتشارات یک منطقه جغرافیایی خاص، مثلاً خاورمیانه، اروپا، یا آمریکای لاتین را در بر بگیرد. پارهای از کتاب شناسیهای تجاری و فهرستهای حراج کتاب به کتاب شناسی منطقهای بسیار نزدیکند.[120]
مانند: کتاب شناسی خانات و جمهوریهای آسیای میانه و قفقاز. گردآورنده عطاءالله حسنی. [تهران]: مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بینالمللی، 1371، 181ص.
خانم برومند کتاب شناسیهای جهانی، منطقهای و ملی را در تقسیمبندی خود، جزو کتاب شناسیهای عمومی قرار داده است و یک کتاب شناسی دیگر با عنوان «کتابهای منتشرشده به زبانی واحد» را در تقسیمبندیهای خود ارایه داده است و آنرا این طور توضیح میدهد:
«کتابهای منتشر شده به زبانی واحد:
در این کتاب شناسی، مشخصات کتابهایی که به زبان موردنظر منتشر شده، گردآوری میشود. این کتاب شناسیها، از جنبه تجاری و از نظر کتابخانهها برای تسهیل در انتخاب و سفارش کتاب، اهمیت دارد. «فهرست درهمکرد کتاب» این کار را برای کتابهای منتشرشده به زبان انگلیسی و «بیبلیو» برای کتابهای چاپ شده به زبان فرانسوی در کشورهای فرانسه، بلژیک، سوئیس و دیگر کشورهای فرانسوی زبان انجام میدهد.»[121]
5ـ کتاب شناسی از نظر شمول و دامنة موضوعی:
1ـ5ـ کتاب شناسی جامع (فراگیر) (Comprehensive Bibliography):
هرگاه کتاب شناسی(خواه عمومی،خواه اختصاصی،سیاههای ازتقریباًکلیه آثاری باشدکه درآن زمینه منتشرشدهاند؛کتاب شناسی جامع خوانده میشود.هرگاه رؤیای کتاب شناسی جهانی به تحقق بپیوندد؛ میتوان ازیک کتاب شناسی جامع جهانی صحبت کرد. درشرایط فعلی کتاب شناسیهای جامع با حذف یک یا چند عامل تهیه میشوند.مثلاً فهرست کتابهای چاپی فارسی مشار کتاب شناسی جامع عمومی از کتابهای چاپی فارسی است، یعنی محدودیت زبانی در تهیه و تدوین رعایت شده است.[122]
2ـ5ـ کتاب شناسی انتخابی یا منتخب یا گزینشی (Selective Bibliography):
نوعی کتاب شناسی است که فقط منتخبی از آثار موردنظر را به دست میدهد. چنین گزینشی یا برای تأمین نیازهای رده خاصی از استفادهکنندگان تهیه میشود یا مواد کماهمیتتر، جزوات و غیره را حذف میکند.[123]
مانند: کتاب شناسی گزیده توصیفی زبان و ادبیات فارسی. سعیده کمایی فرد. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1380، هفت + 193ص.
3ـ5ـ کتاب شناسی عمومی، عام یا کلی (General Bibliography):
کتابهایی که در این نوع از کتاب شناسیها، مشخصات آنها داده میشود، منحصر به موضوعی خاص نبوده و از گوناگونی موضوعی برخوردار است. به عبارت دیگر این نوع کتاب شناسی هر نوع کتابی را دربر میگیرد.[124]
مانند: کتاب شناسی ملی. تهران: انتشارات ایران، 1344، 269ص.
4ـ5ـ کتاب شناسی اختصاصی، تخصصی یا خاص (Allocated Bibliography):
«کتاب شناسیهای اختصاصی به موضوع، فرد یا حوزة معینی اختصاص دارد، و اغلب ابزار کار پژوهشگران است».[125] کتاب شناسی اختصاصی به صورت زیر تقسیم میشود.
1ـ4ـ5ـ کتاب شناسی موضوعی (Subject Bibliography):
در این نوع کتاب شناسیها، کتابها و دیگر موادی که درباره یک موضوع خاص اعم از آنکه موضوع یک شخص، محل و یا یک مفهوم باشد ضبط و فهرست میشود. به عبارت دیگر نوعی کتاب شناسی است که آثار یک موضوع خاص را دربرمیگیرد.[126]
مانند: کتاب شناسی موضوعی تاریخ ایران. به کوشش مریم میراحمدی، غلام رضا ورهام. [تهران]: مهرداد، 1362، 217ص.
2ـ4ـ5ـکتاب شناسی سازمانی (Organization Bibliography):
«که سیاهه انتشارات سازمان یا مؤسسات معینی را دربردارد و طبیعتاً در زمینه موضوعیِ کار آن سازمان یا مؤسسات است.»[127]
3ـ4ـ5ـ کتاب شناسی انفرادی (پدیدآور، مؤلف، مشاهیر) (Author Bibliography):
این کتاب شناسی فهرستی است از کتابها و مقاله ها و به طور کلی آثار یک نویسنده یا آنچه دربارة آن نوشتهاند، که گاهی توسط خود مؤلف و گاه توسط دیگران گردآوری میشود.[128]
مانند: فهرست موضوعی مجموعه آثار دکتر شریعتی بر اساس طرح هندسی. تنظیمکنندگان فیروزه صابر و دیگران. تهران: مدرس، [بیتا]، 108ص.
6ـکتاب شناسی از نظر انتفاعی:
1ـ6ـکتاب شناسی غیرانتفاعی: مانند کتاب شناسیهایی که توسط کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی برای استفاده محققان و مراجعهکنندگان تدوین و منتشر میشود.[129]
مانند: فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی. مشهد: آستان قدس رضوی، 1329، 6ج.
2ـ6ـکتاب شناسیتجاری:کتاب شناسیهایی هستند که اغلب توسط مراکزانتشاراتی و کتابفروشان منتشر میشود و به منظور معرفی کتابهای ناشری خاص و یا کتابهای موجود در بازار انتشار مییابند.[130]
مانند: فهرست موضوعی کتابهای موجود در بازار ایران. خسرو کریمی، پروین استخری. تهران: کتابخانه ملی، 1354، و+596ص.
7ـ شکل فیزیکی کتاب شناسیها:
کتاب شناسیها ممکن است به شکلهای گوناگونی منتشر شود که از معمولترین آن میتوان موارد زیر را نام برد:
1ـ7ـکتاب:
مانند انواع کتاب شناسیهای موجود که در هر کتابخانهای موجود است.
2ـ7ـ نشریه ادواری: که برای کتاب شناسیهای جاری مناسب است.
مانند ماهنامه نمایه که از سوی دبیرخانه هیأت اعضاء و کتابخانه عمومی کشور منتشر میشود.
3ـ7ـ بخشی از نشریه ادواری:
مانند مقاله «کتاب شناسی دستور زبان فارسی» نوشته ایرج افشار که در جلد دوم مجله ایران زمین به سال 1333، در 24 صفحه چاپ شده است.
4ـ7ـ برگهای:
فهرست کتابخانهها که به صورت برگهای نوشته میشود درواقع نوعی کتاب شناسی برگهای محسوب میشوند.
ج- ارزیابی کتاب شناسی:
در ارزیابی یک کتاب شناسی باید ویژگیهای زیر در آن لحاظ شود:
«1. آیا هدف نویسنده از تألیف این مقاله یا رساله به روشنی بیان شده است؟
2. آیا حدود و ثغور موضوع انتخاب شده به اندازه کافی روشن است؟
3. آیا حجم هر بخش از نوشته، با موضوعات فرعی و با تمام اثر مناسبت منطقی دارد؟
4. آیا مراحل کار با یک ضابطه علمی و منطقی در پی یکدیگر آمده است؟
5. آیا از یافتههای دیگران، و از شواهد و استنادها برای سیر استدلال و نتیجهگیری، استفاده مناسب و منطقی شده است؟
6. آیا نتیجهگیریهای مربوط به موضع و هدف پژوهش و بیان آنها روشن است؟
7. آیا میتوان گفت که هر جزء گزارش با کدام یک از رؤوس مطالب مربوط است؟
8 . آیا منابع و مآخذ کار مؤلف، معتبر و مناسب با موضوع کار اوست؟
9. آیا در نگارش اثر، به روشنی و درستیِ عبارات توجه کافی شده؟ و در مواردی که توضیح مشروحتر و دقیقتری باید افزوده شود، آیا مؤلف با عباراتی دیگر از عهده آن برآمده؟
10. آیا در پانویسها و کتابنامهها و نمایهها، روش کار یکدست بوده است؟
11. آیا ضوابط و علایم نقطهگذاری، هریک به جای خود به کار رفته و مراعات شده است؟»[131]
نورالله مرادی در ارزیابی یک کتاب شناسی مطلوب، پیروی کردن از برخی از اصول را یادآور میشود:
«1. درجه اعتبار و اعتماد
2. حدود موضوع
3. نحوه تنظیم کتاب شناسی
4. اطلاعات کتاب شناسی
5. برآورد و آزمایش کارآیی آنچه شده است.»[132]
علاوه بر اینها، مقدمهای مناسب که چهارچوب و شیوههای اجراشده در کتاب شناسی را معرفی کند ضروری به نظر میرسد؛ نیز وجود نمایههای گوناگون در بازیابی سریع اطلاعات کتاب شناختی بسیار قابل اهمیت است.
5ـسیر تکاملی تدوین کتاب شناسیهای دستور زبان فارسی و نقد یک کتاب شناسی:
شاید بشود این کتاب شناسیها را به سه شکل کتاب، مقاله و پایاننامه معرفی کرد.
کتابهایی را که به کتاب شناسی دستور زبان فارسی پرداختهاند به این گروهها میتوان تقسیم کرد.
گروه اول: کتابهایی که به طور عمومی و همکرد، به معرفی کتابهای فارسی یا کتابهای ملی ایران پرداختهاند و در خلال معرفی کتابها، نام کتابهای مختلف دستور زبان فارسی را به طور پراکنده در خود ثبت کردهاند. مانند:
در این بخش حتی کتاب «الذریعه فی تصانیف الشیعه» از آقابزرگ تهرانی را نیز میتوان گنجاند.
گروه دوم: کتاب شناسیهایی که به صورت موضوعی به معرفی کتابهای گوناگون پرداختهاند و یا کتابهایی که فهرستنویسی هستند یعنی کتابهای کتابخانه یا منطقه مشخصی را معرفی میکنند. این دسته از کتابها، غالباً، کتاب های معرفی شده را در قالب موضوعات طبقهبندی شدهای چون بلاغت، دستور، باستانشناسی، تاریخ، ... قرار میدهند.
بنابراین فهرست کتابهای دستور به صورت منسجم و به دور از پراکندگی، در بخش مشخصی از این کتابها معرفی میشوند. باید توجه داشت که فهرستنویسی، نوعی کتابشناسی است. از این دسته کتابها میتوان موارد زیر را نام برد:
1. فهرست نسخههای خطی فارسی. احمد منزوی. تهران: مؤسسه فرهنگی منطقهئی، 1350، ج 3، ص 2047ـ2082.
عنوان این بخش «دستور زبان» است.
2. فهرست نسخههای خطی فارسی انجمن ترقی، اردو، کراچی. عارف نوشاهی. اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اداره معارف نوشاهیه، 1363، ص 80ـ85 .
این بخش با عنوان "دستور زبان" آمده است.
3. فهرست مخطوطات شیرانی. محمد بشیر حسین. لاهور. اداره تحقیقات پاکستان و دانشگاه پنجاب، 1975م، ص 602ـ615.
این بخش با عنوان "دستور" آمده است.
این بخش با عنوان "دستورزبان" آمده است.
5. فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان. احمد منزوی. اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1370، ص 2459ـ2529 و 2831ـ2884.
این بخش با عنوان "دستور زبان فارسی" آمده است.
«در مورد دستور زبان فارسی بهترین فهرستی که در درست داریم از «استوری =Storey» است که وی در مجلد سوم ادب فارسی (به انگلیسی) خود گذارده (ص 123ـ175) و روی هم از 289 دفتر یاد کرده است و بسیاری از آنها درباره نحو عربی است».[133]
از جمله مقالهنامهها، فهرست مقالات فارسی، اثر ایرج افشار که در پنج جلد گردآوری شده است و به معرفی مقالههای نوشته شده در سالهای 1328 ق تا 1370 ش پرداخته است، در خور توجه است. این مجموعه هم با تفکیک موضوعی علوم، بخشی درباره زبان شناسی دارد که در آن به معرفی مقالههای نوشته شده درباره دستورزبان فارسی پرداخته است.
گروه سوم: کتابها و مقالههایی که به قصد پرداختن به نقد یا تاریخچه دستور زبان فارسی با درنظرگرفتن یا درنظرنگرفتن منطقة خاص، به معرفی و گاه تحلیل برخی کتابهای دستور زبان فارسی پرداختهاند.
2. دستورنویسی فارسی در شبه قاره هند و پاکستان. شفقت جهان ختک. ویراستار: عارف نوشاهی، آذرمیدخت جلیلنیا. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1376، هفده+197ص.
3. "دستورهای فارسی در زبانهای اروپایی". ابوالقاسم رادفر. فرهنگ. ش 695. زمستان 1371، ص 59ـ79.
4. "دستورنویسی در شبه قاره هند و مسایل مربوط به آن". میرغزن خان ختک. مجموعه سخنرانیهای سمینار زبان فارسی. تهران: نشر دانشگاهی، 1366.
5. "دستور زبان فارسی در شبه قاره هند و پاکستان و تألیفات مهم در این باب به زبان انگلیسی". شفقت جهان ختک. معارف. دوره 8 . ش 30، آذرـ اسفند 1370، ص 124ـ130.
6. "نقد و بررسی 50 سال دستورنویسی در ایران". ناصر صادقی سبزواری. پایاننامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار، 1382، ح+ب+427ص.
گروه چهارم: کتابهایی که کتابهای دستور زبان فارسی را در منطقهای معین، معرفی میکنند.
1. دستور زبان فارسی در شبه قاره هند. حسن صدر حاج سید جوادی [کمال حاج سید جوادی]. تهران: نشر روزگار، 1380، 252ص.
گروه پنجم: کتابهای دستوری که در مقدمة خود به معرفی کتابهای دستور پرداختهاند:
1. دستور جامع زبان فارسی. عبدالرحیم همایون فرخ. به کوشش رکنالدین همایون فرخ. تهران: علی اکبر علمی، [بیتا]، 7 ج در یک مجلد، ص بیست و دو + بیست ونه.
در این کتاب 101 کتاب دستور زبان فارسی و فرهنگ لغت را نام برده است.
گروه ششم: کتابها، پایاننامهها و مقالاتی که با نام خاص «کتاب شناسی دستور زبان فارسی» به معرفی کتابهای دستور زبان فارسی پرداخته است.
1. "کتاب شناسی دستور زبان فارسی". ایرج افشار. فرهنگ ایرانزمین. ج 2، تابستان ـ پاییز 1333، ص 20ـ44.
2. "کتاب شناسی توصیفی زبان و ادبیات فارسی: دستور زبان فارسی". محمد مهیار. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س 13. پیاپی 45. زمستان 1376، ص 28ـ45.
3. "فهرست توصیفی کتابها و مقالهها و پژوهشهای علمی که پیرامون دستور زبان فارسیمیانه انجام شده است". محمود محمدی عراقی. پایاننامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، 1351، 43ص.
4. "کتاب شناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر (کتابها، مقالهها، همایشها)، 1300ـ1383". فاطمه زهرا توانچه. پایاننامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار، 1383.
5. کتاب شناسی زبان و خط. محمد گلبن. تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 2536=1356، ص 1ـ96.
6. کتاب شناسی دستور زبان فارسی. محمد مهیار. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، 1381، 370ص.
از آنجایی که آخرین کتاب شناسی نامبرده شده، در گردآوری آنچه در خود جای داده، به بیشتر منابع نام برده شده توجه داشته است و به نوعی، بیشتر ویژگی آن منابع را در خود جای داده است؛ نقد گذرایی بر این کتاب شناسی خواهیم داشت و تأکید داریم که بیان برخی نواقص این اثر، بیان اشتباهاتی است که بهواسطه استفاده از برخی منابع یاد شده، به این کتاب شناسی راه یافته است.
محمد مهیار (گردآورنده). کتاب شناسی دستور زبان فارسی. سلسله انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شماره 10. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، چاپ اول، 1381، 370ص.
این کتاب پنج فصل را دربردارد. گردآورنده در این کتاب به معرفی کتابها، پایاننامهها و مقالات نوشته شده به وسیله ایرانیان و خارجیان، دربارة دستور زبان فارسی ـ از آغاز تا سال 1380ـ پرداخته اند.کتاب موردبحث تنها درباره دستور زبان فارسی نیست بلکه آثار نوشته شده دربارة برخی گویشها و کلیاتی دربارة زبان فارسی و زبانهای ایرانی را نیز شامل میشود.
گردآورنده کتابهای فارسی را در دو فصل با عنوانهای «فهرست کتابهای فارسی» و «فهرست کتابهایی که مؤلف آنها ناشناخته است» آورده اند. فصل اول 1098 عنوان کتاب و پایاننامه و فصل دوم 168 عنوان کتاب را شامل میشود. در این دو فصل کتابهایی با زبانهای فارسی، گجراتی، اردو، ترکی، عربی و پشتو معرفی شده است. کتابهای معرفی شده، خودآموزها، فرهنگها، کتابهای درسی سطوح مختلف، کتابهای کنکور و مجموعه مقاله ها را نیز دربرمیگیرد
در انتهای برخی کتابها نقد و پاسخ نقدهای مربوط به آن کتاب را که در نشریات مختلف چاپ شده است؛ همراه با نشانی مقاله آورده اند.
در فصل سوم با عنوان «فهرست مقالات فارسی»، با تفکیک 27 موضوع، به معرفی 956 مقاله از مجلههای فارسی زبان داخل و خارج کشور و مجموعه مقالهها و کتابها پرداخته اند؛ بنابراین بعضی عنوانها، بخشی از کتاب شمرده میشوند نه مقاله.
فصل چهارم، با عنوان «فهرست کتابهای اروپایی»، 379 عنوان کتاب معرفی شده است. این بخش و بخش دیگر، به زبان لاتین آورده شده است و گاه با عبارتهای فارسی، توضیح کوتاهی درباره کتابهای نام برده،داده شده است. در فصل پایانی با عنوان «فهرست مقالات اروپایی»، با تفکیک موضوعی، 361 عنوان مقاله آورده شده است.
در انتها، علایم اختصاری مجلهها و مجموعههای خارجی و فهرست منابع و مآخذ فارسی دیده میشود. البته آقای مهیار فهرست منابع را به گونه درونبافتی نیز در کار خود ارجاع دادهاند. یعنی در معرفی کتابهای فارسی در پایان هر مدخل، منبع مورد استفاده را نیز آوردهاند.
«کتاب شناسی دستور زبان فارسی»، اولین مجموعهای است که به گونة کتابی مستقل، به معرفی موردهای کارشده در زمینه دستور زبان فارسی پرداخته است و برای کسانی که خواهان اطلاعاتی در حد معرفی مقالهها و کتابهای نوشته شده، مربوط با موضوعهای مورد نیاز خود هستند؛ با جستجو در این کتاب، میتوانند به پاسخ مورد نیاز دست یابند. از سویی دیگر، با توجه به این که شیوههای نگارش کتاب شناسی به گونه علمی، در ایران، کاری نوین است؛ وجود کاستیهایی هرچند آشکار، در نوشتن چنین کتاب شناسیهایی، دور از ذهن نیست. بنابراین در این فرصت سعی میشود به موردهایی که در این اثرِ سودمند، نیاز به بازنگری و تصحیح دارد؛ اشاره شود تا در ویرایشهای بعدی، این اثر به شکل مطلوبتری ارایه شود. نکته قابل توجه اینکه در بررسی مدخلهای آورده شده، شیوة نگارشی که آقای مهیار در کتاب شناسی خود استفاده کرده اند به همان صورت و بدون تغییر میآوریم:
1. از جمله منابعی که گردآورنده در کتاب شناسی خود بهره جسته اند؛بنابر آنچه که در مقدمه آورده است؛ شبکه اینترنت بوده است. اما ایشان در فهرست منابع و مآخذ به سایتهای استفاده شده هیچگونه اشارهای ننمودهاند حال آنکه معرفی سایتهای مورداستفاده، همچون معرفی کتابهای استفاده شده ضروری میباشد.
2. پایاننامهها و رسالهها تعریفی جدای از کتابها دارند. «پایاننامه (Dissertation, Academic) مقاله یا رسالهای که به وسیله داوطلب درجه دانشگاهی به عنوان یکی از شرایط احراز
درجه مزبور ارایه میشود».[134] بنابراین لازم است در معرفی پایاننامهها، بخشی مستقل از کتابها درنظر گرفته شود.
3. در فصل اول با عنوان «فهرست کتابهای فارسی»، به معرفی کتابهایی پرداخته است که به زبانهای اردو، گجراتی، ترکی، عربی و پشتو نوشته شده است. از جمله آنها:
مدخل 1025 از صفحة 120: نعیم فراشری، محمد. قواعد فارسیه بر طرز نوین (به زبان ترکی).
مدخل 1004 از صفحه 118: نذر محمد سیال، صوفی. ستیندرد فارسی گرامر ترجمه و مضموننویسی (به زبان اردو).
مدخل 574 از صفحه 75: شمیم احمد انصاری. دستور زبان فارسی. (به زبان گجراتی)
مدخل 575 از صفحه 75: شورابی، ابراهیم. امین.القواعد الاساسیه الدارسة الفارسیه. (دستور زبان فارسی به عربی).
و در فصل مقالات فارسی در مدخل 275 از صفحه 175 مقالهای را میآورد که کاملاً به روسی نوشته شده است و عنوان فارسی هم ندارد اما ایشان آنرا به این صورت معرفی میکند:
روبین چیک، یو. آر. "آشنایی با ترکیبات اصلی انواع مختلف اصطلاحات زبان فارسی (شرح مختصر دستور زبان فارسی). فرهنگ فارسی و روسی. مسکو، 1970، ج 2، ص 809ـ811 .
4. این کتاب شناسی بر اساس ترتیب الفبایی نام نویسنده تنظیم شده است اما در موردهایی این ترتیب نادیده گرفته شده است. از جمله در مدخل 315 از صفحه 179، صدیقیان، مهیندخت در زیر مدخل 314، با نام عباسی، آزیتا؛ در مدخل 97 از صفحه 154، محفوظ، حسین علی در زیر مدخل 96 با نام مشکوة الدینی، مهدی و... قرار گرفته است. از سویی دیگر نظم الفبایی در معرفی مقالهها و کتابهای مربوط به هر نویسنده لازم است که ما این نظم را در این کتاب شناسی اصلاً نمیبینیم.
5. در آوردن نام نویسندگان که نام و نام خانوادگی آنها چندقسمتی بوده است اشتباهات برجستهای دیده میشود که مراجعه به کتابهایی چون فهرست مستند مشاهیر و مؤلفان، اثرآفرینان، دانشنامه زبان فارسی، برخی از این اشتباهات قابل پیشگیری بود. ما در این جا شکل درست این اشتباهات را داخل پرانتز میآوریم:
مدخل 783 از صفحه 95 با عنوان قریب، عبدالعظیم خان گرکانی (قریب، عبدالعظیم خان). اسمهای ارجاعی این فرد (گرکانی، عبدالعظیم) و (گرکانی قریب، عبدالعظیم) است.
مدخل 6 از صفحه 145 با عنوان ختک، شفقت جهان (جهان ختک، شفقت)،
مدخل 17 از صفحه 147 با عنوان آذرخشی، رعدی (رعدی آذرخشی، غلامعلی)،
مدخل 51 از صفحه 150 با عنوان خانلری، پرویز ناتل (خانلری، پرویز)، که ناتل خانلری ارجاعی برای این اسم است.
مدخل 591 از صفحه 213 با عنوان عسکروا، ط. علی (علی عسکروا، طیبه).
6. به جز نام اصلی و نام مستعار، آوردن عنوانهای نشانه جنسیت و پایه علمی در کتاب شناسی جایز نیست. به عنوان مثال در مدخل 561 از صفحه 208: صایقوا، بانو، ج (که درست آن صادیقوا، ج است) و در مدخل 473 از صفحه 61: "راستارگویوا، بانو، و. س"، آوردن لفظ "بانو" ضرورتی ندارد چرا که اسامی روسی برای خانمها به "ـ وا" و برای آقایان به "ـ اُف" ختم میشود. نیز در مدخل 679 از صفحه 85 : "عبدالله جمال، پرفسور و پروفسور اسرار احمد خان اسرار" و در مدخل 481 از صفحه 197: "خراسانی، سید احمد"، از لفظ پرفسور و سید استفاده کردهاند که آوردن این القاب در کتاب شناسی مرسوم نیست.
7. جاافتادگی حروف در معرفی برخی اسمها، به دلیل اشتباه حروفچینی، در این کتاب گاه خواننده را به اشتباه میاندازد به گونهای که اشتباه بودن این مسأله بر خواننده، به علت معروف نبودن نویسنده یا ناآگاهی خواننده قابل تشخیص نمیباشد:
مدخل 818 از صفحه 239: کانا، محمد (کانار)، مدخل 595 از صفحة 77: صالمی، پرویز (صالحی)، مدخل 597 از صفحه 77: صالمی علامی، غلام حسین (صالحی علامی)، مدخل 466 از صفحه 196: وحید کامیار، تقی (وحیدیان کامیار)، مدخل 535 از صفحه 205: نیکزا، محمد رضا (نیکزاد)، مدخل 932 از صفحه 253: صدیقی، طاهر (طاهره) و مدخل 141 از صفحه 149: بوستان، پل. م (پوستال)
8 . گاه شهرت و فامیل را در کنار هم آوردهاند. ایشان در حالیکه در مدخل 761 از صفحه 232: بهار، محمدتقی (ملکالشعراء)، لقب را داخل پرانتز آورده اند. اما همین اصل را در مدخل 95 از صفحه 27: ادیب السلطنه سمیعی، میرزا محمد حسن، عطا رعایت نکرده اندو اگر همین اسم را در فهرست مستند مشاهیر و مؤلفان نگاه کنیم چنین آمده است:
سمیعی، حسین
x ادیب السلطنه
عطا
یعنی در معرفی این نام، عنوان "سمیعی، حسین" قابل استناد است و "ادیبالسلطنه" و "عطا" اسمهای ارجاعی هستند.[135]
9. در مورد نام فامیل بانوان، در ایران، نام فامیل همسر در کنار نام کوچک خانم و داخل پرانتز قرار میگیرد اما ایشان چنانکه در مدخل 346 از صفحه 53 میبینیم؛ آوردهاند: خانلری، زهرا (کیا) که درست آن کیا، زهرا (خانلری) میباشد.
10. گاه نام نویسنده را اشتباه آوردهاند. بهعنوان مثال، در مدخل 25 از صفحه 148 آوردهاند: احمدی بیرجندی، احمد. "طرح دستور زبان فارسی". رشد ادب فارسی. شماره 2، تابستان 1364. ص 7ـ18.
در حالیکه نویسنده این مقاله، حسن احمدی گیوی است.
در مدخل 324 از صفحه 180 آوردهاند:
نشاط، محمود. «اسم صوت و کاربرد آن در زبان فارسی». مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران. سال 24، شماره 1و2، 1355. ص 283-298.
و در مدخل 326 از همین صفحه، این مقاله را به عاتقه نوری نسبت دادهاند.
همچنین در مدخل 557 از صفحه 208 آوردهاند:
ح، د. «پیشوند و پسوند». پیمان. دوره 4، شماره 9، بهمن 1316. ص 566-567.
و در مدخل 563 از صفحه 208 این مقاله را از آنِ احمد کسروی دانستهاند.
نیز در مدخل 903 از صفحه 250 نوشتهاند:
دستغیب، عبدالعلی. «دستور زبان فارسی». [نقد اثر پرویز ناتل خانلری]. یغما. سال 26، شماره 1، فروردین 1352. ص 53-57.
در حالیکه نویسنده این مقاله پروین گنابادی میباشد.
11. گاه مقاله را در بخش کتابها معرفی کردهاند مثلاً در مدخل 96 از صفحه 27 آوردهاند: ادیب السلطنه سمیعی، میرزا محمد حسین، عطا. قاعده استعمال بعضی کلمات. ضمیمه مجله یغما، تهران 1328، سال 2.
و گاه بخشی از کتاب را در مبحث مقالهها آورده است. مثلاً در مدخل 371 از صفحه 187 آوردهاند:
بدرهای،فریدون: "فهرست الفبایی فعلهای سادة فارسی که در نوشتههای کودکان به کار رفته است". واژگان نوشتاری کودکان دبستانی. فرهنگستان زبان ایران، شماره 7، تهران 1352. ص 653ـ658.
و در مدخل 708 در صفحه 225 آوردهاند:
طاهباز، سیروس. «واژهنامه، صرف چند فعل، چند نکته دستوری [مازندرانی]». یوش. موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تهران 1342، ص 93ـ103.
البته کتاب شناسیهایی هستند که در معرفی مقالهها، بخشی از کتاب را آوردهاند اما بهتر است چارچوب کار در مقدمه بیان شود.
12. در معرفی کتابها، آنجا که ارجاع درون بافتی میدهند؛ از دادن مشخصههای ضروری چون محل نشر، ناشر، سال نشر و تعداد صفحه خودداری میکنند. در حالیکه این مشخصهها در بیشتر مواقع به طور کامل در کتاب ارجاعی وجود دارد و از ویژگیهای یک کتاب شناسی این است که در امر اطلاعرسانی تا جای ممکن، مراجعهکننده را از رجوع به مراجع دیگر برای دانستن اطلاعات اولیهای چون مشخصههای یک کتاب بینیاز کند. به طور مثال در مدخل 398 از صفحه 58 آورده اند:
داعیالاسلام، سید محمد علی. فارسی جدید. (فهرست مشترک، ج 13، ص 2863؛ مشار، ج 4، ص 3639).
البته جلد 3 کتاب فهرست کتابهای چاپی فارسی خانبابا مشار مورد نویسنده بوده است که در این جلد سه دوره چاپی همراه با مشخصات کتاب نام برده شده، به طور کامل آمده است و خواننده در این کتاب شناسی از دانستن این مشخصات محروم است.
13. گاه عنوان مقاله را تغییر داده اند یا غلط نوشته اند برای نمونه:
مدخل 161 از صفحه 151:
ژیان، عزیز. "زبان فارسی گفتار، 2". گوهر. سال 3، شماره 2، 1354. ص 147ـ153.
در حالیکه عنوان اصلی این مقاله "علل تحول زبان از "نوشتار" به گفتار" است. مدخل 422 از صفحه 191:
فرشید ورد، خسرو. "تحول فعل در زبان فارسی". مجموعه سخنرانیهی دومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش حمید زرینکوب. دانشگاه مشهد، مشهد 1351. ج 1. ص 218ـ249.
اما عنوان اصلی این مقاله: "تحول فعلهایی که متمم یا مسندالیه آنها مصدر است در زبان فارسی" میباشد.
و در مدخل 501 از صفحه 200 آورده اند:
ارژنگ، غلام رضا. "قید در زبان فارسی امروز". وحید. دوره 10. مهر 1351. ص 849-858 . نیز: ششمین کنگره تحقیقات ایرانی. دانشگاه تبریز، 1355، ج 1. ص 126ـ148.
عنوان درست این مقاله "ضمیر در زبان فارسی امروز" است.
14. گاه از یک عنوان دستوری با یک نشانی، دو عنوان ساخته اند. در کتابشناسی و معرفی عنوانها، امانتداری بسیار مهم است و اگر مورد نظر ایشان معرفی موضوعیِ مطالب مقاله هم باشد؛ ضروری است که آنرا داخل قلاب گذارده تا صدمهای متوجه اصل عنوان نشود. ایشان در مدخل 422 از صفحه 191 آوردهاند:
فرشیدورد، خسرو. "تحول فعل در زبان فارسی". مجموعه سخنرانیهای دومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش حمید زرینکوب. دانشگاه مشهد، مشهد 1351. ج 1. ص 218ـ249.
و در مدخل 437 از صفحه 193 با همان نشانی، عنوان "فعلهایی که با مصدر به کار میروند"را آوردهاند.
15. گاه چند عنوان از سلسله مباحث دستوری را که یک عنوان اصلی داشته و در شمارههای گوناگون در کنار آن عنوان ثابت، عنوانهای فرعی دیگری گرفته ا ند؛ در یک مدخل آورده اند. برای نمونه در مدخل 532 از صفحه 204 آوردهاند:
فرشیدورد، خسرو. "گروه و اقسام آن در زبان فارسی". گوهر. سال 4، 1355. ص 509ـ517، 766ـ772، 957ـ960. سال 5، شماره 2، 1356. ص 133ـ139.
و ما در اینجا عنوان کامل مقالهها را که در هر شماره به شکلی متفاوت آورده شده است میآوریم:
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی: وابستههای پسین (اسم)».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی چند هستهای یا همسانی».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: مقایسهای بین اقسام گروههای چند هستهای».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی چند هستهای یا همسانی».
ـ گروه و اقسام آن در زبان فارسی: ملاحظات تاریخی درباره گروههای اسمی».
و یا در مدخل 812 از صفحه 238 آورده است:
فرشیدورد، خسرو. "دستور تاریخی زبان فارسی". نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. سال 7، شماره 81، 1351. ص 256ـ299. نیز: ارمغان. دوره 41، شماره 3، خرداد 1351. ص 194ـ202؛ شماره 4. ص 282ـ285؛ شماره 5. ص 338ـ342؛ شماره 6. ص 385ـ393؛ شماره 9. ص 627ـ635؛ شماره 11ـ12. ص 777ـ783.
این عنوانها در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان با عنوان "دستور تاریخی زبان فارسی: ساختمان جمله فعلی و تحول آن در زبان فارسی از قدیمیترین ادوار تاکنون" و در شمارههای مختلف مجله ارمغان (به جز شماره 5 که نگارنده آنرا ندیده است) آمده است: "تحول ارزش کاربرد فعل در زبان فارسی"، "تحول فعلهای معین و فعلهای ناقص لازم در زبان فارسی"، "تحول فعلهای ربطی و معین از لحاظ معنایی در زبان فارسی دری" و "فعل دعا و تحول آن در زبان فارسی".
16. اطلاعات مندرج در این کتاب شناسی دارای هماهنگی نیست و به سلیقه فردی و در جایهای متفاوت از هم نوشته شده است ودربیشتر موارد برابر با اصول کتاب شناسی نیست. یک نمونه:
در مدخل 1295 از صفحه 178 آورده اند:
فرشیدورد، خسرو. "شیوه واژهگزینی و واژهسازی فردوسی". درباره ادبیات و نقد ادبی. ج1. ص 343، 371، چاپ اول، امیرکبیر، تهران. 1363.
که شیوة استاندارد آن این گونه میباشد:
فرشیدورد، خسرو. "شیوه واژهگزینی و واژهسازی فردوسی". درباره ادبیات و نقد ادبی. تهران: امیرکبیر، چاپ اول، 1363، ج1، ص 343ـ371.
17. معرفی مقالهها، گاهی مشخصات عددی یا آورده نشده یا ناقص آورده شده یا با مآخذ اصلی تطبیق نمیکند. این موارد در این کتاب بسیار به چشم میخورد که یکی از علتهای آن، میتواند استفاده از منابع دیگر در معرفی این مقالهها باشد. اما بهتر بود که ایشان مدخلهایی را که خود بیواسطه، آنها را معرفی کردند با مدخلهایی که باواسطه، آنها را معرفی کردند با نشانههایی تفکیک میکردند تا مسؤولیت این اشتباهات متوجه ایشان نمیشد.
الف ـ نوع و دامنه:
عنوان و مقدمه اثر باید انگیزه و چهارچوب کتاب شناسی را به روشنی بیان میکند و دامنة کتاب شناسی در جایگاه نقد و بررسی باید نمودی روشن و آشکار داشته باشد. با این توصیف:
1. کتاب شناسی حاضرباعنوان «کتاب شناسی دستورزبان فارسی معاصر(کتاب، مقاله، پایاننامه)، 1383-1300» دارای سه فصل با عنوانهای کتابها، پایاننامه و مقالهها است که بهترتیب دارای 547، 404 و 2046 مدخل میباشد.
2. این کتاب شناسی ازنظر زمانی گذشتهنگر است زیرا به معرفی کتابها از سال 1300 هجری شمسی پرداخته است. جاری است زیرا کتابها و مقالههایی که در زمان کنونی چاپ شده است معرفی کرده است و آیندهنگر است به این دلیلکه چند مورد از کتابها و مقالههای چاپنشده و زیرچاپ را معرفی کرده است. البته در اینباره ادعایی نیست چه بسا کتابها و مقالههایی در این زمینه زیرچاپ است که گردآورنده از آن بیاطلاع است. اولین چیزی که بدان توجه شده است تاریخ تألیف است. یعنی کتابها و پایاننامهها و مقالههایی که در فاصله 1300 تا 1383 نوشته شده، نام برده شده است. در مورد مقاله، آخرین تاریخ مقاله یافته شده خرداد 1383 و در مورد کتاب و پایاننامه، 1383 میباشد.
3. این کتاب شناسی از نظر شیوة تنظیم، براساس نام نویسنده تنظیم شده است و کتابها و مقالههای مربوط به آن نویسنده نیز، بهترتیب الفبایی بهدنبال هم آورده شده است.
4.دراین کتاب شناسی سعی شده است به شیوةکتاب شناسی توصیفی رفتار شود،یعنی مشخصات اصلی کتاب و مقاله، تصاویر، نمودار، جدول، مجلدهای کتاب، موضوع و فهرست مندرجات کتاب و مقاله. اما آنچه را یادآور نشده مواردی چون قیمت، نوع جلد و قطع کتاب است که دانستن آن بهنظر ضروری نمیرسید.
5. در این کتاب شناسی محدودة جغرافیایی موردنظر نبوده بلکه آنچه که بدان توجه شده است زبان واحد یعنی زبان فارسی است. در این کتاب شناسی کلیه مقالهها و کتابها و پایاننامهها بهزبان فارسی نوشته یا ترجمه شده است. بنابراین با کتابها و مجلاتی نیز روبرو میشویم که در خارج از کشور منتشر شدهاند.
6. از اصول علم کتابداری این است که هنگامی که در گردآوری موضوعی، متوجه میشویم که تعداد آثار بیش از حد تصور است، میتوانیم موضوع را محدود کنیم. بنابراین سعی شده است در انتخاب کتابهای دستور، خالصترین کتابهایی که در زمینه دستور زبان فارسی و گویشهای
ایرانی نوشته شده است؛ معرفی شود. بنابراین بسیاری از خودآموزها، کتابهای کنکور، کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها و کتابهای کمک آموزشی و کتابهای آموزش زبان فارسی نوشته شده برای خارجیان نادیده گرفته شده است. به علت سودمندی برخی مطالب، در مواردی خاص و با آگاهی، تعدادی از اینگونه کتابها آورده شده است. دیوانها و نثرهای تصحیحشده که در ابتدای آنها قواعد دستوری آن اثر توضیح داده شده است؛ معرفی نشده است. اما اگر این توضیح دستوری در مقالهای آورده شده باشد؛ آن مقاله معرفی شده است. واژهنامهها و فرهنگها، از آنجا که از نوع دستوری کلمات صحبت میکند و مقدمهای هر چند مختصر در بارة دستور زبان فارسی دارد؛ معرفی
شده است. فهرستگان و کتابهایی که به طور پراکنده به معرفی کتابهایی که خارجیان دربارة دستور زبان فارسی نوشتهاند معرفی شده است. مواردی از کتابها بوده است که به واسطه دیگر کتابها و شبکه اینترنت از آنها نام برده شده است. توضیحی که در اینباره باید داد این است که از آنجایی که ارزش این کتابها از نظر کمک آموزشی یا درسی بودن، روشن نبود؛ این کتابها معرفی شده است. در مورد گویشهای ایرانی، فرهنگهایی که مقدمهای دربارة دستور داشتند و خودآموزهایی که مفید به نظر میرسید نیز آورده شده است. در این فصل معرفی بخشی از کتاب را هم داریم. به طور مثال شاید اسم کتاب ارتباطی به دستور زبان نداشته باشد اما بخشی از آن دربارة دستور زبان است اگرچه جزوه، مطابق با استانداردهای گوناگون تعاریفی متفاوت با کتاب دارد اما به علت اندک بودن آن، بخشی جدا برایش درنظر گرفته نشده است و در خلال معرفی کتابها، آورده شده است.
درباره مقالهها، محدودیت خاصی غیر از محدودیت زمانی و زبانی درنظر گرفته نشده است. مقالهها از مجلات، روزنامهها، مجموعهها، سالنامهها، فرهنگها و اینترنت گرفته شده است و شامل مباحث گوناگون دستور زبان فارسی و گویشها، نقد و معرفی کتابهای درسی و غیردرسی و نیز نقد و معرفی کتابها و مقالههای نوشته شده به زبانهای دیگر، همچنین پرسش و پاسخ، مصاحبه، گزارش، خبر و نکتهها میباشد. در این بخش، به مباحث ترجمه نیزـ آنجا که به دستور زبان مربوط میشودـ پرداخته شده است. اما در معرفی پایاننامهها، بهجز موارد بسیار معدودی که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار، کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و برخی پایاننامههای دیده شده در دانشگاه فردوسی مشهد، که بیواسطه معرفی شده است، دیگر پایاننامهها، بواسطة کتابها و چکیدهنامههای مربوط به معرفی پایاننامههای تحصیلی در محدودة زمانی مشخص و پایگاه مرکز اطلاعرسانی اطلاعات و مدارک علمی ایران معرفی شده است.
نخستین تاریخ پایاننامههای ارایه داده شده، سال 1333 و آخرین تاریخ، سال 1383 میباشد این فصل به یقین از نارساترین بخشهای این کتاب شناسی خواهد بود به این دلیل که بسیاری از پایاننامههای دفاع شده، به پایگاه اطلاعرسانی مرکز اطلاعات و مدارک علمی معرفی نشده است و در این پایگاه حتی نامی از برخی دانشگاهها نیست.
7. این کتاب شناسی یک کتاب شناسی تخصصی است از نوع کتاب شناسی موضوعی، زیرا موضوع دستور زبان فارسی و گویشهای ایرانی را دربر میگیرد.
ب ـ اعتبار:
آنچه که به اعتبار یک کتاب شناسی میافزاید، این است که آیا کسی که به تهیه آن پرداخته است، صلاحیت انجام چنین کاری را داشته است آیا در مورد کتاب شناسیهای موضوعی، تهیه کننده دارای تخصص و تحصیلات دانشگاهی لازم میباشد؟ کسانی که از او حمایت میکنند از چه میزان اعتبار برخوردارند؟
در این کار سعی شده است علاوه بر استفاده از رهنمودهای سودمند استادان راهنما و مشاور، از راهکارهای پیشنهاد شده از مشاور مطالعاتی تالار محققان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و کتابداران کارشناس ارشد کتابخانه آستان قدس رضوی و دانشجویان و استادان رشته کتابداری دانشگاه فردوسی مشهد، و شیوههای علمی اصول کتابداری استفاده شود. مشاوره و استفاده از امکانات مستندسازی که شرایط آن در بخش فهرستنویسی سازمان بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی فراهم بود و بهرهگیری از کتاب «شیوة نگارش علمی»[136] و «آیین گزارشنویسی»[137] عباس حرّی نقش مؤثری در علمی نمودن نگارش این کتاب شناسی داشتهاند.
مراکزی را که برای دستیابی مستقیم به کتابها و مجلات درنظر گرفته شد؛ مراکز معتبری چون تالار مطبوعات آستان قدس رضوی، تالار مجلات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه مازندران بابلسر و مخزن بسته، گردش کتاب، تالار باز خانم و آقایان و تالار محققان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، همچنین کتابخانه گوهرشاد مشهد بوده است. باید توجه داشت که بیشترین منابع دیده شده، مربوط به آستان قدس رضوی و دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. منابعی که به واسطه آنها، کتابها، مقالهها و پایاننامهها معرفی شدهاند؛ در پایان هر فصل آمده است. منابعی که به واسطه آنها،موارد دیده نشده،یادداشت شده است شامل: فهرست مقالات،کتاب شناسیها، فهرست کتابهای چاپی، کتابنامه موجود در انتهای کتابها و مقاله ها، مجله نمایه، برخی مقاله ها و کتابها، لوح فشرده پایگاه مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، و کتابخانه ملی، نرمافزار کتابخانه آستان قدس رضوی و اینترنت بوده است.
ج ـ تمایز این کتاب شناسی از کتابشناسیهای موجود:
شیوة نگارش علمی این اثر، روزآمد بودن آن، محدودة زبانی و زمانی در نظر گرفته شده برای آن، مستندسازی نام نویسندگان، تفکیک منابع دیده شده و دیده نشده، معرفی پایاننامه در فصلی مستقل، وجود نمایههای سودمند،دارابودن مقدمهای گویا دربارة تاریخچه علم کتاب شناسی در جهان
غرب، عرب وایران،انواع دستورهای نوشته شده دربارة زبان فارسی،تاریخچه علم کتاب شناسی و انواع آن،سیرکتاب شناسی دستور زبان فارسی در ایران و نقد کتاب شناسیهای موجود، ویژگیهایی است که تنها به این کتاب شناسی اختصاص دارد.
ح ـ تنظیم:
1ـ در تنظیم این کتاب شناسی که بر اساس نام نویسندگان و مؤلفان مرتب شده است؛ از آنجایی که نام برخی نویسندگان چند بخشی است و در مواردی، مرزی میان نام و نام خانوادگی در نمیتوان قایل شد، از سویی پی بردن به زبانی که در نوشتههای خود به کار برده است (که گاه نامعلوم است) و نیز دانستن اینکه سال تألیف کتاب در محدودة 1300 تا 1383 بوده است یا خیر، همچنین شناسایی نامهای مستعار نویسندگان، از منابع زیر یاری گرفته شد:
1. فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان. ویراستار فرشته مولوی. با همکاری شهره دریایی، مرضیه هدایت. [ویرایش 2]. تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1376، 2 ج.
2. دانشنامه ادب فارسی. به ویرایش حسن انوشه. تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی دانشنامه، 1375، 5 ج.
3. اثرآفرینان. زیرنظر حسن صدر حاج سید جوادی [کمال حاج سید جوادی]. با همکاری عبدالحسین نوابی. تکمیل و انجام حسین محدث زاده، حبیبالله عباسی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1378، 5ج.
4. مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون. خانبابا مشار. تهران: [بینا]، 1344، 6ج.
در میان نامها چند مورد یافته شده است که هیچ اطلاعی از آن در میان کتابهای فوق دیده نشده است اما ایرج افشار به آن اشاره کرده است. ایرج افشار نام (م. شیدان) را نام مستعار «محمد رضا باطنی»[138] و (الف آویشن) که آقای مهیار آن را نام مستعار «علی اکبر فضلی» دانسته است.[139] که ذکر این مسأله در اینجا ضروری به نظر میرسید. در مستند مشاهیر «حاج سید جوادی، حسن» به صورت «صدر حاج سید جوادی، حسن» معرفی شده است[140] از طرفی، این نویسنده در کتاب «دستورنویسی فارسی در شبه قاره» خود را سید حسن صدرالدین حاج سید جوادی (کمال) و در کتاب «دستور زبان فارسی در شبه قاره هند » که همان کتاب اول است بدون تغییر متن، و در دیگر آثار بعدی، خود را با
عنوان «کمال حاج سید جوادی» معرفی کرده است که در این کتاب شناسی به نام مستند او اکتفا میشود. در مورد مرز میان نام «میرغزن خان ختک» نیز نگارنده با تردید و بدون وجود هیچ نشانهای، آن را «ختک، میرغزن خان» گرفته است. همچنین شباهت اسمی (جرمیاس، اوام)و (یرمیاش، اوام) در مجله زبان شناسی برای گردآورنده جای شبهه بود، با این وجود این دو اسم به همان صورتی که در مجله نوشته، در این اثر معرفی شده است.
2ـ کتابها، مقالهها و پایاننامهها، باواسطه و بیواسطه معرفی شده است. کتابها و مقالههایی را که به طور مستقیم دیده نشده و با واسطه معرفی گردیده است؛ در کنار آن ستارهای مشاهده میشود و این بدین دلیل است که درباره صحت و سقم آنچه که ثبت شده است تعهد و مسؤولیتی متوجه گردآورنده نباشد. اما از آنجایی که در کتاب شناسیها، کتابها و مقالات دیده نشده به علت تعداد زیاد آنها ـ هر بار به طور جداگانه ارجاع داده نمیشوند ـ مگر در مواردی که کتابها را به صورت درونبافتی ارجاع میدهند ـ بنابراین در پایان هر فصل فقط به ذکر نام کتابها، مقالهها و سایتهایی که بوسیله آن برخی مدخلها معرفی گردیده، اکتفا شده است.
از آنجایی که پایاننامههایی که بیواسطه دیده شده است به مراتب کمتر از تعداد پایاننامههایی است که باواسطه معرفی شده است؛ بنابراین در برابر دسته اول، ستاره گذاشته شده است.
3ـ در انتهای کار بخشی به نام نمایه داریم در مورد کتابها:
1. نمایه عنوان
2. نمایه اشخاص (نویسنده اول، دوم، سوم، اهتمامکنندگان و مترجمان)
در مورد مقالهها:
1. نمایه عنوان
2. نمایه اشخاص (نویسنده اول، دوم، سوم، مترجمان و نام اشخاصی که آثارشان نقد و معرفی شده است.)
در مورد پایاننامهها:
1. نمایه نویسنده
2. نمایه عنوان
آنچه در ترتیب نمایه این اثر به عنوان اصل قرار گرفته است؛ در درجة اول، ترتیب کلمه به کلمه است نه حرف به حرف. بنابراین کلمه ساده مقدم بر کلمه مرکب و نیز کلمههایی است که دارای افزودههای دیگری چون نشان جمع و نشان نکره و دیگر نشانهها هستند. مثالهای زیر از این نمونه است:
عبارت (اگر در گلستان) بر (اگرچه، با آنکه)، (زبان فارسی) بر (زبان شناسی)، (بن مضارع) بر
(بند متمم)، (به گردن) بر (بهرهگیری از)، (تاریخ مختصر) بر (تاریخچه دستور)، (خط و زبان) بر (خطایی که)، (زبان زن و مرد) بر (زبان زنده)، (شمّ زبانی) بر (شمارپذیری)، (طبقهبندی و ضبط) بر (طبقهبندی وابستهها)، (زبان شناسی) بر (زبانهای) مقدم است.
دـ اجزای هر مدخل:
اگر در نحوة تنظیم اطلاعات مندرج در مدخلهای یک کتاب شناسی، تابع قاعده درست و یکپارچه و هماهنگ نباشیم آنچه که پدید میآید یک سیاهه نامرتب خواهد بود تا یک کتاب شناسی. نظم درونبافتی، به مراجعهکننده کمک میکند تا هرچه بهتر و مطلوبتر به آنچه که میخواهد رهنمون شود. در این کتاب شناسی، اجزای شناسهها به ترتیب آورده شده اینگونه خواهد بود:
در معرفی کتابها:
1. نام خانوادگی و نام پدیدآورنده، خواه نویسنده، گردآورنده، ویرایشگر، گروهی که مسؤولیت مستقیم در پدیدآوردن محتوای فکری و هنری اثر را داشتهاند در این قسمت آورده شده است.
اسمهایی که (ال ( در آنها بکاررفته است، اگر (ال ( در اول اسم بیاید، آن (ال ( ندیده گرفته شده است. مانند: (الزینیمی) که در قسمت (ز) نوشته شده است، اما اگر (ال ( در میان دو کلمه آمده باشد؛ (ال ( در نظر گرفته شده است بنابراین، در این کتاب شناسی اسم (ذوالنور) مقدم بر اسم ذوقدار است. باید در نظر داشت عنوانهای بیمؤلف، در آغاز و به ترتیب حروف الفباییِ نام عنوان آورده شده است.
2. عنوان: عبارت توصیفیای که در صفحة جلد کتاب آورده شده است یا برای شناسایی مقالهای درج شده است. هرگاه نامی برای مقالهای رسا به نظر نمیرسید، داخل دوقلاب، عنوان رساتری برای آن و در کنار عنوان برگزیده از سوی مؤلف آن، درج شده است. در معرفی مقالهها و کتابهای یک نویسنده، نظم الفبایی درنظر گرفته شده است. اگر نویسنده در نوشتههای بعدی خود همکار یا همکارانی داشته باشد؛ اول مقالهها یا کتابهای مربوط به یک نویسنده آورده شده است سپس مقالههای مربوط به آن نویسنده و نویسندة همکارش و در پایان مقاله یا کتاب مربوط به آن نویسنده و همکارانش.
برخی از مقالهها در چند شماره از یک مجله یا روزنامه چاپ شده است. در صورتی که این مقالهها با یک نام در شمارههای مختلف چاپ شده باشد، بدون تفکیک، همة شمارهها در یک مدخل معرفی شده است. اما اگر در هر شماره، در کنار عنوان ثابت، زیرعنوان متغیر وجود داشته باشد و یا در شمارههای مختلف نامهای مختلف آورده شده باشد؛ برای هر کدام مدخلی جدا درنظر گرفته شده است. اگر یک مقاله با نامهای متفاوت در مجلهها و کتابهای مختلف آورده شده باشد برای وفاداری به نام مقاله، مدخل جدا برای هر نام در نظر گرفته شده است.
3. افرادی که به صورتی مسؤولیت جنبی مربوط به اثر را به عهده دارند مانند ویرایشگر، مترجم، مصحح و ..، همراه با ذکر نقشی که آنها به عهده داشتهاند.
4. ثبتنام انتشارات و شماره سلسله انتشارات ناشر برای کتابها.
5. ویرایش: باید توجه داشت که تمام چاپهای یک اثر، در یک زمان و یا زمانهای مختلف که از روی یک نوع «حروف چینی» چاپ شده باشد، یک ویرایش است. بنابراین بدون در نظر گرفتن دوره چاپ، ویرایشهای گوناگون کتابها درج شده است.
6. محل نشر: نام شهری که مؤسسه انتشاراتی ناشر در آن قرار دارد.
7. نام ناشر: نام شخصی (حقیقی یا حقوقی) که مسؤولیت انتشار یک کتاب یا مواد دیگر چاپی را به عهده بگیرد. همین شخص (حقیقی یا حقوقی) ممکن است «چاپکننده، ناشر و فروشنده» یا «چاپکننده و ناشر» یا «ناشر و فروشنده» باشد.
8 . تاریخ انتشار: تاریخ سالی که کتاب در آن انتشار یافته است.
9. تعداد مجلدات و تعداد صفحات کتاب. گاه به ضرورت، مجلدات برخی کتابها به طور جداگانه معرفی شده است.
10. وضعیت تصویری، جدول، نمودار.
11. ضمایم کتاب: نقشه تاشده در داخل کتاب یا جداگانه و غیره.
در معرفی مقالهها:
1. نام خانوادگی و نام پدیدآورنده.
2. عنوان مقاله.
3. نام مترجم.
4. نام مجله، روزنامه یا کتابی که مقاله از آن استخراج شده است.
5. اطلاعات مورد نیاز دربارة مجله شامل: دوره، سال، شماره، شماره پیاپی، تاریخ و تاریخ انتشار و شماره صفحات موردنظر؛ اطلاعات موردنیاز درباره روزنامه شامل: شماره، تاریخِ روز، ماه و سال و صفحات مورد نظر؛ اطلاعات مورد نیاز درباره کتاب شامل: ویرایش، محل نشر، سال نشر و صفحات موردنظر.
در معرفی پایاننامهها یا رساله:
1. نام خانوادگی و نام پدیدآورنده.
2. عنوان پایاننامه.
3. مقطع تحصیلی و عنوان تحصیلی.
4. نام دانشکده.
5. نام دانشگاه.
6. سال ارایه پایاننامه یا رساله.
7. تعداد صفحات.
8 . وضعیت تصویری، جدول، نمودار.
سعی شده است که هماهنگی و یکنواختی در تمام مراحل این کتاب شناسی اجرا شود، البته مواردی دیده میشود که همة این اصول در آنها اجرا نشده است و آن، به این دلیل است که آن مدخلها بهواسطه دیگر منابع معرفی شده است. و ستارههای گذاشته شده در پایان این مدخلها، نشانه معرفی غیرمستقیم آنها است.
پس از بیان شناسنامه مدخلها، فهرست مندرجات کتابها و مقالهها آورده شده است برخی مقالهها فهرست مندرجات نداشتند در این صورت با مطالعه آن مقالهها، سعی شده است فهرست متناسبی برای مطالب نوشته شده درنظر گرفته شود. مقالههایی که معرفی و نقد مقاله یا کتاب بودند؛ با اینکه بیواسطه معرفی شدهاند، برای آنها فهرست مندرجات درنظر گرفته نشده است.
اما در مورد پایاننامهها، شیوة متفاوتی درنظر گرفته شده است و آن شیوه،گردآوری کلیدواژه یا واژة کلیدی (Keyword) است. «کلیدواژه یعنی در هریک از واژگان مهم و اساسی موجود در یک «متن» که به «موضوع» آن مربوط است و مجموعة آنها میتواند نشاندهندة محتویات متن باشد... کلیدواژه در اطلاعرسانی، هر یک از واژگان مهم و اساس موجود در یک «عنوان»یا «مدرک»، که میتواند نشاندهندة محتویات مدرک باشد. گاهی مترادف است با descriptor. از آنجا که برای تعیین کلیدواژههای یک متن، معیارهای دقیق و به اصطلاح مکانیکی وجود ندارد، معمولاً کلیدواژهها را بر حسب تجربه استخراج میکنند.»[141]
پایاننامههایی که از اینترنت و برخی کتابها استخراج شده است، خود دارای کلیدواژه بودند اما برای سایر پایاننامهها به ناچار از روی عنوان و یا متن، برای ساختن کلیدواژه بهره گرفته شد و سعی شد تا از نظر ساختاری، هماهنگ با کلیدواژههای سایر پایاننامهها باشد.
رـ علایم تفکیک مشخصههای هر مدخل:
هریک از اجزای هر مدخل، از جزء قبلی خود با علامتی خاص، جدا میشود. علایم تفکیکی استفاده شده به همراه برخی کاربردهای آن در این کتاب شناسی به شرح زیر میباشد:
ـ ویرگول (،): برای جداکردن نام خانوادگی و نام پدیدآور، تفکیک نام ناشر، سال نشر، مجلد، تعداد صفحات و در فاصله بین نام مقاله و نام مترجم و نیز زیر عنوانهای فهرست مندرجات کتابها و مقالهها.
ـ نقطه ویرگول (؛): برای تمایز نویسندگان یک اثر، نیز شمارههای مختلف یک مجله که در یک مدخل آورده شده است و یا برای تفکیک منابع مختلفی که مقاله یادشده در آنها نام برده شده است همچنین برای تفکیک فهرست مندرجات مستقل از هم در کتابها و مقالهها.
ـ نقطه (.): بعد از عنوان مقاله، کتاب، مجله، نام مترجم، شناسههای دوره، سال، شماره و پایان معرفی هر مدخل.
ـ گیومه (" "): دربرگیرنده نام مقاله و پایاننامه است.
ـ قلاب ([ ]): اگر دربارة هریک از اجزاء شناسه در محلی به جز جایگاه تعیین شدهاش در کتاب و مقاله، اطلاعاتی به دست آوردیم، آن را در کتاب شناسی، در دو قلاب ثبت میکنیم. همچنین اگر بخواهیم برای روشن شدن بیشتر موضوع مقالهای، عنوان یا توضیحی افزون بر عنوان مقاله بدهیم؛ آن را داخل قلاب میآوریم. همچنین نام مستعار نویسندگان، داخل قلاب و بعد از نام اصلی خود قرار میگیرد و در صورتی که نام مستعار مشهورتر از نام اصلی باشد، نام اصلی داخل قلاب میآید.
ـ ممیز (/): برای تفکیک کلیدواژههای داده شده به پایاننامه ها و نیز تفکیک شمارههای مقالههای دیده شده در قسمت فهرست مندرجات.
ـ سه نقطه (...): بیشتر، زمانی استفاده شده است که مباحث موجود در مقاله یا کتاب مربوط به بحث دستور زبان نبوده است.
ـ علامت سؤال (؟): به جای مشخصهای که باید آورده میشد اما اطلاعات آن موجود نبود مثلاً شماره صفحه برخی مقالات که جاافتاده بود و دیگر امکان دیدن آن فراهم نشد و یا مشخصههایی که منابع ردیف دوم باید قید میکردند اما این کار را نکردند.
ـ خط ممتد ( ـــــ ): زیر مشخصه نام نویسنده آورده شده است تا از تکرار نامِ دوباره آن جلوگیری شود.
ـ ستاره (*): در مورد مقالهها و کتابها، آن تعداد که توسط گردآورنده دیده نشده است و با واسطه معرفی شده است و در مورد پایاننامهها، آن تعداد که گردآورنده آن را دیده است.
ـ جای خالی ( ): برای مدخلهایی که نویسنده ندارد.
ـ خط فاصله (ـ): فاصله میان دو سال یا دو یا چند ماه یا فصل و دو یا چند شماره از یک مجله.
ـ پرانتز ( ( ) ): ویژهنامهها و تاریخ انتشاری که با تأخیر به نشر همیشگی مجله پرداخته است، داخل پرانتز معرفی شده است.
ز ـ علایم اختصاری به کار رفته در این کتاب شناسی:
بیتا= بدون تاریخ
بیجا= بدون محل نشر
بینا= بدون ناشر
ج= جلد، مجلد
س= سال
ش= شماره
ص= صفحه
ق= قمری
م= میلادی
همان=وقتی کتابی با یک نشانی در دو مدخل پیاپی آورده میشود برای جلوگیری از تکرار آن از این واژه استفاده میکنند.
همان جا= این بدان معنی است که اطلاعات این مدخل همانند مدخل شماره قبل است یعنی حتی صفحه ارجاع نیز یکی است.
و ـ شیوه معرفی کتابها، مقالهها و پایاننامهها:
بعد از آشنایی با اجزای تشکیلدهنده هر مدخل و علایم مربوط به آنها، امکانات رایج و منطقی از نظر انتخاب شکل معرفی مآخذ در کتاب شناسی، مورد بررسی قرار میگیرد شیوة استفاده شده در این کتاب شناسی به روش معرفی فهرست مآخذ است و این روش، تقریباً در همه موارد، روش پیشنهادی دکتر عباس حری در کتاب آیین نگارش علمی میباشد. مواردی که در این کتاب شناسی با آنها روبرو میشویم به شرح زیر است:
1ـ کتاب:
1ـ1ـ با یک نویسنده:
ابوالقاسمی، محسن. دستور تاریخی زبان فارسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1375، ده+425ص.
2ـ1ـ با دو نویسنده:
احمدی گیوی، حسن؛ انوری، حسن. دستور زبان فارسی. تهران: فاطمی، 1374، ج 1، 255ص.
3ـ1ـ با سه نویسنده:
بابورتیان، واهان آرا کلوویچ؛ ذوداگیان، آرام؛ آرزومانیان، الگا. فرهنگ مفصل فارسی به ارمنی. ایران: [بیتا]، 1961م.
4ـ1ـ با بیش از سه نویسنده:
قریب، عبدالعظیم خان و دیگران. دستور زبان فارسی پنج استاد. تهران: اشراقی، 1371، 2 ج در یک مجلد.
5ـ1ـ کشف نام نویسنده از منبعی دیگر:
تاوادیا، [جهانگیر]. زبان و ادبیات پهلوی. ترجمه سیفالدین نجمآبادی. تهران: [بینا]، 1348، 20+249ص.
6ـ1ـ اثری با نام مستعار پدیدآورنده:
بهار، محمدتقی [ملکالشعراء بهار]. سبکشناسی بهار. به اهتمام ابوطالب میر عابدینی. تهران: توس، 1380، 495ص.
تبصره 1: اگر نام مستعار مشهورتر از نام اصلی باشد، نام مستعار را اصل قرار میدهیم.
تبصره 2: در این کتابشناسی، نام مستعار، القاب و نام ارجاعی نویسندگان داخل دو قلاب قرار داده شده است.
تبصره 3: اگر نویسنده خانم و دارای همسر باشد، نام فامیل همسر را بعد از نام کوچک خانم و در پرانتز مینویسند: کیا، زهرا (خانلری)
7ـ1ـ سازمان به منزله مؤلف:
اداره کل انتشارات و تبلیغات. آرایش و پیرایش زبان. تهران: اداره کل انتشارات و تبلیغات، 1319.
8ـ1ـ ناظر یا ویرایشگر به منزله مؤلف:
انوشه، حسن، ویرایشگر. دانشنامه ادب فارسی، ج2: فرهنگنامه ادبی فارسی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1376، 1537ص.
9ـ1ـ ترجمه یک اثر:
تاوادیا، ج. زبان و ادبیات پهلوی. ترجمه سیفالدین نجمآبادی. تهران: [بینا]، 1348، 20+249ص.
1. جعفر طباطبایی، برتر از خون شهید، ارزش دانش و دانشمند در کلام پیشوایان) قم: پیام امام هادی، 1382(، ص 61 به نقل از: حسن بن سعبه حرّانی، تحف العقول)قم: جامعه مدرسین، [بیتا](، ص 208.
2. جلالالدین همایی، «دستور زبان فارسی»، در: به قلم جمعی از نویسندگان. مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران، 1377، ص 121.
3. محمدرضا دایی جواد، راهنمای دستور زبان فارسی برای همه) اصفهان: کتابفروشی ثقفی، 1334 (، ص د.
1. محمدقاسم بن حاجی محمد سروری [سروری کاشانی]، مجمع الفرس، به کوشش محمد دبیرسیاقی (تهران: علیاکبر علمی، 1340)، ج2، ص 519.
2. محمدحسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین (تهران: ابن سینا، 1342)، ج2،ص862.
3. علیاکبر نفیسی [ناظم الاطباء]، فرهنگ نفیسی (تهران: کتابفروشی خیام، 1355)، ج 2، ص 1506.
4. الله داد فیضی سرهندی، مدار الافاضل، به اهتمام محمد باقر (لاهور: دانشگاه پنجاب، 1335)، ص 234.
5. جمالالدین حسین بن فخرالدین حسین اینجو شیرازی، فرهنگ جهانگیری، ویراسته رحیم عفیفی، سلسله انتشارات دانشگاه مشهد، شماره 27 (مشهد: دانشگاه مشهد، 1351)، ج1، ص 1301.
6. محمد پادشاه [شاذ]، فرهنگ آنندراج (تهران: کتابفروشی خیام، 1336)، ج 3، ص 1879.
1. خلیل خطیب رهبر، دستور زبان فارسی برای پژوهش دانشجویان و ادب دوستان در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران (تهران: مهتاب، 1381)، ص 9؛ جهانبخش نوروزی، دستور زبان روان و ساخت زبان فارسی امروزی (شیراز: راهگشا، 1373)، ص 13؛ عبدالعظیم خان قریب و دیگران، دستور زبان فارسی، زیرنظر سیروس شمیسا (تهران: فردوس، 1373)، ص 22؛ عبدالرحیم همایونفرخ، دستور جامع زبان فارسی، به کوشش رکنالدین همایونفرخ (تهران: علیاکبر علمی، [بیتا])، ص 33.
2. نادر وزینپور، دستور زبان فارسی آموزشی (تهران: معین، 1369)، ص 13.
3. نجف علی میرزایی، فرهنگ اصطلاحات دستور زبان فارسی (تهران: مدین، 1372)، ص 107.
4. بهمن محتشمی، دستور کامل زبان فارسی (تهران: اشراقی، 1370)، ص 14.
5. عبدالرسول خیامپور، دستور زبان فارسی (تهران: کتابفروشی تهران، 1372)، ص 11.
6.دومینینگ مینگنو، الفبای زبان شناسی، ترجمه محمدتقی غیاثی (تهران: جامی، 1378)، ص 28.
7. محمدرحیم الهام، "تاریخ روشهای دستورنویسی زبان دری"، ادب، س 21، ش 5ـ6 (حوت 1352)، ص 138-139.
1.محمدرحیم الهام، "تاریخ روشهای دستورنویسی در زبان دری (2): دستورنویسی در قرون وسطی"، ادب، س 22، ش1 (1353)، ص 11.
3.کوروش صفوی، درآمدی بر زبانشناسی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360)، ص 17.
4.محمدرضا باطنی، نگاهی تازه به دستور زبان (تهران: آگاه، 1375)، ص 17-18.
5.دیونوس تراکس، فن دستور، ترجمه کوروش صفوی (تهران: هرمس، 1377)، ص 9.
1.جین اچیسون، زبان شناسی همگانی، ترجمه حسین وثوقی. [ویرایش 2] (تهران: علوی، 1370)، ص 41-42.
2. مهدی مشکوةالدینی، سیر زبان شناسی (مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1373)، ص 27-28؛ نیز: کوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 20-21.
3.مهدی مشکوةالدینی، سیر زبان شناسی، ص 29.
4.دیونوس تراکس، فن دستور، ص 16.
5.جلیل ساغروانیان، فرهنگ اصطلاحات زبان شناسی موضوعی- توصیفی (مشهد: نشر نما، 1369)، ص 186.
1.خسرو فرشیدورد، "رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی"، کاوش، ش 6 (مهر 1341)، ص 31.
2.کوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 25.
3.خسرو فرشیدورد، "رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی"، ص 30-31.
4.جاناتان کالر، فردینال دوسوسور،ترجمه کوروش صفوی (تهران: هرمس، 1379)، ص 6.
5. بهروز عزبدفتری، مؤلف و مترجم، دربارة نوآم چامسکی، تهران: فرهنگ معاصر، 1372، ص 121.
6. محمد باقر ادیب، "درآمدی بر زبان شناسی نوام چامسکی: انسانها از پیش برنامهریزی شدهاند" کیهان، ش 1798 (9 تیر 1383)، ص 12.
1. جلالالدین همایی، "دستور زبان فارسی"، در: گروهی از نویسندگان، مقدمه لغتنامه دهخدا. زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی،[ویرایش 3؟] (تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، 1377)، ص 115.
2. ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج 1: خلاصه جلد اول و دوم تاریخ ادبیات در ایران (تهران: ققنوس، 1374)، ص 40.
3.مهین بانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی (تهران: کتابسرا، 1371)، ص 12.
4. رضا زمردیان، "شمس قیس رازی، نخستین دستوری زبان فارسی"، زبان شناسی، س 15، ش1 (بهار- تابستان 1379)، ص 54.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی و پاکستان (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1370)، ج 13، ص 2839.
2. جلال الدین همایی، "دستور زبان فارسی"، ص 127-128.
3. همان، ص 129-130؛ نیز: مهری باقری، مقدمات زبان شناسی، ویرایش 2، تبریز: دانشگاه تبریز، 1371، ص 19؛ نیز: طهمورث ساجدی، "برگی از تاریخ تدوین دستور زبان فارسی از میرزای صالح شیرازی تا میرزا عبدالعظیم قریب گرکانی"، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دوره 46-47، ش 158-159 (تابستان- پاییز 1380)، ص 53.
4.مهینبانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 115.
5. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، تهران: روزگار، 1380، ص 13-14.
6. احمد منزوی، "دومین دستور زبان فارسی"، آینده، س 15، ش 6ـ9، 1368، ص 534 .
1. صائمه اینال صاوی، "دستورنویسی در دوره تنظیمات"، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 23، ش 1ـ2، پیاپی 93ـ94 (بهار- تابستان 1355)، ص 288.
2.مهین بانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 87.
3. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج 13، ص 2861.
4. خسرو فرشیدورد، دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی جدید (تهران: سخن، 1382)، ص 34ـ35.
1. محمد بن حکیم الزینیمی، منهاج الطلب کهنترین دستور زبان فارسی، به کوشش محمدجواد شریعت(اصفهان: مشعل، 1360(،ص دو- سه.
2. حسن انوشه، ویرایشگر، دانشنامه ادب فارسی، ج2: فرهنگنامه ادبی فارسی(تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی دانشنامه، 1375)،ص390.
3. میر غزن خان ختک، "دستورنویسی در شبه قاره هند و مسایل مربوط به آن"، در سخنرانیهای سمینار زبان فارسی (تهران، 24ـ27 و مردادماه 1365)، مجموعه سخنرانیهای سمینار زبان فارسی، ویراسته مصطفی اسلامیه (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1366)، ص 163.
4. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 13ـ14.
1. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 177.
2. یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج 1: بازگشت * بیداری (تهران: زوار، 1375)، 395 ص.
3. جلال الدین همایی، "دستور زبان فارسی"، ص 129.
4. عبدالرحیم همایون فرخ،دستور جامع زبان فارسی، ص شصت.
5. محمد مهیار، فرهنگ دستورنویسی، (تهران: میترا، 1376)، ص .
6. یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج 1: بازگشت * بیداری، ص 401.
1. میرغزن خان ختک، "دستورنویسی در شبه قاره هند و مسایل مربوط به آن"، ص 165.
2. احمد احمدی بیرجندی، "سری هم به دستورهای زبان بزنیم"، رشد آموزش ادب فارسی، س 2،ش 4-5 (زمستان 1364)، ص 35.
1. محمد رضا دایی جواد، دستور زبان فارسی و راهنمای تجزیه و ترکیب، با تجدیدنظر (اصفهان: کتابفروشی مشعل، 1344)، ص 26.
1. مهینبانو صنیع، سیری در دستور زبان فارسی، ص 83، نقل از ابن یوسف شیرازی، فهرست کتب خطی مجلس شورای ملی ([بیجا: بینا، بیتا])، ج 3، ص 299ـ300.
2. سعید نفیسی، "فرهنگ پارسی"، در محمد بن حسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، با تجدیدنظر کامل (تهران: امیرکبیر، 1362)، ج 1،ص شصت و چهارـ هفتاد و هفت.
1. حسن صدر حاج سید جوادی، دستور زبان فارسی در شبه قاره هند، ص 77ـ78.
2. عارف نوشاهی، فهرست خطی فارسی انجمن ترقی، اردو، کراچی (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اداره معارف نوشاهیه، 1363)، ص 80 .
3. محمد بشیر حسین، فهرست مخطوطات شیرانی (لاهور: اداره مخطوطات پاکستان و دانشگاه پنجاب لاهور، 1975م.) ج3، ص 602.
1. محمد بشیرحسین، فهرست مخطوطات شیرانی (لاهور: اداره مخطوطات پاکستان و دانشگاه پنجاب لاهور، 1975م.) ج3، ص603.
3. عارف نوشاهی، فهرست نسخههای خطی فارسی انجمن ترقی، اردو، کراچی، ص 80.
4.عارف نوشاهی، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش (اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1365)، ج 1، ص 332.
7. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج13، ص 2835.
12. فهرست کتابهای فارسی چاپی از آغاز تا آخر سال 1345 بر اساس فهرست خانبابا مشار و فهارس انجمن کتاب(تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352)، ج 2، ص 3528.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج 13، ص 2846.
2. همان جا ؛ خانبابامشار. فهرست کتابهای چاپی فارسی(تهران: چاپخانه ارژنگ، 1351)، ج 2، ص 1800.
1. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، ج 13، ص 2873؛ فهرست کتابهای چاپی فارسی از آغاز تا آخر سال 1345، ج 2، ص 2761.
2. عارف نوشاهی، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش، ج 1، ص 333.
1. محمد مهیار، کتاب شناسی دستور زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر کتاب، 1381)، ص 123.
5. کتابخانه ملی: http://www.nli.ir
1. کتابخانه ملی: http://www.nli.ir
1. خسرو فرشیدورد،دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی، ص 684.
1. محمد مهیار، "کتابشناسی توصیفی در زبان و ادبیات فارسی: دستور زبان فارسی"،رشد آموزش زبان و ادب فارسی،س 12. پیاپی 45. زمستان 1376، ص 44؛ خسرو فرشیدورد، دستور مفصل امروز برپایه زبان شناسی، ص 41.
2. عباس ماهیار، مرجعشناسی (1) (تهران: دانشگاه پبام نور، 1369)، ص 35.
1.حجت الله حسن لاریجانی، مرجعشناسی عمومی، ویراستار: محمدکاظم بهنیا، شهرام رجبزاده (تهران: آن، 1381)، ص 23ـ24.
2. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ویراستار: م. ج. تابنده حقیقی (شیراز: دانشگاه شیراز، 1371)، ص 2.
1. عباس حری، مراجع و بهرهگیری از آنها (تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1356)، ص 51.
2. عبدالحسین آذرنگ، فرهنگ اصطلاحات دکومانتاسیون (تهران: مرکز اطلاعات علمی، 1359)، ص 19.
3. پوری سلطانی، فروردین راستین، دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی (تهران: فرهنگ معاصر، 1379)، ص 345.
1. ماهیار، عباس، مرجعشناسی ادبی و روش تحقیق، سلسله انتشارات نشر قطره، شماره 117؛ مجموعه مفاهیم ادبی، شماره3 (تهران: نشر قطره، 1375)، ص 57.
2. غلامحسین تسبیحی، نگرشی جامع بر جهان کتاب شناسیهای ایران (تبریز: نیما، 1365)، ص 34.
3. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع (تهران: فرهنگ معاصر، 1372)، ص 35.
4. ایرج افشار، "فهرستنامه کتابشناسیهای ایران"، ایرانشناسی، ش 1 (بهمن 1342)، ص 1.
1. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ص 21.
1. فیروزه برومند،راهنمای تدوین وکتاب شناسی ([تهران]: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک، 1368)، ص 22.
2. پوری سلطانی، فروردین راستین،اصطلاحنامه کتابداری فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی، ویرایش دوم (تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1372)، ص 247.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 18.
1. حجتالله حسن لاریجانی، مرجعشناسی عمومی، ص 35.
2. جعفر مهراد، مقدمهای بر خدمات مرجع عمومی، ص 19.
3. عباس حری، "وحدت در کتاب شناسی"، نامه انجمن کتابداران، دوره 9، ش 2 (تابستان 1355)، ص 214.
1. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 350.
2. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 15.
3. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 346.
4. نورالله مرادی، "با کتابهای مرجع آشنا شویم: 1ـ کتاب شناسیها"، کتابداری، دوره 2، ش 1ـ2 (تابستان 1359)، ص 49.
5. پوری سلطانی، فروردین راستین،اصطلاحنامه کتابداری فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی، ص 247.
1. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 17.
2. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع، ص 48.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 18.
1. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع، ص 59.
2. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 347.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 16.
4. کامران فانی، "کتاب شناسی موضوعی فارسی"، نامه انجمن کتابداران ایران، س 6، ش 2 (تابستان 1352)، ص 76.
1. پوری سلطانی، فروردین راستین، دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 350.
2. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت خدمات و کتابهای مرجع، ص 50.
3. فیروزه برومند، راهنمای تدوین کتاب شناسی، ص 18.
4. نورالله مرادی، مرجعشناسی شناخت و خدمات کتابهای مرجع، ص 78.
1. پروین انوار (استعلامی)، مأخذشناسی و استفاده از کتابخانه، ویرایش 4 (تهران: زوار، 1375)، ص 134ـ135.
1. نورالله مرادی، "با کتابهای مرجع آشنا شویم 1ـ کتابشناسیها"، ص 54ـ55.
1. محمد تقی دانشپژوه،"گونهگونی واژهها در گفتار"، نامه فرهنگستان، س 1، ش 1،پیاپی1(بهار 74)، ص 50.
1. پوری سلطانی، فروردین راستین،دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ص 81.
1. فرشته مولوی،ویرایشگر، فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان،با همکاری شهره دریایی، مرضیه هدایت [ویرایش 2] (تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1376)، ج 1، ص 815 .
1. عباس حرّی، آیین نگارش علمی (تهران: دبیرخانه هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور، 1378)، 236ص.
2. عباس حرّی، آیین گزارشنویسی (تهران: دبیرخانه هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور، 1371(، 147ص.
1. ایرج افشار، فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی، ج4: 1351-1360(تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1369) ، ص 334.
2. محمد مهیار، کتاب ناسی دستور زبان فارسی، ص 174.
3. فرشته مولوی، ویرایشگر،فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان، ج1، ص 933.
1. محمدرضا محمدی فر، فرهنگ جامع مرجعشناسی،ویرایش 1 (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، 1376)، ص 257-256.